جمهوري اسلامي در شرايط جديد نظام بين الملل
جمهوري اسلامي در شرايط جديد نظام بين الملل
نويسنده: حميدرضا - آصفي
منبع: سایت - باشگاه اندیشه
از عمر جمهوري اسلامي ايران حدود يك ربع قرن مي گذرد. سياست خـارجي كشور در اين مدت متأثر از تحولات شگرف و عميق بين المللي و منطقه اي بوده است. پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني تعريف كاملاً جديدي از يك نظام سياسي را در جهان دو قطبي دوران جنگ ارايه داد. رشد و بيداري اسلامي در جهان و گسترش آن، بويژه در جهان اسلام، فروپاشي ديوار برلين و تجزيه شوروي سابق و از ميان رفتن بسياري از كشورهاي كمونيستي و پايان جنگ سرد، با تعريف سنتي آن، آغاز طولاني ترين و شديدترين جنگ پس از جنگ جهاني دوم توسط رژيم صدام عليه كشورمان، اشغال اين كشور و سقوط ديكتاتوري، رشد و گسترش پديده جهان گرايي و انقلاب تكنولوژيك در عرصه اطلاعات و رواج شبكه هاي ماهواره اي و نظاير آن، ظهور طالبان، وقايع 11 سپتامبر و عواقب آن افزايش تلاش آمريكا براي سلطه سياسي بر جهان و تلاش براي تشكيل يك نظام تك قطبي از شاخصه هاي بارز اين سالها بود.
در چنين فضا و شرايطي بايد دانست كه سمت و سوي حركت جهاني در روابط بين الملل كدام است و شرايط كنوني با گذشته چه تفاوتهايي پيدا كرده است و ثانياً عوامل تأثير گذار در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران كدام است. در اين صورت پـاسخ به ايـن سؤال كه جايگاه ايران در جهان چيست، با سهولت بيشتري امكان پذير مي شود.
يكم - تغيير ماهوي روابط بين الملل: هم چنانكه قبلاً اشاره شد در طول 25 سال گذشته حوادث و رخدادهاي بسيار عميقي در عرصه هاي جهاني به وقوع پيوسته كه امكان بررسي و مطالعه آن در اين مقال نمي گنجد. بر اين اساس تحولات جهان صرفاً در 5 سال گذشته مورد توجه قرار مي گيرد. فضاي كنوني جهان به طور مشخص بعد از حادثه 20 شهريور 1380 در آمريكا كاملاً دگرگون شده است و تحولاتي كه در اين چند ساله به وقوع پيوسته است در تاريخ و به ويژه از زمان جنگ سرد كم سابقه است. تاريخ بعد از جنگ سرد و حتي پيشتر از آن به نوعي قرارداد وستفاليا كه روابط بين دولت ها را نانوشته تضمين و تأمين كرده بود را رعايت مي كرد. در 5 سال گذشته تمام اين مفاهيم چه در سطح جهان و چه در سطح منطقه دگرگون شده است. طبيعي است اين تغييرات بر تمامي كشورها تأثير گذار خواهد بود.
جمهوري اسلامي ايران به عنوان كشوري بين المللي از اين تغيير و تحولات تأثير مي پذيرد و بر آن نيز تأثير مي گذارد. ترديدي نيست جمهوري اسلامي ايران با توجه به ويژگي هاي خاص خود يك كشور جهاني و بين المللي است و بسيار فراتر از يك كشور منطقه اي و محلي عمل مي كند. بسيـاري از كشورهـا صرفاً يك كشور بومي محسوب مي شوند؛ يعني نه قدرت منطقه اي هستند و نه بر تحولات آن خيلي تأثير گذار هستند. دراين باره مي توان مثالهاي بسياري را در آسيا، آفريقا و يا حتي اروپا ذكر كرد. برخي از كشورها فراتر از مسايل داخلي خود مؤثرند و مي توانند تحولات منطقه اي را تحت تأثير قرار دهند كه اصطلاحاً از آنها با عنوان بازيگران و يا قدرتهاي منطقه اي نام بـرده مي شود. جمهوري اسلامي ايـران علاوه بـر آنكه يك قدرت منطقه اي به حساب مي آيد،كشوري بين المللي و جهاني است. يعني حركات، رفتار و فعاليت هاي آن تنها در منطقه و پيـرامـون آن خلاصه نمي شود، بـلكه در كل جهـان بـازتـاب پيدا مي كند، هم چنانكه تحولات جهاني نيز بر آن تأثيرگذار است. عواملي مانند نيروي انساني جوان و با استعداد، موقعيت جغرافيايي و ژئوپليتيك و ذخاير بسيار غني و متنوع، جمهوري اسلامي ايران را به يك بازيگر جهاني و مؤثر مبدل كرده است.
جمهوري اسلامي ايران به عنوان يك كشور با استقلال همه جانبه و مروج انديشه استقلال طلبي توانسته است با تكيه بر اهرم فوق و استفاده از همه ظرفيت ها در مناسبات جهاني به طور مؤثر و تعيين كننده اي نقش آفريني كند. در مباحث و موضوعـات مرتبط بـا منطقه پيـراموني و هم در موضوعـات و مشكلات فرامنطقه اي و بين المللي مانند تروريسم، حقوق بشر، صلح خاورميانه و جنايات رژيم صهيونيستي به عنوان يك كشور صاحب ديدگاه ورود پيدا كند، و هيچگاه صحنه را خالي نكند.
تـا پيش از جنگ دوم جهاني حاكميت ملي كشورها تا حدودي محترم شناخته مي شد و كشورها مي توانستند به صورت نسبي حاكميت ملي خود را اعمال كنند. بعد از جنگ دوم جهـاني تـا فـروپـاشي ديوار برلين، جنگ سرد بر جهان حاكم بود، و روابط بين المللي دنيـا بـر ايـن اسـاس اداره مي شد. دنياي دو قطبي با انباشت سلاحهاي هسته اي كه اين خود يك پارادوكس بود؛ يعني علاوه بر آنكه انباشت سلاحها در دو بلوك متفاوت تهديدي براي همگان بود، نوعي موازنه براي جلوگيري از جنگ بود؛ زيرا هر دو بلوك مسلح به سلاحهاي هسته اي بودند، و نگران از جنگي كه در آن فاتحي وجود ندارد، و منجر به نابودي همگان مي شود. سلاحهاي هسته اي هر دو پيمان ورشو و ناتو در عين تهديد يك عامل باز دارنده از جنگ به شمار مي آمد. اين حالت تا فروپاشي ديوار برلين ادامه داشت. بعد از فروپاشي كمونيسم، عملاً حالت دوقطبي در دنيا از ميان رفت؛ زيرا تا آن زمان غربي ها به رهبري آمريكا و كشورهاي كمونيستي و سوسياليستي تحت زعـامت اتحـاد جماهيـر شوروي سابق دو قطب مطرح و تعيين كننده جهان را تشكيل مي دادند.
پس از فروپاشي شوروي و ديوار برلين جهان عملاً وارد يك خلاء قدرت و مديريت شد. آمريكا با استفاده از خلاء قدرت در سالهاي 90، 91 و 92 تلاش داشت به نوعي از درون گرايي خارج شده و دنيا را مديريت كند. روش نومحافظه كاران در كاخ سفيد نيز كاملاً با روش دموكرات مآبانه حزب دموكرات متفاوت بود.
دولتمردان آمريكا بعد از حادثه 11 سپتامبر با امنيتي كردن جهان بر خلاف روش معمول و مرسوم در روابط ديپلماتيك و بين المللي كه ديپلماسي محور فعاليت ها بود، گفتمان تهديد و ارعاب با اهداف امنيتي را در دستور كار قرار دادند، و مبارزه با تروريسم در صدر اولويت آنان قرار گرفت و ساير موضوعات در اولويت هاي بعدي قرار گرفت. با تغيير در اولويت سياست خارجي آمريكا عملاً اولويت بندي تيم غرب دگرگون شد.
رييس جمهور آمريكا با اشغال عراق و سقوط صدام حسين از يك پيروزي زودهنگام سخن گفت و انتظار داشت هم چنانكه با قدرت سلاح و منطق زور توانسته است صدام حسين را ساقط كند، با همين منطق مي تواند قلوب مردم عراق كه عموماً از صدام و حكومتش نفرت داشتند، را نيز تسخير كند. با ناكامي آمريكا در ايجاد امنيت و ثبات در عراق فشار عمومي چه در داخل و چه در خارج آمريكا بر مسوولين اين كشور فزوني گرفت، و درخواست هاي مكرر براي استعفا رامسفلد از محافل مختلف به كرات شنيده شد.
كاخ سفيد كه در گذشته تجربه موفق همكاري با ايران را در قالب گفت وگوهاي 2+6 تجربه كرده بود، درصدد تكرار آن در عراق بر آمد كه به دلايل مختلف كه قبلاً به آن پرداخته شده است، عملي نشد، و ناكامي آمريكا كه در قالب ناامني و بي ثباتي در عراق جلوه گر شده است، همچنان ادامه دارد.
نفوذ و حضور مثبت ايران در منطقه به ويژه در عراق، افغانستان و پيشتر در تاجيكستان، ايران را به يك بازيگر تأثيرگذار و كليدي در منطقه مبدل كرده است.
جمهوري اسلامي ايران براي ارتقاء جايگاه فعلي خود كه در معيارهاي جهان قابل توجه است، بايد از خلاء كنوني و وضعيت انتقالي جهان نهايت بهره برداري را به عمل آورد، و با حضور در پيمانهاي منطقه اي و فرامنطقه اي تلاش كند و نقش اين سازمانها را در تصميم سازي جهاني تقويت كند. خصوصاً آنكه با جهاني شدن اهميت گروه بنديها و همكاريهاي منطقه اي از بيش از گذشته نمايان مي شود، و هر كشوري كه خود را با پيمانهاي مختلف متصل و مرتبط كرده باشد، در شرايط بهتري قرار داشته و از موج گسترده جهاني شدن كمتر آسيب مي بيند.
جمهوري اسلامي ايران هم اكنون در چند مجموعه منطقه اي و فرامنطقه اي مهم مانند سازمان كنفرانس اسلامي، اوپك، جنبش عدم تعهد، سازمان همكاريهاي اقتصادي اكو و نيز گروه 8 و گروه 16 عضويت دارد. خوشبختانه اخيراً به عنوان عضو ناظر پيمان شانگهاي پذيرفته شده است.
جمهوري اسلامي ايران بايد تجديد حيات و تقويت همبستگي كشورهاي اسلامي را در سرلوحه برنامه هاي خود قرار دهد. خوشبختانه برگزاري موفق ترين اجلاس سران كنفرانس اسلامي در ايران چنين موقعيتي را براي كشورمان فراهم كرده است. لازم است جمهوري اسلامي ايران با پرداختن به سؤالات اصلي جهان اسلام اين مجموعه را در مسير حمايت بيشتر از كشورهاي مسلمان و اقليت هاي مسلمان و هم چنين فعالتر كردن آن در مباحثي مانند: تروريسم، حقوق بشر و جنايات رژيم صهيونيستي تقويت و تشويق كند.
در كنار سازمان كنفرانس اسلامي، جنبش عدم تعهد با عضويت بيش از يكصد كشور جهان از گسترده ترين و پر اثرترين سازمانها در روابط بين الملل مي تواند باشد. رياست كوبا در پاييز آينده بر اين سازمان فرصت مناسبي را در اختيار اعضاي اين كشورها به ويژه جمهوري اسلامي ايران قرار مي دهد تا با تدوين برنامه هدفمند و خارج كردن اين سـازمان از انفعال و تغيير ساختار آن زمينة ايفاي نقش كليدي در تصميم سازي جهاني و روابط بين الملل را براي اين سازمان فراهم كند و از هم اكنون برنامه ريزي هاي خود در اين خصوص را پيش بيني و طراحي كنند.
گذشته از تقويت پيمانهاي سياسي بايد از مجموعه هاي اقتصادي در جهت تقويت بنيانهاي اقتصادي كشورهاي عضو كه عمدتاً توليد كنندگان نفت و يا داراي ذخاير زير زميني فراواني هستند استفاده شود. در كنار اوپك كه داراي اهميت فراوان در اقتصاد جهاني است، اكو بعنوان يك سازمان اقتصادي منطقه اي بايد تقويت و كارآمد شود.
اين سازمان هنوز با يك سازمان اقتصادي منسجم فاصله دارد و مكانيسم هاي موجود پاسخگوي نيازها و چالش هاي متعدد آن نيست. جمهوري اسلامي ايران كه از بانيان اين سازمان است با همكاري برخي كشورهاي مؤثر بايد ابزار و امكانات مناسب براي كارآمد شدن اين اتحاديه اقتصادي را فراهم كند.
دوم ـ عوامل تأثيرگذار در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران:
چنانكه پيشتر گفته شد، جمهوري اسلامي ايران كشوري بين المللي است، كه طبعاً تحولات جهاني بر آن مؤثر است. هم چنانكه ايران بر تحولات و رفتار جهاني تأثير مي گذارد.
مجموعه شرايط و زمينه هاي مختلف تأثيرگذار خارج از مرزهاي ملي بر سياست خارجي كشورمان را مي توان به عوامل زير تقسيم كرد:
الف: تأثير بلوك بنديها بر سياست خارجي
ب: تأثير وضعيت اقتصادي بر سياست خارجي
ج: تأثير وضعيت ژئوپلتيك بر سياست خارجي
د: تأثير تبليغات و افكار عمومي بر سياست خارجي
علاوه بر آنچه در باره عضويت ايران در بلوك بنديها گفته شد و با پايان گرفتن بلوك بندي شرق و غرب و ايجاد بلوك جنبش غير متعهدها و شرايطي كه ايران با عضويت در بلوك بندي هاي مختلف پيدا كرده است، بايد به تحركات ايران در حوزه هاي روابط دوجانبه و بين المللي اشاره كرد. در بعد منطقه اي اتخاذ سياست اعتمادسازي و تنش زدايي موجب تقويت موقعيت ايران در منطقه و جهان شد. در اين خصوص لازم است اهداف زير در دستور كار سياست خارجي كشورمان باشد:
۱ـ حمايت از رشد و توسعه مستمر
۲ـ دفاع از هويت و ارزشها و اعتلاي تفاهمات بين المللي
۳ـ مديريت تهديدات خارجي و شرايط ويژه
۴ـ اصل عدم سلطه پذيري و سلطه جويي در روابط خارجي
۵ ـ اصل حمايت از اسلام و ارزشهاي اسلامي و مسلمانان در جهان
تأثير وضعيت اقتصادي بر سياست خارجي
ميزان منابع و ذخاير انرژي هر كشور از جمله عواملي است كه موجب تقويت و يا تضعيف سياست خارجي هر كشور است. اين سرمايه ها هم چنين سطح رشد و توسعه اقتصادي يك كشور را تعيين و تأثير عمده اي بر تعيين نوع روابط خارجي دارد. تقسيم بندي كشورها به در حال توسعه و يا توسعه يافته و نيز درجه بندي كشورها در هر يك از اين گروه ها براساس ميزان رشد و قوت اقتصادي و منابع موجود، تأثيرات مستقيم و غير مستقيم بر سياست خارجي دارد. كشور ما به عنوان كشوري در حال توسعه با داشتن منابع عظيم نفت وگاز از اهميت زيادي برخوردار است و مورد توجه قدرتهاي بزرگ اقتصادي است. در كنار ذخاير زيرزميني، ايران داراي دو سرمايه كم نظير ديگر است. نيروي انساني جوان و مستعد كه پشتوانه بزرگي براي پيشرفت كشور است و هم چنين پيشرفت علمي كه دستاوردهاي آن در قالب ابعاد مختلف علمي در علوم پزشكي، كشاورزي و آنچه اين روزها جهان را تحت تأثير قرار داده ـ يعني انرژي هسته اي ـ بروز و ظهور كرده، از ديگر پشتوانه هاي بسيار مهم كشور است. در اين خصوص بايد اهداف زير مورد توجه باشد:
۱ـ حضور مؤثرتر ايران در بازار كشورهاي هدف
۲ـ تأمين مالي و سرمايه اي خارجي
۳ـ مقابله با بحرانها و كاهش قابل توجه هزينه هاي توسعه ملي
۴ ـ توسعه ظرفيت هاي اقتصادي بلند مدت ايران
۵ ـ حمايت مناسب از حضور تجار ايراني در بازارهاي هدف
۶ ـ تثبيت موقعيت جمهوري اسلامي ايران در بازارهاي نفت خام جهان با تمامي ابزارهاي سياسي
۷ ـ ايجاد زمينه و فضا براي عقد قرارداد صدورگاز كشور به اروپا
۸ ـ توسعه و تقويت همكاريهاي اقتصادي در خليج فارس، خاورميانه، خاور دور و آمريكاي لاتين تأثير وضعيت ژئوپلتيك بر سياست خارجي ايران به خاطر موقعيت خاص ژئوپلتيك و ژئواكونوميك خود چه از لحاظ مسير مناسب ميان آبهاي آزاد و منطقه آسياي مركزي و قفقاز، و چه از لحاظ واقع شدن در منطقه اي حساس و سرشار از منابع انرژي ، همواره جايگاه ويژه اي در سياست خارجي كشورهاي مختلف داشته است. ايران در خلال جنگ دوم جهاني ـ كه عنوان پل پيروزي به آن داده شد ـ به دليل توجه قدرتهاي درگير در جنگ دچار چالش جدي در روابط خارجي خود شد. در اين خصوص موارد زير در سالهاي آينده بايد با اهميت ويژه اي دنبال شود:
1ـ ايجاد رشد و توسعه در درون بعنوان عاملي براي تبديل نظام اسلامي به عنوان الگوي موفق
۲ـ تأمين عدالت و رفاه اجتماعي، تأمين امنيت ملي و تأمين ثبات سياسي به عنوان ابزارهاي قدرت خارجي در بعد خارجي
۳ـ ايجاد رابطه مستحكم با كشورهاي همسايه و تأمين منافع ملي در چهارچوب سرزميني ايران و ارزشهاي اسلامي
۴ ـ همكاري و تعامل سازنده با كشورهاي جهان
۵ ـ بهره گيري از امكانات و توانايي هاي ديگران
۶ـ استمرار سياست تنش زدايي و اعتماد سازي در عرصه روابط خارجي
۷ ـ نهادينه كردن عدالت و صلح در روابط بين المللي
۸ ـ آسيب شناسي پيراموني و تلاش براي بر طرف كردن آن
تبليغات و افكار عمومي
نحوه تبليغات و قضاوت افكار عمومي، تأثير جدي در حركت سياست خارجي و ميـزان دست يـابي بـه اهداف مـورد نـظر دارد. بـا گسترش فن آوري ارتباطات و نفوذ اَبَـرْ رسانـه ها در جهت دهي اذهان عمومي كار دستگاه ديپلماسي سخت تر از گذشته است، و همواره تحت تأثير اين دو عامل مهم قرار مي گيرد.
با پيروزي انقلاب اسلامي و صدور و گسترش پيام آن به سراسر جهان، معادلات جهاني بر هم خورد. در نتيجه كشورهاي بزرگ كه منافع خود را در خطر ديدند، با غرض ورزي و دشمني و ايجاد جنگ رواني به تخريب جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان پرداختند. پس از حادثه 11 سپتامبر كه تاكنون نيز عوامل پشت پرده آن مشخص نشده است، متأسفانه تبليغات استكبار با مشوه كردن چهره اسلام و مسلمانان به تخريب همه جانبه در اين زمينه مبادرت كردند. اكنون از مسووليت ها و وظايف جمهوري اسلامي ايران است كه نه فقط چهره واقعي جمهوري اسلامي ايران بلكه چهره واقعي اسلام و كشورهاي اسلامي را براي جهانيان به تصوير بكشاند. نقطه قوت ايران پيام نو و عدالت خواه آن در پرتو اسلام است كه مخاطبين فراواني نيز در جهان دارد.
در اين خصوص لازم است به موارد زير توجه ويژه اي مبذول شود:
۱ـ نگرش استراتژيك به ديپلماسي فرهنگي يا عمومي در صدر برنامه هاي جمهوري اسلامي ايران قرار گيرد.
۲ـ از محافل اسلامي در كشورهاي مختلف به نحوه مناسب بهره برداري شود.
۳ ـ با تقويت ايرانيان در خارج از كشور كه اكثريت قاطع آنان تحصيل كرده و علاقمند به ايران هستند، فضاي جهان و افكار عمومي را نسبت به واقعيات ايران آشنا كرد.
۴ ـ استفاده از ظرفيت رسانه ها و خبرنگاران
۵ ـ استفاده از هنر، سينما، و نخبگان جامعه، و توجه به اصحاب فرهنگ
۶ ـ توجه ويژه به مخالفين و منتقدان جمهوري اسلامي و تلاش براي اصلاح نگرش آنان
۷ ـ بكارگيري و توجه به بخش خصوصي به ويژه در مقوله ديپلماسي عمومي
نتيجه گيري
ظرفيت هاي داخلي و خارجي جمهوري اسلامي ايران در ابعاد مختلف و موقعيت كنوني ايران و خلاء حاكم بر جهان اين امكان را به ايران مي دهد تا با پشتوانه قوي مردمي و نيز سرمايه هاي مادي خود از يك قدرت منطقه اي خارج شده و به عنوان يك كشور بين المللي به بازيگري بين المللي نيز تبديل شود. براي رسيدن به اين مهم در درجه اول بايد توانمنديهاي كشور، نقاط ضعف، چالش ها و فرصت ها را شناخت تا با استفاده از ابزار و امكانات مادي اين مسير با كم هزينه ترين روش ممكن پيموده شود.