"به سمت سياست خارجي جديد"

نويسنده : دكتر جيمز بيل
منبع : ديلي پرس ـ مورخ 11 اوت 2002
دفتر حفاظت منافع ج .ا.ايران ـ واشنگتن
حادثه 11 سپتامبر تا اعماق وجود آمريكا را تكان داد. واشنگتن با هر آنچه به لحاظ سياسي ، اقتصادي و نظامي در توان داشت واكنش نمود. اكثر كشورهاي جهان دور محور آمريكا و با حمايت از او برخاستند. هسته بين المللي عليه تروريسم تشكيل شد.
امروز 11 ماه پس از اين حمله دردناك اكثر حمايت هاي جهاني نسبت به آمريكا از دست رفته ، بودجه دفاعي بسيارسنگين ، كيفيت زندگي آمريكا را تحت تأثير قرار داده است . سربازان آمريكايي در دشت ها و غارهاي افغانستان و پاكستان زخمي و كشته مي شوند و رهبران آمريكا به خاطر مشغوليت ذهني نسبت به مسأله امنيت به طرز فزاينده اي شروع به تحليل بردن آزادي هاي ارزشمند آمريكا نموده و سركردگان ترور نظير اسامه بن لادن همچنان به كار خود ادامه مي دهند. حادثه 11سپتامبر ضعف هاي موجود در سياست خارجي رو به ضعف آمريكا را برملا ساخته است . واشنگتن به ناگاه به سوي حريف مظنوني حمله ور شده است كه از ايستادن و مقابله رو در رو امتناع مي ورزد. حضور نيروهاي اطلاعاتي فعال در بيش از 80كشور و نيروهاي نظامي مستقر در مناطق مختلف جهان از آمريكا يك ژاندارم جديد جهاني ساخته است . در مقابل به مخارج هنگفت ناشي از سياست جديد مداخله گرانه توجه اندكي شده است . پنتاگون از بودجه بي سابقه 376 ميليارد دلاري خود به صورتي مبالغه آميز و تهديدكننده سخن مي گويد. هزينه عمليات ضد تروريستي 60 ميليارد دلار تخمين زده شده است . 38ميليارددلار به امنيت ملي تخصيص داده شده است و كنگره با مبلغ 35 ميليارد دلار كمك هزينه براي سازمان هاي "سيا" و"NSA" و فعاليت هاي سرويس اطلاعاتي دولت موافقت به عمل آورده است . ايالات متحده آمريكا خود را با تغييرات بي سابقه جهاني روبه رو مي بيند. آشفتگي سياسي و اجتماعي غالب شده است . ما در عصر گسسته و بي ارتباط به سر مي بريم .يعني درعصري كه سيستم هاي قديمي از بين مي روند و سيستم هاي جديد هنوز شكل نگرفته اند. ناپيوستگي موجود باعث زايش خشونت مي گردد. در هر زمان بيش از 30 جنگ در اطراف جهان در جريان است . به علاوه خشونت كوچ مي كند. هيچ كشوري نسبت به خشونت و اغتشاش مصون و در امان نخواهد بود. ايالات متحده آمريكا در حال حاضر در تلاش براي شناسايي و تجزيه و تحليل ريشه هاي خشم كه عميقاً به سراسر جهان بسط يافته است مي باشد. شكاف بين كساني كه دارندو كساني كه ندارند باعث تقويت اين خشم مي شود. خشونت و ناموزوني در خاورميانه با توجه به ساختاراجتماعي ودگرگوني هاي آشكار و آشفته ناشي از مخلوط شدن سنت و مدرنيته به وضوح مشهود است . براي نمونه وجود ديسكوها ومساجد، هتل هاي مجلل در كنار خانه هاي گلي ، سوخت انرژي اتمي دركنار سوخت كثافات حيواني ، كامپيوترها در كنار چرتكه ،و مسابقات شترسواري دركنار مسابقات بين المللي گلف ديده مي شود. رشد انفجارگونه جمعيت به صورت شاخصه خاورميانه درآمده ، به طوري كه بين سال هاي 1950 الي 2000 جمعيت آن چهار برابر گشته است . براي مثال پيش بيني مي شود كه جمعيت يمن از 18 ميليون درحال حاضر به 100 ميليون در سال 2050 افزايش يابد. مصر و ايران هر دو داراي جمعيتي قريب به 70 ميليون مي باشند. اين رقم دو برابر جمعيت اين كشورها در 30 سال قبل مي باشد. در اين جهان متغير ايالات متحده آمريكا در ارتباط با ايجاد سياست خارجي موفق و مؤثر با شكست مواجه شده است . آمريكا هنوز در برخورد با مسأله پيچيده فلسطين ، اسراييل ناموفق مانده است . بخشي از اين عدم موفقيت ناشي از عدم برخورد مناسب با مشكل موجوداست . ايالات متحده آمريكا با نحوه مديريتش خشم اسراييل و اعراب را برانگيخته است . در عين حال سياست خارجي آمريكا بيش از پيش ابرقدرت منطقه خليج فارس يعني ايران را با خود بيگانه كرده است . رييس جمهور آمريكا به صورتي زشت و ناپسند ايران را در زمره گروه ويژه اي از كشورها (همراه با عراق و كره شمالي ) قرار داده وآن را محور شرارت ناميده است . در حالي كه آقاي خاتمي رييس جمهور ايران ، ازميان كشورهاي اسلامي اولين رهبري بود كه بعد از حادثه 11 سپتامبربا آمريكا ابراز همدردي نمود. و علاوه بر آن دولت ايران قبول كرده بود كه در صورت گم شدن سربازان آمريكايي درباتلاق هاي افغانستان به آنها پناه خواهد داد. اين در حاليست كه حتي كشورهاي ميانه رو درخاورميانه از جمله كويت ،عربستان سعودي ، مصر و اردن ، ايالات متحده را مورد انتقاد و سرزنش قرار داده اند. با توجه به نقش آمريكا در نجات وآزادسازي كويت از تجاوز عراق در سال 1990 اين انتقاد طعنه آميز است . از بعد از حادثه 11 سپتامبر اين سؤال براي مردم آمريكامطرح است كه "چرا ما اين همه مورد تنفر جهانيان هستيم ؟" دلايل بسيار خوبي براي مطرح كردن اين سؤال وجوددارد. در نظرسنجي اخير گالوپ (Gallup) از حدود 10 هزار نفر در 9 كشور اسلامي ، آمار نشان داده است كه از هر سه نفرشركت كننده در اين نظرسنجي دو نفر از آمريكا خشمگين هستند. قدم زدن براي آمريكايي ها در شاهراه ها و بي راهه هاي خاورميانه بيش از پيش مشكل شده است . البته نشستن روي صندلي دسته دار و انتقاد كردن آسان است . ليكن طرح و ابداع برنامه اي كه بتواند سياست خارجي آمريكا را قوت بخشد امر ديگري است . بر همين اساس و براي بهبود سياست گذاري خارجي آمريكا اين شش نكته كه روح آن انتقاد سازنده است ارائه مي گردد.
1ـ ايالات متحده بايد درك كند كه جهان در حال دگرگوني اساسي است . در نتيجه واشنگتن نياز به تغيير تئوري دارد و به جاي پريدن از بحراني به بحرانديگر بايد يك ديپلماسي بازدارنده به كار گيرد.
2ـ ايالات متحده بايد اطلاعات خود را در ارتباط با جهاني كه در آن بسر مي برد افزايش دهد. براي نمونه اسلام ديني بابيش از 2/1 ميليارد پيرو در آمريكا بسيار ناشناخته است . وقت آن رسيده است كه با ديني با اين اهميت برخورد متحولانه صورت پذيرد. در افغانستان كه بيشتر به انبوهي از قبايل و طوايف مي ماند تا به يك كشور، فقط تعداد معدودي صاحب نظرغربي وجود دارد كه به زبان دري آشنايي دارند. و از 50 قبيله و گروه هاي متفاوت موجود در اين منطقه فراموش شده جهان شناخت دارند.
3ـ ايالات متحده بايد از حمايت از رژيهاي سركوبگر چون شاه ايران در سال هاي 1960 و 1970 و صدام حسين درسال هاي 1980 برحذر باشد. در حال حاضر نيز ايالات متحده از رهبران فاسد و خودكامه جديدي همچون كريم اوف (Karimov) از ازبكستان ، نيازاف (Niyazov) از تركمنستان و رحمان اوف (Rahmanov) از تاجيكستان حمايت مي نمايد.اينها ديكتاتورهايي هستند كه از روش هاي كنترل از طريق ظلم و ستم استفاده مي نمايند. وقتي اين گونه رژيم ها و رهبران باشكست مواجه و از هم پاشيدند، بيشترين لرزش و نكوهش نصيب آمريكا خواهد شد. شاهد اين ادعا انقلاب ايران است .
4ـ واشنگتن بايد اشغال با زور و جنگ هاي به ظاهر تحسين آميز را مورد سؤال قرار دهد. در خاورميانه ، آسياي مركزي ،مشكلات حساس اجتماعي و سياسي با بمباران و موشك از بين نخواهند رفت . با تجويز و ارسال نيروي عظيم نظامي ،ايالات متحده فقط دامنه زخم ومشكل را افزايش مي بخشد. خشونت را مي توان به ويروس تشبيه كرد كه هرچه بيشتر آن رابمباران كنند، بيشتر پخش مي شود. ايالات متحده كشوري است با قدرت آتش بي سابقه ، بايد قدرت مغزي اش را تقويت نمايد. سياست آمريكا نسبت به عراق يكي از همين موارد است . تعدادي از مقامات رسمي و تأثيرگذار در دولت بوش خواستارحمله نظامي آمريكا به عراق مي باشند. البته هيچ تضميني وجود ندارد كه صدام در نتيجه اين حمله سقوط كند. نسبت به اين كه صدام سياستمدار ماجراجويي است ترديد چنداني وجود ندارد. ولي در مورد اين كه وي سلاح هاي كشتار جمعي زيادي دراختيار داشته است ترديد زيادي وجود دارد.
اعضاي تيم بازرسان سازمان ملل متحد اطمينان دارد كه اكثر نيروي نظامي هوايي عراق از بين رفته است . بنابه شواهدسياسي موجود، آمريكا قرار دارد به عراق حمله كند. علاوه بر اين هزينه اين جنگ شامل خسارات شديد انساني ، هزينه هاي مالي ، سقوط شديد اعتبار سياسي و اخلاقي آمريكا خواهد بود.
5ـ جلو زدن از حريف بدون توجه به توازن ، ايالات متحده را در مقابل اخلاقيات خلع سلاح خواهد كرد. آمريكا به عنوان يك قدرت مسلط جهاني كه برنامه هاي تجاوزكارانه را دنبال مي كند، در عرصه بين المللي دوست و دشمن را از خود خواهدراند. به عنوان قدرتمندترين كشور جهان ، ايالات متحده بايد از آنچه كه سناتور فقيد ويليام فولبرايت (Sen. WilliamFulbright) "قدرت متكبرانه " نام برد برحذر باشد.
6ـ ايالات متحده بايد از تمام قدرت و منطق خود براي حل معضل جنگ فلسطين و اسراييل استفاده نمايد. خونريزي ناشي از اين زخم زشت و شنيع در منطقه تا زماني كه فلسطينيان به كشور مستقل خود دست يابند ادامه خواهد داشت . دركوران اين زد و خوردها، رييس جمهور آمريكا بوش و وزير امور خارجه آقاي ژنرال كولين پاول بارها ايجاد كشور فلسطين راگوشزد كرده است . سخنگوي كاخ سفيد آقاي اريي فلاشر
(Ari Fleisher) در همين رابطه اظهار داشت : "رييس جمهور معتقد است كه بهترين مسير براي رسيدن به صلح از طريق به وجود آمدن كشور فلسطين ، كه بتواند با حفظ امنيت در جوار اسراييل بسر برده مي باشد". اما سخن گفتن به تنهايي كافي نيست . در مقابل ادامه عمليات تحريك آميز اسراييل مبني بر پيگيري سياست مسكن سازي براي يهوديان در سرزمين هاي اشغالي بوش بي هيچ واكنشي روي خود را به طرف ديگر برگردانيده است . در عين حال فلسطينيان از روي ناچاري بابمب هاي انتحاري نسبت به اين عمل واكنش نشان مي دهند.
واشنگتن لازم است كه در مورد اسراييل و فلسطين جدي باشد. سيكل شرارت و خشونت بايد شكسته شود. خلاصه اين كه سياستمداران آمريكايي بايد حساسيت ويژه اي نسبت به اين جهان سريع التفسير ايجاد كنند. در اين پروسه بايد آموزش وشناخت بهتري نسبت به فرهنگ و سياست ساير ملت ها به دست آورند. توليد سيستم هاي جديد سلاح واعلام جنگ هيچ گونه موفقيتي براي آمريكا در عرصه جهاني تضمين نخواهد كرد. سياستگذاري اشتباه آمريكا نه تنها به همسايگان درسراسر دنيا صدمه خواهد زد، بلكه هزينه هنگفت و سنگيني نيز براي مردم خودمان در آمريكا به همراه خواهد داشت .واشنگتن از حربه تهديد به جنگ براي به دست آوردن حمايت سياسي مردم آمريكا استفاده مي نمايد. امنيت بهانه اي شده است براي ادامه سياست و مهار و كنترل . تمركز كردن روي امنيت به بهاي از دست دادن آزادي نتايج مخربي خواهد داشت .بنجامين فرانكلين (Benjamin Franklin) در يك سخن بسيار خردمندانه در همين ارتباط اظهار مي دارد: "آنهايي كه آزادي اساسي را براي به دست آوردن اندكي امنيت موقت از دست مي دهند، نه لياقت آزادي را دارند و نه امنيت را". از مراكش تاپاكستان و از سومالي تا افغانستان ، آمريكاي غول پيكر انتخاب كرده است . ايفاي نقش ژاندارم جهاني را برگزيده است اگراميدوار است كه در اين كار بزرگ و عظيم موفق شود بايد نسبت به وضعيت اجتماعي و سياسي محيطي كه در آن بسر مي بردشناخت پيدا كند. اين غول عظيم الجثه ، علي رغم برخورداري از اخرين سلاح هاي اتوماتيك مجهز به اشعه ليزر و اشعه مادون قرمز به آساني از بين رفته و مقصدش نامعلوم است . در عين حال هر چه اين آمريكاي غول پيكر در سراسر اين جهان پرآشوب حركت كند شدت وزش بادهاي آشفتگي بيشتر خواهد شد.

ملاحظــــات :
آقاي دكتر جيمز بيل فارغ التحصيل دانشگاه پرينستون (Princeton University) و از افرادي است كه زندگي خود را وقف مطالعات در روابط و ديپلماسي بين المللي نموده است . نامبرده در حال حاضر استاد كالج ويليام اند مري (College ofWilliam and Mary) در ويليامزبرگ ويرجينيا و سرپرست مركز مطالعات بين المللي ويندي و اموري ريوز(Director ofInternational Studies Wendy and Emory Reves Center) در دانشگاه مزبور مي باشد.
دكتر جيمز بيل از صاحب نظران بنام و معتبر در امور خاورميانه و ايران مي باشد. وي برخلاف ساير صاحب نظران امورخاورميانه علاوه بر مطالعات عميق سياسي در ارتباط بامنطقه مزبور، از شناخت و مطالعات عميق و متنوعي از فرهنگ ،مذهب و آداب و رسوم زندگي قبايل و طوايف مختلف موجود در منطقه نيز برخوردار است . ايشان بارها به ايران سفر كرده وايرانيان را مردمي بافرهنگ وبسيار ميهمان نوار مي شناسد. وي تأليفات بسياري از جمله كتاب "عقاب و شير: تاريخ روابط آمريكا با ايران " (The Eagle and The lion: The Tragedy of American - Iranian Relation"، "سياست درخاورميانه " (Politics in the Middle East) و از آخرين تأليفات وي مي توان از كتاب Roman Catholics and Shii كه مقايسه اي تحليلي بين مذهب شيعه دراسلام با كاتوليك در مسيحيت مي باشد نام برد. نامبرده در بيش از 80 دانشگاه درسراسر آمريكا و بيش از20 كشور مختلف جهان سخنراني نموده است .