نظريه‌هاي اقتصاد رسانه‌ها

 دكتر حميدرضا حسين

كاركردهاي رسانه‌ها معمولاً در حوزه عمومي جامعه تعريف مي‌شود.

 بدون رسانه‌ها، زيرساخت اساسي ارتباطاتِ جوامع مدرن، ازجمله قدرت سياسي ركن چهارم حكومت‌ها، دچار نقصان خواهد شد و دامنه گسترده آن از ناچيزترين داده‌ها گرفته تا پيچيده‌ترين شكل اطلاعات، جاي خالي سرگرمي‌هاي رسانه‌اي را پر نخواهد كرد. در طول قرن گذشته اين ويژگي به همراه تحولات مهم فناوري‌هاي رسانه‌اي، مطالعه رسانه‌ها را بيش از پيش رايج و تخصصي ساخت اما چنين مطالعاتي نتوانست يك ساختار آكادميك منظم به‌خود بگيرد.

علوم رسانه‌اي در مقايسه با علوم اقتصادي داراي عبارات و واژه‌هاي پيچيده زيادي نيست. نگاهي به دپارتمان‌هاي رسانه‌اي اروپا و آمريكا نشان مي‌دهد كه تقريباً به تعداد دانشمندان اين رشته، تعاريف مختلفي از رسانه وجود دارد. از سوي ديگر عقيده رايج و فراگيري در مطالعه اين علم وجود ندارد بلكه انبوهي از دانشمندان علوم مختلف در اين عرصه فعاليت مي‌كنند.

با آنكه اقتصاددان‌ها، روزنامه نگاران و حقوق‌دان‌ها، مطالعات خود را روي رسانه‌ها و اشكال جديد آن معطوف مي‌دارند، جامعه‌شناسان رسانه‌اي، انرژي خود را صرف ابزارهاي ارتباطي رايج در جامعه مانند قدرت، عشق، اعتماد و پول مي‌كنند. دانشمنداني كه سابقه‌اي در ادبيات و فلسفه دارند، اغلب مراقب نظريه‌هاي نمادين رسانه‌ها هستند.  به‌نظر مي‌رسد در تنها وجه مشترك دانشمندان علاقه‌مند به‌نظريه رسانه‌ها، چنين فرض مي‌شود كه فناوري‌هاي رسانه‌اي تأثير مستقيمي در توليد خروجي احتمالي آنها دارند و درك جهان و ساختار انديشه انسان‌ها را نيز ساماندهي مي‌كنند.

براي به تصوير كشيدن اين گفته مي‌توان به جمله‌اي از يك مورخ آلماني اشاره كرد: دنياي يك فرد بي‌سواد با دنياي يك شهروند شهر گوتنبرگ گالاكسي- از نظر تلويزيوني و موج‌سواري در اينترنت - فرق مي‌كند؛ مسئله اين نيست كه يك نفر تلويزيون تماشا مي‌كند، چه تماشاي برنامه‌هاي بي‌محتوا، چه تماشاي برنامه‌هاي مستند، بلكه مسئله اين است كه او تلويزيون تماشا مي‌كند! و اين وجه تمايز اوست.بنابراين علوم رسانه‌اي بر اين فرض قرار گرفته‌اند كه رسانه، قياسي از جهان پيراموني است. اين ديدگاه قياسي را در كلام موجز نيكلاس لومان به روشني مي‌توان ديد: تمامي آنچه ما درباره جامعه مي‌دانيم، افسوسي است درباره جهاني كه در آن زندگي مي‌كنيم. ما از طريق رسانه‌ها مي‌دانيم.

نظريه رسانه‌ها و اقتصاد

براي درك چرايي تلفيق نظريه رسانه‌ها و انديشه اقتصادي در ديدگاه اقتصادي رسانه‌ها، بايستي 2رابطه رايج ميان رسانه‌ها و علم اقتصاد تبيين شود:

1-كاربرد انديشه اقتصادي در رسانه‌ها: نخستين رابطه رايج، استفاده از نظريه اقتصادي در رسانه‌هاي مستقل است كه در قالب‌هاي سنتي اقتصاد بازار، اقتصاد خانوار و اقتصاد شركت، نمود مي‌يابد. در اينجا رسانه، بنگاهي است كه محتواي رسانه‌اي توليد و آن را به مشتريان و رسانه‌هاي كوچك‌تر عرضه مي‌كند (مانند AOL-Time Warner).

در اينگونه تحقيقات، اغلب برخي ويژگي‌هاي خاص ازقبيل كالاي معنوي اطلاعات و نقش فرهنگي وسايل ارتباط جمعي، به ادغام ارزش‌هاي اصولي منجر مي‌شود. اكنون اين عرصه تحول چشمگيري يافته و طرح‌ريزي عالي‌تر آن در يافته‌هاي الباران قابل مشاهده است. 2-‌كاربرد انديشه نظري رسانه‌ها در علوم اقتصادي: در اين ديدگاه نقش رسانه‌ها در تعامل ميان فعالان اقتصادي مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌گيرد. رسانه‌ها نقطه رويارويي توليد و تقاضا در بازارهاي عمومي/ غيرشخصي هستند.

از نوشته‌هاي خط ميخي امپراتوري بابل گرفته تا داده‌هاي اينترنتي امروز، وسايل ارتباط جمعي هميشه نيروي تقويت‌كننده قراردادها و كسب و كارهاي عمومي بوده‌اند لذا رسانه‌ها همواره يكي از بخش‌هاي مهم عمومي و تبادلات اقتصادي مدرن به‌شمار مي‌روند و از اين‌رو تأثير رسانه‌ها بر اين فرايندها، يك قلمرو كاملاً ناشناخته را به‌وجود آورده است.ديدگاه اول، نقش رسانه‌ها در اقتصاد را ناديده مي‌گيرد.معمولاً سهم رسانه‌ها نسبت به قوانين اين بازي (به‌ويژه در چالش فعلي حقوق مالكيت) ناديده گرفته مي‌شود.

چارچوب نظري رسانه‌ها

براي درك همزمان مفهوم رسانه - يك قياس در 2نظريه رسانه‌ها و علوم اقتصادي- ابتدا لازم است مدل لايه‌اي دانشگاه باوهاوس ويمار، به‌طور خلاصه مطرح و تبيين شود. اين موضوع توجه به رسانه‌هاي مستقل (مانند اقتصاد تلويزيون و اقتصاد مطبوعات) را به‌طور قابل‌ملاحظه‌اي كاهش داده و اجازه مي‌دهد تا روي سطوح خلاصه و نظام‌مند مدل، تحليل بيشتري انجام شود. براي اين كار بايستي لايه‌هاي يك رسانه را به‌خوبي تعريف كرد. براساس مدل لايه‌اي لورنز انجل، رسانه‌ها متشكل از 3 نيروي لاينفك هستند: 1- ‌شيء 2- ‌دستگاه 3- ‌قالب نمادين

لايه شيء

اين لايه، لايه لوازم و ابزار رسانه‌اي است، ظهور فني رسانه‌است، در برگيرنده اسباب و آلات، سخت افزارها، ماشين‌آلات و نيز واحدهاي توليدي است. اين لايه، معرف هدف يك رسانه است؛ اهدافي مانند انتقال اطلاعات، ذخيره‌سازي و امثال آن. در رسانه فيلم، اين لايه شامل تمامي ابزار و امكانات توليد، پس از توليد، اديت، اجراي پروژه‌ها و نيز امكانات سخت افزاري مثل استوديوها، سينماها و ساير مواردي است كه در توليد يك فيلم سينمايي دخيل هستند.

لايه دستگاه

 

لايه دوم، لايه دستگاه است. دستگاه شامل چيدمان ابزار و وسايل در طول زمان و مكان است. به قول ميشل‌فوكو، دستگاه چيدمان شيء، سطح ظاهري، انوار و نظرگاه‌ها، در مكانيزم داخلي محيط بر تعاملات افراد استخدام شده است. و بالاخره، دستگاه، يك ساختار شرطي است كه با تكيه بر چيدمان فيزيكي و نقش‌هاي‌شناختي، قوانين خاص ادراك انسان‌ها را به يك عرصه خاص محدود مي‌سازد.

لايه قالب نمادين

سومين لايه، لايه قالب نمادين است كه از ساير لايه‌ها پيچيده‌تر است زيرا بيانگر جهان‌بيني افراد است كه صرفاً توسط رسانه‌ها شكل مي‌گيرد. اين لايه نشان‌دهنده امكان تركيب قوانين عالمانه و آگاهي‌هاي مجرد با انبوه معرفت‌هايي است كه چارچوب درك انسان‌ها از جهان را شكل مي‌دهد. در اين لايه، شناخت احتمالي نسبت به كل جهان دچار تغيير خواهد شد. به عبارت ديگر لايه قالب نمادين، محل مشاركت رسانه‌ها در نظام اعتقادي انسان‌ها در طول تاريخ است

منبع : همشهرسی آنلاین