مارکس وبر جامعه شناس بزرگ آلمانی در تعریف قدرت کاریزما می گوید " قدرت کاریزما کیفیت خاصی از شخصیت افراد است که به واسطه آن از سایر افراد عادی بازشناخته می شوند و به گونه ای با آنها رفتار می شود که گویی افراد فوق بشری هستند و یا اینکه حداقل از کیفیت یا قدرتی استثنایی برخوردار هستند". برخی از حامیان باراک اوباما نیز براین باورند که او نیز از این خصوصیات برخوردار است. به اعتقاد آنها تولد، پیشینه، سابقه و فصاحت اوباما به وی کیفیتی جادویی بخشیده است. جای هیچ گونه شکی نیست که اوباما نیز از شخصیتی کاریزماتیک برخوردار است و همین موضوع برای وی سرمایه سیاسی بسیار مهمی به حساب می آید. اما خیلی زود یعنی پس از به قدرت رسیدن اوباما قدرت و کیفیت اوباما تغییر خواهد کرد و توانمندی او دیگر به خاطر وجهه اش نخواهد بود بلکه عملکرد کابینه وی توانایی او را تعیین خواهد کرد و قدرت کاریزماتیک اوباما به قدرت حقوقی و قانونی تبدیل خواهد شد.

اوباما در ماه ژانویه قدرت را در ایالات متحده به دست خواهد گرفت. ایالات متحده با توجه به تمامی مشکلات و گرفتاریهایی که دارد هنوز هم یکی از قدرت مندترین کشورهای جهان است و تقریباً در تمامی کشورها و مناطق جهان از نفوذ خاصی برخوردار است. حالا به این شرایط خصوصیات ویژه اوباماو همچنین خشنودی سایر کشورها از پایان کار دولت جورج بوش را نیز اضافه کنید. مطمئناً شما هم موافق هستید که اوباما کار بسیار سختی پیش روی خواهد داشت.

اما روسای جمهور نمی توانند برای همیشه به عنوان نماد کاریزما باقی بمانند چرا که باید به حل و فصل مشکلات جامعه خود بپردازند.اعتبار و تأثیرگذاری روسای جمهور همواره با توجه به موفقیت در رفع وحل و فصل چالشها و مشکلات کاهش یا افزایش پیدا می کند. جورج واشنگتن، آبراهام لینکلن و فرانکلین روز ولت تنها به خاطر اقداماتی که انجام دادند به شهرت و اعتبار رسیدند نه به خاطر خصوصیات و ویژگیهای فردی خود. این که اوباما در ابتدای آغاز فعالیتهای انتخاباتی خود چه اهدافی در سر می پرورانید یا اینکه رای دهندگان در مورد جنگ عراق چه نظراتی داشتند خیلی مهم نیست چراکه میزان موفقیت یا عدم موفقیت اوباما تا حد زیادی به کامیابی وی در مدیریت بحران اقتصادی فعلی بستگی دارد. اوباما برای اینکه بتواند در اذهان مردم به عنوان رئیس جمهور بزرگ باقی بماند باید جهان سرمایه داری را از این بحران عظیم اقتصادی نجات دهد.

بازگرداندن اعتماد به مردم آمریکا و جهان اولین و شاید هم مهمترین کار اوباما باشد. در زمان انتخاب اوباما شور و هیجان زیادی در کشور وجود داشت و مردم به آینده خوش بین بودند. هر چند که این موضوع تأثیری نا مطلوب در اقتصاد کشور داشته است و شرکتها و موسسات و حتی مردم هنوز هم خیلی خرید و فروش و فعالیت اقتصادی نمی کنند. لازم است این نکته را یادآور شوم که انجام فعالیتهای اقتصادی شریان اصلی و قلب تپنده سرمایه داری است. نظام سیاسی و اقتصادی کشور همینک سرگرم ارائه کمکهای مالی به شرکتهای خودرو سازی است اما هنوز هم معضل و مشکل اصلی و اولیه یعنی عدم اعتماد به نظام مالی ترمیم نشده است. اما چگونه می توان اعتماد را به مردم و بازار برگرداند؟ تحقق این امر چندان هم آسان نیست. اعتماد به نفس بیش از اندازه جورج بوش موجب نگرانی مردم شده است. به اعتقاد من خونسردی جورج بوش بیشتر به دلیل بی خبری کامل وی از واقعیتهایی است که در اطراف او می گذرد. به نظر من  بوش از آنچه که در آمریکا، عراق و افغانستان اتفاق می افتد کاملاً بی اطلاع است. فرانکلین روزولت نیز در ابتدا بسیار خوش بین بود اما بهای گزافی برای درک و شناخت  مشکلات پرداخت. روزولت در اولین سخنرانی غیر رسمی خود به تشریح نظام بانک داری در آمریکا پرداخت و از مردم خواست تا برای شکوفایی نظام بانکی کشور به وی کمک کنند.

اوباما باید مردم را نسبت به ثبات و پیش بینی پذیر بودن نظام مالی مطمئن کند. اسونسن که بی شک بعد از واردن بافت موفق ترین سرمایه گذار در دهه های اخیر بوده است بر این باور است که بازارها نیاز به آرامش و ثبات دارند و اقدامات دولت بوش موجب بی ثباتی و غیر قابل پیش بینی شدن بازارها شده است. اقدامات دولت وی موقتی بوده است و واکنش آن نسبت به مشکلات هر سازمان متفاوت بوده است. علاوه براین منطق انجام کارهای دولت وی بسیار اشتباه و نادرست است. تمامی این اقدامات موجب فرار سرمایه شده است)). راه حل اسونسن برای رفع این بحران بسیار ساده و نظام مند است. و می گوید: ((دولت باید تمامی سرمایه های موجود در بازار پول را به مدت 6 ماه بدون هر گونه محدودیتی تضمین کند و درجه خطر پذیری (ریسک) معاملات مردم را کاهش دهد. دولت هم اکنون هیچ کمکی به تسهیل روند سرمایه های خصوصی نمی کند)).

آخرین کار اوباما برای  به دست آوردن  اعتماد مردم، اصلاح نظام فعلی اقتصاد است. کابینه اوباما وارث دولتی خواهد بود که تعهدات فوق العاده زیادی را در بخش خصوصی، مالکیت بانک ها، تضمین بدهی بخش تجاری و دادن وام به صنعت خودروسازی متقبل شده است. عدم پایبندی و اجرای این تعهدات در قبال اقتصاد و بازار سرمایه همانند راهبرد خروج از عراق و بسیار پیچیده و دشوار است. اما اگر اوباما بتواند دست به اصلاح مقررات و قوانین دولتی بزند مردم سایر کشورها نیز باز هم به نظام اقتصادی آمریکا اعتماد خواهند کرد.

اوباما با چالشهای سختی روبه رو خواهدبود. اما موضوعاتی از قبیل عراق، روسیه، پاکستان، چین یا افغانستان هیچ یک به اندازه بازگرداندن اعتماد به مردم آمریکا دشوار نخواهد بود. هر چند صحبت از این موضوع از انجام آن بسیار آسان تر است ولی اگر اوباما موفق به انجام این مهم شود مردم آمریکا نیز به قدرت فوق العاده وی ایمان خواهند آورد. 

مترجم : علیرضا ثمودی        

به نقل از : http://americanstudies.ir