نقش انقلاب اسلامى ایران در شكل‏گیرى و استمرار شوراى همكارى خلیج فارس

اعلام موجودیت شوراى همكارى خلیج فارس در فوریه 1981 حاصل و برآیند طبیعى تلاشهاى شش كشور عربستان سعودى، بحرین، كویت، امارات عربى متحده، قطر و عمان براى حفظ امنیت دسته جمعى نبود، بلكه معلول تحولات شگرف اواخر دهه 1970 و به ویژه انقلاب اسلامى ایران - كه دیدگاه تجدید نظر طلبانه داشت - است. مقاله حاضر با دست مایه قرار دادن تأثیر فرضیههاى موجود در تشكیل و استمرار این شورا، نگاهى اجمالى به كارنامه و كاركرد شوراى همكارى در طول جنگ تحمیلى و حمایت سیاسى آن از ادعاى امارات در مورد جزایر سهگانه ایرانى دارد. بدیهى است، تلاش در جهت رفع سوء تفاهمات موجود و تصحیح عمل كرد ناصواب شوراى همكارى توسط اعضاى آن مىتواند به تقویت اعتماد متقابل و توسعه روابط منطقهاى ایران با شوراى همكارى و مآلاً كم رنگ شدن حضور نیروهاى بیگانه در خلیج فارس كمك مىكند.

واژههاى كلیدى: انقلاب اسلامى، شوراى همكارى خلیج [فارس]، جنگ ایران و عراق، جزایر سهگانه.

مقدمه:

در اواخر دهه 1970 میلادى اوضاع پر تلاطم ناشى از انقلاب اسلامى ایران موجب به هم خوردن «وضع موجود» در منطقه خلیج فارس گردید و این امر پیش از همه سبب نگرانى كشورهاى منطقه از لحاظ امنیتى شد. در این میان كشورهاى عربستان سعودى، امارات عربى متحده، بحرین، كویت، عمان و قطر، با عنایت به ساختار داخلى متمایز از عراق، ایران و یمن، داراى مشتركات فراوانى هستند كه از جمله مىتوان به موارد زیر اشاره كرد:

ساختار حكومتهاى قبیلهاى و موروثى سلطنتى، درآمدهاى سرشار حاصل از نفت و انرژى، دوستى و نزدیكى به دولتهاى غربى به ویژه آمریكا، وابستگى به حمایت اتكایى قدرتهاى ذىنفع و ذىمدخل خارجى در طول حیات سیاسى اخیر خود، عدم توانایى كافى فردى براى حفظ حاكمیت و موجودیت خویش و ایدئولوژى محافظهكارانه سیاسى و تأكید بر حفظ وضع موجود. این كشورها به رغم این اشتراكات، بعضاً داراى اختلافات قومى و قبیلهاى بوده و حتى كشور امارات - كه متشكل از هفت امارت داراى استقلال نسبى است - در داخل با تضادهاى عمیق قومى مواجه مىباشد؛ براى نمونه مىتوان به تحریكات شیخ رأس الخیمه علیه آل قاسمى در شارجه پس از امضاى یادداشت تفاهم 1971 با ایران در ابتداى تأسیس دولت امارات و كودتاى نافرجام یكى از امارتها علیه شیخ سلطان حاكم شارجه در ژوئن 1986، اشاره كرد.

از سوى دیگر، میان این شش كشور اختلافات ارضى و مرزى و ایدئولوژیكى وجود دارد كه برخى از این منازعات سابقهاى طولانى دارد: اختلافات ارضى میان عربستان با كشورهاى كویت بر روى فلات قاره و منطقه بىطرف، با امارات بر سر منطقه نفتخیز شیبه و خورالعدید، با قطر بر روى منطقه الخفوس؛ همچنین بین قطر و بحرین درباره جزایر زباره و فشت الدیبل و حوار - كه پس از رأى اخیر دادگاه بین المللى دادگسترى نزاع عملاً به نفع بحرین خاتمه یافت - و اختلافات بین امارات و عمان در مناطق العین و امارتهاى شمالى. نیز عربستان و عمان در دیدگاههاى داخلى و خارجى خود همواره اختلاف نظر ایدئولوژیكى داشتهاند و معمولاً دولتمردان سعودى متأثر از وهابیت و مقامات عمانى داراى گرایشهاى اباضیه هستند. علاوه بر آن، با تأسیس شبكه تلویزیونى الجزیره قطر و پخش اخبار و تحولات درونى كشورهاى مختلف از جمله همسایگان عضو شوراى همكارى، دامنه اختلافاتشان تشدید شده است. در این میان، ارتباط نزدیك اسرائیل با برخى كشورهاى عضو این شورا، واگرایى بیشترى را بین اعضاى این شورا پدید آورده است.

تا قبل از انقلاب اسلامى، تلاشهاى كمرنگ و بىحاصلى در جهت اتحاد میان این كشورها صورت گرفت ولیكن ثمرى نداشت؛ بنابراین پیدایش شوراى همكارى نه حاصل و برآیند طبیعى تلاشهاى دستهجمعى كشورهاى عضو جهت حفظ امنیت است، كه نتیجه تحولات شگرف اواخر دهه 1970 بوده است. در این مقطع پرالتهاب، این كشورها به طور موقت اختلافات ارضى، مرزى و ایدئولوژیكى خود را كنار گذاشته و به منظور اتخاذ مواضع مشترك در قبال تحولات مذكور به ویژه انقلاب اسلامى ایران در فوریه 1981/ اسفند 1359 موجودیت شوراى همكارى خلیج فارس را اعلام كردند. مسألهاى كه در این مقاله حائز اهمیت است، توضیح علت یا دلایل تشكیل شوراى همكارى و نیز میزان تأثیرگذارى انقلاب اسلامى در میان عوامل تشكیل دهنده این شورا است.

عوامل شكلدهنده شوراى همكارى

مطالعات تاریخى و تحقیقات پژوهشگران متغیرها و عوامل متعددى براى تبیین تشكیل و استمرار شوراى همكارى معرفى كردهاند. در این جا به مهمترین متغیرهاى دخیل در تكوین این شورا مىپردازیم:

1. ظهور انقلاب اسلامى ایران و پیامدهاى آن

سرنگونى سلطنت پهلوى در ایران تاج و تخت پادشاهان و امیران منطقه به ویژه پادشاهى سعودى را بیش از پیش با خطر مواجه ساخت. سقوط شاه در ایران و عدم توانایى عربستان در پر كردن خلأ موجود ایجاب مىكرد فرمول جدید متناسب با اوضاع پیش آمده اندیشیده شود. با برقرارى جمهورى اسلامى در ایران چشمانداز سیاسى در خلیج فارس در هم ریخت، زیرا ایران پس از انقلاب از حفظ منافع غرب در منطقه طفره رفت و این امر باعث شد كشورهاى جنوب خلیج فارس در برابر تهاجم خارجى و شورش داخلى ضربهپذیر گردند. همچنین پس از انقلاب اسلامى، یك موج خیزش اسلامى قوى در میان ملتهاى عرب خلیج فارس شكل گرفت. در نتیجه چنین روندى ضرورى بود تا اوضاع دوباره مورد ارزیابى قرار گیرد و كشورهاى جنوب خلیج فارس در یك سازمان گرد هم آیند تا از این طریق بتوانند زمینههاى هماهنگى و همكارى در مسائل نظامى و امنیتى جهت تضمین استقرار خانوادههاى حاكم را فراهم كنند. در این میان، حمایت سیاسى و مالى اعضاى شوراى همكارى از عراق در طول جنگ تحمیلى و همچنین پشتیبانى این كشورها از ادعاى ارضى امارات در مورد جزایر سه گانه ایرانى به عنوان عوامل مهم در استمرار حیات شوراى همكارى مطرح است.

2. اشغال نظامى افغانستان و بیم از نزدیكى بیشتر شوروى به منطقه خلیج فارس

دسترسى به آبهاى گرم خلیج فارس در طول تاریخ همواره مطمح نظر رهبران روسیه تزارى و روسیه شوروى بوده است. چنانچه پطر كبیر یكى از تزارهاى مقتدر این كشور در ماده نهم وصیتنامه خود ضمن توصیه به آیندگان در خصوص خلیج فارس، آورده است: «بایستى در موقع ضعف ایران تا خلیج فارس پیش رفت». عمل به این وصیتنامه پس از دویست و اندى سال در رأس اهداف پذیرفته شده زمامداران این كشور و حتى پس از فروپاشى شوروى قرار گرفته است. در آخرین روزهاى سال 1979 و در غیاب شاه ایران، شوروىها افغانستان را اشغال كردند. اشغال افغانستان یكى از مؤلفههاى تشكیل دهنده شوراى همكارى خلیج فارس است، به ویژه آن كه پس از حادثه مذكور كشورهاى حاشیه خلیج فارس اقدام به همكارىهاى امنیتى در برابر تهدیدات ناشى از این اشغال كردند. اشغال افغانستان و سقوط نظام شاهنشاهى در ایران كه تقریباً همزمان در اواخر دهه هفتاد میلادى تحقق یافت، سبب گردید تا به طور جدى شرایط استراتژیك منطقه پراهمیت و حساس خاورمیانه به ضرر غرب به هم بخورد.

3. جنگ ایران و عراق

این جنگ بر كل جهان عرب به ویژه بر صحنه سیاسى خلیج فارس تأثیر گذاشت. عراقىها احساس مىكردند مىتوانند به نیابت از اعراب برنده جنگ علیه ایران باشند. دلایل ذیل به این فكر كمك مىكرد: ضعیف شدن نیروهاى نظامى ایران پس از سقوط شاه، تعدد مراجع تصمیمگیرى در ایران، درگیر بودن ایران در جنگهاى داخلى، حمایت معنوى و مادى كشورهاى عرب حوزه خلیج فارس از عراق و بحرانى بودن روابط ایران و آمریكا به علت گروگانگیرى. از سوى دیگر، آمریكایىها از طریق رسانههاى گروهى و بعضاً دیگر كشورهاى غربى چنین وانمود مىكردند كه جنگ مذكور منافع حیاتى آمریكا و دوستان غربىاش را در منطقه به خطر انداخته و از این طریق حضور خود در خلیج فارس را توجیه مىكردند. پس از شروع جنگ ایران و عراق، كشورهاى حوزه خلیج فارس با هدف همكارى و هماهنگىهاى امنیتى، شوراى همكارى را تشكیل داده و با تشكیل این شورا اعضاى آن در جهت تقویت بنیه نظامى اقدام به امضاى موافقتنامه امنیتى میان خود كردند. در این راستا كشورهاى عربستان سعودى، كویت، بحرین، امارات عربى متحده، عمان و قطر كمكهاى مالى و تسلیحاتى وسیع در اختیار عراق گذاشتند كه اعتراف یكى از نمایندگان پارلمان كویت - پس از عذرخواهى اخیر صدام حسین از مردم كویت (و نه دولت كویت) براى اشغال آن كشور - قابل توجه است:

مشارى العنجزى نایب رئیس مجلس كویت اخیراً گفته است دولت كویت در خلال جنگ عراق و ایران بیش از سیزده میلیارد دلار پول نقد در اختیار رژیم عراق قرار داد كه در این میان سایر كشورهاى شوراى همكارى بعضاً بیشتر از این مبلغ و برخى حوالى همین مقدار به صدام حسین كمك مالى نمودهاند.1

با عنایت به عوامل یاد شده، به نظر مىرسد مؤلفه اصلى شكل دهنده شوراى همكارى، ظهور انقلاب اسلامى است؛ از این رو هدف مقاله تبیین این مسأله است كه ظهور انقلاب اسلامى در ایران و پیامدهاى آن به ویژه حمایت آشكار سیاسى و مالى اعضاى این شورا از عراق و همچنین پشتیبانى صریح و مكرر سران آن از ادعاى ارضى امارات در مورد جزایر سه گانه ایرانى تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسى، بیشتر از سایر عوامل در فعل و انفعالات سیاسى و ادامه حیات شوراى همكارى مؤثر بوده است.

ظهور انقلاب اسلامى در ایران تشكیل شوراى همكارى خلیج فارس

بهمن 1357 / فوریه 1979 اسفند 1359 / فوریه 1981

شاخصهاى انقلاب اسلامى و میزان تأثیرگذارى آنها

الف) در مقابل آمریكا و غرب

1. تبدیل رژیم حامى منافع غرب و آمریكا به یك رژیم ضد آمریكایى و غربى؛

2. اخراج كارشناسان و مستشاران نظامى آمریكا از ایران؛

3. جمعآورى پایگاههاى جاسوسى آمریكا از ایران؛

4. تصرف سفارت آمریكا در ایران؛

5. تماس آمریكا با مخالفان نظام جمهورى اسلامى ایران و برخى اقدامات علیه آن؛

6. تبدیل دوستى اسرائیل به دشمن سرسخت این كشور؛

7. تبدیل سفارت اسرائیل در تهران به سفارت فلسطین؛

8. قطع روابط دیپلماتیك آمریكا و ایران؛

9. بر هم خوردن توازن استراتژیك در منطقه و فرو ریختن یكى از دو ستون همپیمان آمریكا.

ب) شاخصها و ویژگىهاى انقلاب اسلامى در قبال كشورهاى عربى منطقه خلیج فارس

1. نگرش تجدیدنظرطلبانه به نظامهاى سیاسى حاكم بر منطقه؛

2. سرنگونى سلطنت در ایران و با خطر مواجه شدن تاج و تختهاى دیگر زمامداران منطقه؛

3. بىتأثیر بودن نقش مردم در مشروعیت حكومتهاى منطقه و مكانیزم قبیلهاى آن؛

4. اسلامى بودن انقلاب ایران و اشتراكات دینى با مردم منطقه؛

5. جاذبیت رهبرى امام خمینى در میان مردم منطقه و حمایت گسترده مردمى از رهبرى ایشان؛

6. استفاده از اسلام به عنوان یك قدرت مهم و جایگزینى آن با ایدئولوژىهاى ملى و سوسیالیستى (پان عربیسم و سوسیالیسم) و اندیشههاى ضد استعمارى؛

7. قابل انتقال بودن فرمول انقلاب اسلامى به برخى كشورهاى منطقه؛

8. تأثیرپذیرى جوامع شیعه منطقه از انقلاب ایران در موارد مهمى چون: استقبال شیعیان از شعارها و الگوهاى موجود در انقلاب ایران، پخش تصاویر امام خمینى در برخى مجامع شیعه به ویژه منطقه شرقى عربستان و بحرین، تبعیت شیعیان منطقه از ایرانیان به ویژه در ایام عاشورا و تاسوعا، راهپیمایى و تظاهرات غیر قانونى علیه حكومتها در برخى كشورها - از جمله راهپیمایى شیعیان منطقه شرقى عربستان تا بحرین در 1980 به طورى كه طول پل 25 كیلومترى عربستان به بحرین مملو از شیعیان (در ایام عاشورا) شد و عربستان به ناچار با استفاده از نیروى نظامى و امنیتى آن را سركوب كرد كه موجب كشته شدن 36 نفر گردید.

9. طرح مسائل سیاسى در مراسم حج؛

10. تقویت احكام و شریعت اسلامى و تظاهر رهبران عرب منطقه به اسلام؛

11. رسیدگى به امور محرومان و مستضعفان به ویژه شیعیان و باز شدن پاى این گروه در نهادهاى حكومتى؛

12. گرایش مردم به دین، رونق مساجد، رواج بانكهاى اسلامى و افزایش علاقه جوانان به رشتههاى دینى.

عملكرد شوراى همكارى در قبال جمهورى اسلامى ایران

از ابتداى تأسیس شوراى همكارى تاكنون 23 اجلاس در سطح سران این شورا و 84 اجلاس در سطح وزراى خارجه شوراى همكارى برگزار شده كه آخرین اجلاس سران در تاریخ 21 و 22 دسامبر 2002 (30 آذر و اول دى 1381) به ریاست شیخ حمد بن خلیفه آل ثانى امیر قطر در دوحه و هشتاد و چهارمین اجلاس وزراى خارجه این شورا در جده به ریاست یوسف بن علوى بن عبداللَّه وزیر مسؤول در امور خارجى عمان در 2 و 3 سپتامبر 2002 بوده است.

مجموعه عملكرد و مواضع سران و شوراى وزیران خارجه این شورا در قبال ایران را مىتوان در سه مرحله و مقطع زمانى: جنگ تحمیلى، دوران پس از جنگ و قضیه جزایر سه گانه مورد بررسى قرار داد.

الف) عملكرد شوراى همكارى در طول جنگ تحمیلى

همچنان كه اشاره شد، پس از گذشت حدود هشت ماه از آغاز جنگ تحمیلى عراق علیه ایران این شورا شكل گرفت. با عنایت به عواملى چون تأثیر انقلاب اسلامى بر مردم منطقه و حكومتهاى محافظه كار، بیم از سیطره ایران بر خلیج فارس، ناسیونالیسم حاكم بر كشورهاى عربى و دفاع از عراق، مىتوان گفت كه این كشورها در یك جنگ تمام عیار در كنار عراق قرار گرفتند.

اخبار تأیید شده حكایت از آن دارد كه صدام حسین دو روز قبل از آغاز تجاوز عراق به خاك ایران، دولتهاى كویت، قطر، عربستان سعودى و بحرین را از تصمیم خود آگاه و آنها موافقت خود را با اعطاى كمك مالى به بغداد رسماً به اطلاع صدام حسین رساندند. منابع سعودى نیز اذعان كردهاند كه صدام حسین در دیدار اوایل اوت 1980 خود از عربستان طرح حمله به ایران را با مقامات ارشد سعودى در میان گذاشته بود.2

تخصیص میلیاردها دلار پول نقد، احداث خط لوله نفت عراق از طریق بندر ینبع عربستان، در اختیار قرار دادن بنادر و تأسیسات دیگر، كمكهاى تسلیحاتى و لجستیكى، دعوت از ناوگانهاى آمریكایى براى حمایت از عراق و حضور بیش از پیش نظامیان كشورهاى غربى در خلیج فارس، از جمله حمایتهاى عملى كشورهاى شوراى همكارى از رژیم عراق بود.

علاوه بر این، حمایت اعضاى شوراى همكارى از عراق در بیانیه هاى سران شورا پس از بازسازى نیروهاى مسلح ایران و ورود نیروهاى آن به صحنه نبرد و فتح خرمشهر چهره علنى به خود گرفت. علایم و نشانههاى مختلفى از حمایت سران شورا از عراق وجود دارد كه مىتوان به موارد ذیل اشاره كرد: در پایان اجلاس سوم سران در منامه (9 تا 11 نوامبر 1982) در ذیل عنوان «پشتیبانى از مساعى صلحجویانه عراق» اعلام داشتند:

شوراى عالى با نگرانى فوقالعاده تحولات جنگ ایران و عراق را مورد بحث قرار داد و با پىگیرى این تحولات خطرناك كه مبتنى بر عبور ایران از مرزهاى بینالمللى خود با عراق است آن را به منزله تهدیدى براى امنیت امت عرب قلمداد مىكند. لذا شورا حمایت خود را از عراق براى پایان دادن جنگ از راههاى مسالمتآمیز تأكید مىنماید.

همچنین سران این شورا در اجلاس چهارم در دوحه (7 تا 9 نوامبر) ضمن حمایت از عراق، «از ایران درخواست مىكند آزادى كشتیرانى در خلیج [فارس]و تنگه آن را مورد تعرض قرار ندهد». در این حال، شوراى عالى (سران) شوراى همكارى در بیانیه پایانى پنجمین اجلاس خود در كویت (27 و 28 نوامبر 1984) «از موضع مثبت جمهورى عراق در قبال قطعنامههاى سازمان ملل و تلاشهاى سازمان كنفرانس اسلامى و كشورهاى غیر متعهد ابراز خشنودى و رضایت كرد». مجموعه حمایتهاى سران این شورا در ششمین اجلاس منامه (2 تا 6 نوامبر 1985) مورد تأكید قرار گرفت و در اجلاس سران شوراى همكارى در ابوظبى (2 تا 5 نوامبر 1986) «به خاطر همگامى و همراهى كشور برادر عراق از تلاشها و مساعى آن تقدیر و پشتیبانى به عمل آورد». سران عضو این شورا در اجلاس هشتم خود در ریاض (26 تا 29 دسامبر 1987) نیز یادآور شدند:

شوراى عالى از موضع مثبت عراق در موافقت این كشور با قطعنامه 598 شوراى امنیت تقدیر به عمل آورد و با كمال تأسف از تلاش ایران براى طفره رفتن از این قطعنامه، آن را مورد ملاحظه قرار داد.

در ادامه این بیانیه آمده است:

شوراى عالى رخدادهاى مكه مكرمه(2#) و فتنه و آشوبى را كه ایرانیان در كنار بیتاللَّه الحرام بر پا كردند و همچنین قرار دادن كویت در معرض حملات موشكى و تجاوزات ایران كه امنیت و ثبات این كشور را مورد هدف قرار داده و همچنین تجاوز ایران به سفارتخانههاى كویت و عربستان در تهران، هدف قرار دادن نفتكشها و كشتىهاى بازرگانى در آبهاى خلیج فارس و بنادر كشورهاى شورا را مورد بحث و بررسى قرار داد و آنها را به منزله نقض حقوق بینالمللى و منشور ملل متحد مىداند و از ایران مىخواهد به اصول حسن همجوارى و احترام متقابل - كه ضامن بازگرداندن امنیت و ثبات منطقه است - پاىبند باشد.

همچنان كه اشاره شد، با توجه به مجموعه مواضع سیاسى علنى سران كشورهاى عضو شوراى همكارى، عملكرد دولتهاى این شورا مبتنى بر حمایت سیاسى و مالى از ماشین جنگى عراق بوده است و بالطبع این حمایت مسؤولیتى را به لحاظ حقوق بینالمللى متوجه این كشورها مىكند؛ از این رو انتظار منطقى آن است كه پس از تأیید رسمى خاویر پرز دوكوئیار، دبیركل وقت سازمان ملل متحد، مبنى بر متجاوز بودن عراق، همه این كشورها به دلیل حمایتهاى سیاسى و مالى از صدام حسین و وارد آوردن خسارات انسانى و مالى فراوان به ملت و دولت جمهورى اسلامى ایران رسماً از ملت و دولت ایران عذرخواهى كنند و به تبعات ناشى از این مسؤولیت عمل نمایند و بخشى از حدود یكصد میلیارد دلار خسارات مالى ناشى از تجاوز عراق - كه رسماً سازمان ملل برآورد كرده است - را پرداخت نمایند و مواضع آینده خود را در قبال ایران تصحیح كنند.

ب) عملكرد شوراى همكارى در زمان اشغال كویت توسط عراق

اگرچه ماهیت تجاوز رژیم عراق به ایران و كویت یكسان بود و مىبایست قاطعانه در مقابل عراق ایستادگى كرد، ولى عملكرد سران شورا در قبال دو تجاوز دوگانه و كاملاً متضاد بود. از یك سو، در جریان تجاوز به ایران و اشغال بخشهایى از آن در كنار عراق قرار گرفتند و به حمایت سیاسى و مالى از این رژیم تا پایان جنگ تحمیلى ادامه دادند، ولى در جریان اشغال كویت، تجاوز عراق را محكوم كرده و در یازدهمین اجلاس سران این شورا در دوحه اعلام كردند:

شوراى عالى عراق را مسؤول جبران زیانها و خساراتى كه در اثر این تجاوز به ادارات و سازمانهاى دولتى كویت وارد آمده، مىداند. شوراى عالى با كمال تأسف اوضاع امنیتى منطقه خلیج [فارس] را كه در اثر اقدام رژیم عراق به اشغال كویت در لبه پرتگاه یك جنگ ویرانگر و عدم توجه رژیم عراق به نتایج این امر براى امت عرب و حتى كل جهان حاصل شده مورد توجه قرار داد و امیدوار است عراق به مصوبات مراجع قانونى عربى و بین المللى پاسخ مثبت دهد.

نكته جالب این كه به رغم حمایتهاى گوناگون این كشورها از عراق در طول جنگ تحمیلى، سران شوراى همكارى كوچكترین اشاره به این امر نكرده و صرفاً بر «اهمیت تلاش جدى و واقعبینانه براى حل اختلافات باقى مانده میان ایران و كشورهاى عضو شوراى همكارى تأكید نمودند».

ج) موضعگیرى مكرر شوراى همكارى به نفع امارات در قضیه جزایر سه گانه

پس از اعاده حاكمیت ایران بر جزایر تنب كوچك، تنب بزرگ و ابوموسى كه در تاریخ 9/9/1350 و پس از مذاكرات طولانى با انگلیس صورت گرفت، موضوع به درخواست چند رژیم افراطى عربى در شوراى امنیت سازمان ملل (18/9/1350) مطرح شد ولیكن پس از توضیحات مفصل و مبسوط نمایندگان دولتهاى ایران و انگلیس و قانع شدن اعضاى دایم و غیر دایم شوراى امنیت سازمان ملل موضوع از سوى آن شورا عملاً خاتمه یافته تلقى و پرونده آن براى همیشه بسته شد. شایان ذكر است در زمان اعاده حاكمیت ایران بر جزایر خویش كشورى به نام امارات عربى متحده در صحنه بینالمللى وجود خارجى نداشت و هفت شیخنشینى كه بعداً از مجموعه آنها «امارات عربى متحده» تشكیل شد همگى تحت الحمایه دولت انگلیس بودند. از این رو از منظر حقوق بینالملل داراى شخصیت حقوقى معادل دولت نبودند. دولت امارات عربى متحده در تاریخ 11/9/1350 از سوى جامعه بینالمللى مورد شناسایى قرار گرفت.

به هر حال، از آذر 1350 تا اوایل 1371 هیچ مورد و شكایتى درباره حاكمیت و مالكیت ایران بر جزایر ایرانى وجود نداشت. در پى درخواست شیخ زاید، رئیس دولت امارات متحده، از آقاى هاشمى رفسنجانى، رئیس جمهورى وقت ایران، در آوریل 1992 (اوایل اردیبهشت 1371) مبنى بر رسیدگى مقامات ایرانى به وضعیت ساكنان عرب زبان ابوموسى بلافاصله هیأت عالىرتبه ایرانى به ابوموسى اعزام شد تا موضوع را از نزدیك مورد بررسى قرار دهد. هنوز هیأت مذكور به تهران نرسیده بود كه دولت امارات در اقدامى سؤال برانگیز و ابهامآمیز غایلهاى را به راه انداخت و در راستاى تبلیغ آن، به طرح دامنهدار موضوع در محافل منطقهاى، عربى و بینالمللى پرداخت. یكى از ابزارهاى تبلیغاتى امارات در این راستا بهرهبردارى از تریبون شوراى همكارى بود.

با نگاهى به بیانیههاى پایانى شوراى همكارى، موضوع جزایر ایرانى و ادعاى ارضى امارات در مورد آنها از اواسط سال 1371 تاكنون به صورت بندى ثابت در سطح اجلاس سران و وزراى خارجه كشورهاى عضو مطرح بوده و تاكنون بیش از چهل بار در بیانیههاى پایانى وزراى خارجه و از سال 1992 تا 2002 یازده بار در اجلاسهاى سران شورا مطرح شده و علیه جمهورى اسلامى ایران موضعگیرى كردهاند. دلیل این تهاجم تبلیغاتى و حمایت از دولت امارات صرفاً به دلیل خواست امارات در ادعاى ارضى علیه ایران بوده است؛ در حالى كه با نگاهى به تحولات سال 1371 (1992) مسأله و موضوع لاینحلى ایجاد نشده بود كه ملت و دولت ایران مستلزم این همه تهدید و بدگویى از سوى دولتهاى عضو شوراى همكارى باشد. همچنان كه اشاره شد؛ مشكل از آن جا پیش آمد كه براى دولت امارات در نحوه اجراى یادداشت تفاهم 1971 سوء تفاهمى حاصل شد و دولت ایران در پى درخواست شیخ زاید در آوریل 1992 حسن نیت خود را نشان داد ولیكن بعدها مشخص شد دولت امارات در ارسال این نامه صادق نبوده و به دنبال جنجالآفرینى تبلیغاتى علیه ایران بوده است.

اولین بارى كه سران شوراى همكارى درباره قضیه ابوموسى موضعگیرى كردند در اجلاس سیزدهم در ابوظبى (21 تا 23 دسامبر 1992) بود. در بیانیه پایانى این اجلاس طى سه پاراگراف شدیداللحن از ادامه وضعیت موجود به عنوان «استمرار اشغال جزایر تنب بزرگ و تنب كوچك و ابوموسى» یاد كرده و ضمن «اظهار تأسف و نگرانى شدید»، گسترش روابط با ایران را به نوعى با حل این موضوع پیوند زده و تصریح كرد:

گسترش روابط میان شوراى همكارى و ایران منوط به پاىبندى جمهورى اسلامى ایران به اصول حسن همجوارى، محترم شمردن حاكمیت و یكپارچگى خاك كشورهاى منطقه و عدم مداخله در امور داخلى آنان است. لذا ادامه اشغالگرى ایران در جزایر سه گانه و اقدامات انجام گرفته توسط جمهورى اسلامى ایران حكایت از مخدوش نمودن اصول فوقالذكر به شمار مىرود.

در ادامه این بیانیه بر «همبستگى كامل و تأیید مطلق دولت امارات عربى متحده براى بازگشت حاكمیت این كشور بر جزایر سه گانه» تأكید شده است. سران شورا در اجلاس چهاردهم در ریاض (20 تا 22 دسامبر 1993) نیز در چهار بند، ضمن تأیید مواضع دولت امارات و مفاد بیانیه قبلى سران در ابوظبى، «همبستگى كامل و تأیید مطلق خود از امارات براى اعاده حاكمیتش بر جزایر سه گانه را مورد تأكید قرار داد». سران شوراى همكارى در اجلاس پانزدهم در منامه (19 تا 21 دسامبر 1994) در دو بند، ضمن استفاده از الفاظى چون «اشغال جزایر توسط ایران» و «اماراتى خواندن جزایر» ایرانى، علاوه بر مذاكرات دوجانبه، براى اولین بار «خواستار احاله حل این اختلاف به دادگاه بینالمللى» شد. بدین ترتیب، سران شورا از اجلاس شانزدهم در مسقط (4 تا 6 دسامبر 1995) تقریباً با همان ادبیات تهدید و توهین به ملت و دولت ایران تا سال 2002 میلادى و بعضاً با ادبیات افراطى ترى با موضوع جزایر سه گانه برخورد كردند، به طورى كه خواستههاى امارات بىكم و كاست از تریبون شورا خوانده و تصویب مىشد. بعضاً نیز به منظور تحریك سایر كشورها و سازمانهاى بینالمللى علیه دولت ایران به مواردى چون «استقرار موشكهاى ایران در خلیج [فارس ]كه تأسیسات حیاتى كشورهاى شوراى همكارى را نشانه رفته است»3 اشاره مىكردند. سران این شورا پس از انتخاب آقاى سید محمد خاتمى به ریاست جمهورى اسلامى ایران (در دوم خرداد 1376) و اظهارات مملو از حسن نیت ایشان در قبال كشورهاى عربى به ویژه اعضاى شوراى همكارى، پاسخ مثبتى نداده و در بیانیه اجلاس هیجدهم در كویت (20 تا 22 دسامبر 1997) ضمن استفاده از همان عبارات و اصطلاحات از جزایر ایرانى به عنوان «جزایر اماراتى و اشغالى» یاد كرده و با «حمایت مطلق از دولت امارات»، این بار به تلاش دولت ایران مبنى بر «ایجاد تأسیساتى در جزایر با هدف تغییر در تركیب جمعیتى» اشاره كردند. در عین حال به نقل از «شیخ زاید رئیس دولت امارات عربى متحده، از اظهارات آقاى سید محمد خاتمى رئیس جمهورى اسلامى ایران مبنى بر آمادگى دیدار با ایشان را مورد توجه قرار دادند». سران شوراى همكارى در اجلاس نوزدهم در ابوظبى (7 تا 9 دسامبر 1998) مجدداً در ذیل عنوان «مسأله اشغال جزایر سه گانه متعلق به امارات و روابط با ایران» بر مواضع گذشته خود در حمایت از ادعاى ارضى امارات تأكید كردند. این بار م

قامات اماراتى با دعوت رسمى از كوفى عنان، دبیركل سازمان ملل، براى حضور در این نشست از «دبیركل سازمان ملل درخواست نمودند به تلاشهاى خود و نظارت بر مذاكرات ادامه داده و از ایران خواست تا به تلاشهاى كوفى عنان دبیركل سازمان ملل به نحوى كه امنیت و ثبات منطقه را تحقق بخشد، پاسخ دهد».

به هر حال، حمایت از ادعاى امارات در نشستهاى بعدى و همچنین تشكیل كمیته سه جانبه متشكل از وزراى خارجه عربستان، سلطنت عمان و قطر براى پىگیرى مسأله و تماس با ایران با همان اهداف و استراتژى دولت امارات یعنى «اماراتى و اشغالى دانستن جزایر» ایرانى و «تلاش براى بازگرداندن حاكمیت امارات بر جزایر» ایرانى از جمله مواردى بود كه سران شورا در ریاض، منامه و مسقط طى سالهاى 1999، 2000، 2001 میلادى انجام دادند. طبیعى بود كه جمهورى اسلامى ایران به لحاظ منطقى و حقوقى نمىتوانست بر سر میز مذاكرهاى بنشیند كه نتیجه آن از قبل مشخص بود؛ از این رو شوراى همكارى به اشتباه خود پى برد و تقریباً یك سال بعد كمیته سه جانبه را منحل كرد. مفاد بیانیه پایانى بیست و سومین اجلاس سران شوراى همكارى در دوحه (21 و 22 دسامبر 2002) مبیّن دیدگاه تعصبآلود اعضاى شورا در مورد ادعاى امارات است. در این بیانیه آمده است:

شوراى عالى قضیه اشغال جزایر سه گانه تنب كوچك و تنب بزرگ و ابوموسى متعلق به دولت امارات عربى متحده توسط جمهورى اسلامى ایران را بررسى و بر مواضع گذشته خود تأكید مىنماید و اظهار امیدوارى مىكند كه تماسها و ملاقاتهاى اخیر میان مقامات ایرانى و اماراتى و گامهاى ملموس مثبت اخیر در روابط دوجانبه به نتیجه برسد. شوراى عالى از حقوق كامل امارات در حاكمیت بر جزایر سه گانه و آبهاى منطقهاى، قلمرو هوایى، فلات قاره و منطقه انحصارى اقتصادى جزایر سه گانه به اعتبار این كه این موارد جزء لاینفك خاك دولت امارات مىباشند، حمایت نموده و شوراى وزیران (خارجه) را مكلف به پىگیرى اعاده حق امارات بر جزایر سه گانه مىنماید.4

شایان ذكر است كه در این اجلاس به دلیل تشدید دامنه اختلافات ناشى از انعكاس اخبار و تحولات درون كشورى دولتهاى عضو شوراى همكارى در تلویزیون الجزیره قطر و همین طور سایر مسائل، واگرایى مشهودى بین اعضا صورت گرفت. پیش از آغاز به كار اجلاس اخبارى دال بر تحریم قطر و احتمال اخراج این كشور از این شورا مطرح شده بود. در این اجلاس به جز شیخ حمد، امیر دولت قطر - كه میزبان اجلاس بوده و لزوماً مىبایست مشاركت كند - از سران پنج كشور دیگر تنها پادشاه عمان شركت كرد و سه كشور عربستان، بحرین و كویت در سطح وزیر خارجه و از امارات شیخ مكتوم نخست وزیر این كشور، حضور داشتند.

خاتمه

فرضیههاى مختلفى در شكلگیرى شوراى همكارى وجود دارد كه مهمترین موارد آن عبارتند: انقلاب اسلامى ایران و پیامدهاى آن، اشغال نظامى افغانستان و بیم از نزدیكى بیشتر شوروى به خلیج فارس و جنگ ایران و عراق. در میان فرضیههاى موجود، انقلاب اسلامى و پیامدهاى آن بیش از دیگر فرضیهها در تشكیل و استمرار شوراى همكارى نقش داشته است.

با وجود حمایتهاى آشكار و پنهان سیاسى و مالى دولتهاى عضو شورا از صدام حسین كه عامل اصلى تجاوز رژیم عراق به خاك جمهورى اسلامى ایران بود و نیز استمرار پشتیبانى سیاسى متعصبانه از دولت امارات در مورد جزایر سه گانه ایرانى، جمهورى اسلامى ایران هرگز در امور داخلى این كشورها مداخله نكرده است. با این حال، همواره متهم به دخالت در امور این كشورها و در مظان اتهام بوده است. در مقابل، دولت جمهورى اسلامى ایران با ارائه دكترین امنیت دستهجمعى شامل كشورهاى عضو شوراى همكارى، عراق و ایران خواستار سیستم امنیتى بدون حضور نیروهاى بیگانه در خلیج فارس است. سیاست ایران، همكارى مشترك با كشورهاى منطقه است، به ویژه پس از روى كار آمدن آقاى خاتمى تنش زدایى سیاست محورى ایشان قرار گرفت؛ اما اعضاى شورا به طور دستهجمعى پاسخ مثبتى به آن ندادند.

به نظر مىرسد تلاش براى نزدیك كردن دیدگاههاى مشترك باید در سیاست خارجى جمهورى اسلامى ایران مدّ نظر قرار گیرد و حتى الامكان در راستاى سیاست تنش زدایى و اعتمادسازى تلاش مضاعفى انجام پذیرد. گرچه تلاش ایران براى رفع كدورتها و سوءتفاهمات موجود انتظار بحقى است اما لازم است شش كشور عضو شوراى همكارى نیز گامهایى عملى در این خصوص بردارند و به تصحیح عملكرد خود بپردازند تا این كه طرفین (ایران و كشورهاى عضو شوراى همكارى) به درك متقابل برسند؛ براى نمونه مىتوان به اقدامات اخیر عربستان سعودى و جمهورى اسلامى ایران در انعقاد همكارىهاى امنیتى اشاره كرد.

پپنوشتها

*) دانشجوى دكترى علوم سیاسى دانشگاه امام صادقعلیه السلام.

1. خبرگزارى جمهورى اسلامى، 17/9/1381.

2. كردزمن و واگنر آبراهام، درسهایى از جنگ مدرن شماره 11 (آمریكا: انتشارات وست ویوو مانسل، 1990).

2#) منظور كشتار حجاج ایرانى به دست نیروهاى امنیتى عربستان است.

3. بیانیه پایانى اجلاس هفدهم سران شوراى همكارى در دوحه (7 تا 9 دسامبر 1996) در پنج بند یكى از تندترین بیانیههاى صادره شوراى همكارى علیه جمهورى اسلامى است.

4. استخراج از سایت اینترنتى دبیرخانه شوراى همكارى خلیج فارس به آدرس: .http://WWW.gcc-

به نقل از دیپلمات به آدرس : http://www.diplomatt.mihanblog.com/post/3055