بيوگرافي اساتيد مطرح : محمدرضا حافظ نيا

The image “http://www.rasekhoon.net/_WebSiteData/Mashahir/Photos/096ceb16-856b-4167-8951-e4db88bf1a6d.jpg” cannot be displayed, because it contains errors.

نام: محمدرضا نام خانوادگي: حافظ نيا

گرايش: ژئوپليتيک رشته: جغرافياي سياسي

تاريخ تولد: 1334 ه.ش محل تولد: بيرجند

مليت و تابعيت: ايرانی

وضعيت تأهل: متأهل

شغل كنونی: استاد تمام پايه 25 ـ گروه جغرافيا ـ دانشگاه تربيت مدرس ـ تهران



خلاصه شرح حال:

دکتر محمدرضا حافظ نيا در سال 1334 ه. ش در روستاي خُراشاد بيرجند و در خانواده اي کشاورز متولد شد. وي فرزند بزرگ خانواده بود و در سن شش سالگي پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستي مادر و بهمراه دو برادر کوچکترش (علي رضا و حسن رضا حافظ نیا) به زندگي پر از مشقت خود ادامه داد. او تحصيلات ابتدائي خود را در دبستان دقيقي روستاي خراشاد و تحصيلات متوسطه خود را در دبيرستانهاي خزيمه علم و شوکتي شهر بيرجند به اتمام رسانيد و در سال 1352 ه.ش ديپلم خود را در رشته طبيعي اخذ نمود. همان سال او در کنکور دانشگاهها شرکت نمود و در رشته جغرافياي طبيعي دانشسراي عالي ( که دو سال بعد به دانشگاه تربيت معلم تغيير نام يافت) پذيرفته شد. او دوره ليسانس (کارشناسي) را در رشته جغرافياي طبيعي(علمي) با معدل 81/3 (از 4) به پايان رسانيد و در جريان انقلاب اسلامي به زندان افتاد. با پيروزي انقلاب اسلامي از زندان رهايي يافت و بمدت 4 سال مسئوليتهاي سياسي به عهده داشت و سپس در سال1363 ه.ش از سياست کناره گيري کرد و به فعاليتهاي آموزشي و علمي رو آورد. او در سال 1364ه.ش در کنکور فوق ليسانس (کارشناسي ارشد) دانشگاه تربيت مدرس پذيرفته شد و تحصيلات خود را در رشته جغرافياي انساني ادامه داد و در سال 1366 ه. ش از اين مقطع فارغ التحصيل شد و بلافاصله در اولين کنکور دکتري جغرافياي انساني (گرايش سياسي) همين دانشگاه شرکت نمود و به عنوان اولين و تنها دانشجوي دکتري پذيرفته شد. سپس او بهمراه دانشجويان پذيرفته شده در دومين کنکور دکتري که در ترم بعد برگزار شد تحصيلات خود را ادامه داد و آنرا در بهمن ماه 1369 با درجه ممتاز به پايان رسانيد. دکتر حافظ نيا در سال 1367 ه.ش به عنوان مربي در دانشگاه تربيت مدرس به کار مشغول شد و در سال 1370 به رتبه استادياري و در سال 1378 به رتبه دانشياري و در سال1382 به رتبه استادي ارتقاء يافت. او پس از سالها تدريس و تحقيق هم اکنون (1385ه.ش) به عنوان استاد تمام پايه 25 در دانشگاه تربيت مدرس مشغول به خدمت مي باشد.

والدين و انساب:

- پدر او مرحوم رجب حافظ نيا، متولد سال 1304 ه. ش در روستاي خراشاد از توابع بيرجند مي باشد. او در شهريور ماه 1340 ه.ش در اثر بيماري يرقان و در سن 36 سالگي فوت نمود. شغل اصلي او کشاورزي و داراي استعداد و ذوق شاعري بود. تعدادي از اشعار او هم اکنون در دسترس قرار دارد.

- مادر او خانم خديجه خراشادي زاده، متولد سال 1307 ه.ش در روستاي خراشاد مي باشد که هم اکنون در قيد حيات است. او پس از فوت همسرش در سال 1340 عزم خود را جزم نمود تا فرزندان خردسالش را سرپرستي کرده و بزرگ نمايد و بنا به وصيت پدرشان آنها را به دنبال تحصيل بفرستد. او تمام سختي ها و مشقتهاي زندگي را تحمل نمود و با اراده اي مصمم و با دسترنج خود از کلبه اش در روستا بچه هاي خود را عازم تحصيل مدرسه و دانشگاه نمود. علي رغم فقر و محروميت در زندگي و نيز علي رغم سنت رايج در آن زمان در روستا که معمولا نوجوانان به دنبال کار قالي بافي فرستاده مي شدند، او از رفتن فرزندانش براي قالي بافي ( به تعبير خودش پشت پرده زنبوري) به شدت اجتناب مي نمود و بر تحصيل آنها تأکيد مي کرد.

2- دوران کودکي:

خاطرات دوران کودکي:

دکتر حافظ نيا از حيات پدرش چيزي را به خاطر نمي آورد. تنها صحنه اي که به ياد دارد احتمالاٌ مربوط به آخرين سال حياتش است و آن اينکه در حياط خانه اش در روستا او را مشغول انجام کارهای روزمره ديده بود.

- خاطره ديگر اينکه در شهريور ماه 1340 در منزل خود شاهد ازدحام جمعيت بود و نمي دانست موضوع چيست و با بچه هاي هم سن و سال خود مشغول بازي بود. در حاليکه ازدحام مزبور مربوط به مراسم فوت پدرش بوده است!

- بعد از مرگ پدرش او را نمي ديد و نمي دانست که فوت کرده است. بنابراين سراغ او را مي گرفت. به او مي گفتند که پدرت به تهران رفته است ( البته پدرش قبلاٌ براي درمان بيماري خود به تهران، مشهد و بيرجند سفر کرده بود). بنابراين هر روز عصر که ماشين روستا از شهر بيرجند به ده مي آمد به جاي ماشين مي رفت تا شايد پدرش از سفر برگردد و او را ببيند ولي خبري نمي شد. تقريباً بعد از حدود يک ماه که اين عمل تکرار شد فردي که يادش نيست که بود به او گفت پدرت مرده است و ديگر بر نمي گردد! اين خبر براي وي وحشتناک بود اما چاره اي نداشت و بايد در عالم کودکي(شش سالگي) با آن کنار مي آمد!؟

- مادرش سرپرستي بچه ها را بر عهده گرفت. او به عنوان بچه بزرگتر شاهد درد و رنج، محروميت، تنگدستي و تنهائي مادرش بود. مادر او براي گذران زندگي و تأمين هزينه هاي خانواده به صنايع دستي روستايي روي آورد و به بافت حوله، قديفه و چادر شب (بٌقوَند) مشغول شد. تنگدستي و سختي هاي بيشمار زندگي او را کم حوصله کرده بود، بنابراين کمتر تحمل شرارتهاي ناچيز کودکانه را داشت. لذا براي ادب کردن آنها گاهي تظاهر به قهر مي کرد که اين حرکت براي بچه ها شديداً نگران کننده بود.

اوضاع و شرايط خانوادگي:

خانواده وي از خاستگاه روستايي و کشاورزي خويش فرما و خرده پا برخوردار بوده است، که صداقت، پاکي، عزت نفس، صبوري و پشتکار از صفات آن محسوب مي شود. فوت پدر خانواده در حاليکه فرزند بزرگ آن تنها شش سال سن داشت حادثه دلخراشي براي اعضاي آن به شمار مي آمد.فضاي اجتماعي و فکري و روحي حاکم بر خانواده از ويژگيهاي مزبور، باورهاي صادقانه مذهبي، تنگناهاي معيشتي و احساس تنهائي ناشي از فوت پدر متأثر بود و بر اخلاق، روحيات، نگرش و رفتار اعضاء خانواده بويژه فرزندان تأثير گذاشت.

خاطرات و وقايع دوران تحصيل:

پس از اتمام تحصيلات شش ساله ابتدائي در روستای خراشاد، او براي ادامه تحصيلات متوسطه (سيکل اول و سيکل دوم)، براي اولين بار عازم شهر بيرجند شد. فقر شديد مالي و ناتواني خانواده او را شديداً محتاج ديگران نموده بود. در اين رابطه مساعدتهاي خويشاوندان بويژه خانواده هاي اوليائي (عمه)، فروزانفر (دختر عمو)، شکيباپور (پسر عمو)، خراشادي زاده (دائي)، وريدي (ناظم دبيرستان علم) خيلي موثر بود. او همزمان در خواربار فروشي و پارچه فروشي بصورت پاره وقت نيز کار مي کرد.

مشكلات زندگي و فقر غذايي سبب شده بود كه او تحصيلات متوسطه را به سختي و غالباً با تجديدي به پايان برساند. تصور او و مادرش اين بود كه اگر ديپلم خود را بگيرد به آرزوي خود دست يافته است. لذا آنها ديپلم را پايان تحصيل و آغاز زندگي مي دانستند. تا اينكه در سال يازدهم(پنجم متوسطه)، پسر عمه‌اش (غلامرضا خراشادي) كه دبير زيست شناسي در دبيرستانهاي تربت حيدريه بود براي احوالپرسي آنها به روستاي خراشاد آمده بود. ايشان به مادرش توصيه كرد كه محمدرضا را به دانشگاه بفرستید! مادرش گفت: پولمان كجا بود؟ پسر عمه‌اش با اشاره به بازوي خود گفت: من با اين بازو به دانشگاه رفته‌ام! اين حرف در مادش تأثير زيادي گذاشت و آمادگي ذهني براي ادامه تحصيل پسرش را پيدا كرد. اين درحالي بود كه در سال بعد حتي او قدرت تأمين پنجاه (50 )تومان پول براي ثبت نام كنكور پسرش را در آن زمان نداشت و همين مبلغ را از اقوامش قرض كرد؟!

دكتر حافظ‌نيا در كلاس دوازدهم (ششم متوسطه) بشدت درس مي‌خواند تا خود را براي امتحانات نهائي پايان دوره متوسطه و نيز كنكور دانشگاهها آماده نمايد كه ناگهان در فروردين ماه (سال 1352 ه.ش) مريض شد. پزشك معالج گفته بود كه از سوء تغذيه است و او بايد جگر بخورد! اين در حالي بود كه او پول خريد جگر را نداشت و آخر هم نتوانست جگر بخورد؟! او به لطف الهي سلامتي خود را باز يافت و رتبه سوم را در امتحانات رشته طبيعي بدست آورد و همانسال در كنكور دانشگاه پذيرفته شد. به هنگام ثبت نام در كنكور دانشگاه، او از دبير فيزيك خود آقاي محمدحسين آرين كه با او نسبت خويشاوندي داشت كمك گرفت. در آن زمان(1352 ه.ش) داوطلبان تنها 10 رشته را مي توانستند به عنوان انتخاب مشخص كنند. علاقه او دامپزشكي و سپس پزشكي بود. آقاي آرين اولين انتخاب او را دامپزشكي دانشگاه تهران و دهمين انتخابش را رشته جغرافياي طبيعي دانشسراي عالي تعيين كرد، كه سرنوشت بعدي دكتر حافظ نيا با آن رقم خورد.

فعاليتهاي ضمن تحصيل:

فعاليت پاره وقت براي تأمين معيشت با توجه به فقر اقتصادي شامل:

- در دوره ابتدائي، كار كشاورزي و چراي گوسفندان در روستا

- در دوره متوسطه، فعاليت پاره وقت در فروشگاه نساجي و خواربارفروشي اقوام در شهر بيرجند

- در دوره ليسانس فعاليت پاره وقت در رستوران و سپس كار دانشجويي در سلف سرويس و تكثير دانشگاه در تهران

- در دوره كارشناسي ارشد و دكتري، اشتغال رسمي و استفاده از مأموريت تحصيلي بويژه دوره دكتري در تهران

استادان و مربيان:

- در دوره ابتدائي، آقايان: رضواني، شوكت آبادي، غني و نيكخواه

- در دوره متوسطه، آقايان: وريدي، صباغ، آرين، حسن‌‌پور، حنفي‌ها، احمدي و جاجوئي

- در دوره ليسانس، آقايان: دكتر امين سبحاني، دكتر جعفرپور، دكتر كلاهي، دكتر ديانت‌نژاد و خانمها: دكتر يحيوي و دكتر فشاركي

- در دوره فوق ليسانس و دكتري، آقايان: دكتر حسين شكوئي، دكتر عزت ا... عزتي، دكتر سعيد سمنانيان، دكتر احمد احمدي، دكتر محمدحسين پاپلي يزدي، دكتر مسعود مهدوي، دكتر مهدي طالب، دكتر بهلول عليجاني، دكتر مصطفي مومني، دكتر شاپور گودرزي ‌نژاد و دكتر سيد غلامرضا شيرازيان و نيز خانمها: دكتر دره ميرحيدر و دكتر فاطمه بهفروز. در بين اين بزرگان، نقش دكتر حسين شكوئي، دكتر عزت ا... عزتي و دكتر دره ميرحيدر بارزتر بوده است.

همدوره‌ای ها و همكاران:

- در دوره ابتدائي، آقايان: محمدعلي معروفيان، ابراهيم خراشادي‌زاده، حسن نداف، حسن‌رضا سهيل، عباس خراشادي‌زاده و محمد كفكي‌نژاد

- در دوره متوسطه، آقايان: احساني،گنجي، دكتر مهدي قندهاري(در حال حاضر استاد دانشكده دندانپزشکی دانشگاه تهران)، عباس خراشادي‌زاده، پرويز فروزانفر و حسن رضا خراشادي‌زاده

- در دوره ليسانس، آقايان: يدالله كريمي‌پور، عباس فخاري، محمدعلي رومي، محمدعلي معروفيان، سيد عليرضا خراشادي‌زاده، سيد علي اوليائي، عليرضا چاچي، محمدعلي خراشادي‌زاده، اسدالله جامعي، محمد بيك‌زاده، علي وزيري و علي رادي راز

- در دوره كارشناسي ارشد و دكتري: دكتر يدالله كريمي‌پور، دكتر عبدالرضا رحماني فضلي، دكتر عبدالرضا ركن الدين افتخاري، دكتر احمد پور احمد، دكتر محمد سليماني، دكتر محمد سلماني، دكتر حسین نگارش، دكتر محمد حسین رامشت، دكتر زهرا حجازي زاده و دكتر حسن كامران

همكاران دانشگاهي: دكتر حسين شكوئي، دكتر عبدالرضا ركن الدين افتخاري، دكتر پيروز مجتهدزاده، دكتر زهرا احمدي‌پور، دكتر اكبر پرهيزكار، دكتر محمدحسين پاپلي يزدي، دكتر منوچهر فرج زاده، دكتر مهدي طاهرخاني و دكتر سياوش شايان همكار بوده و با آقاي دكتر عزت الله عزتي و دكتر دره ميرحيدر دوستي دارد که آنها بر او سمت استادی داشته اند.

3- دوره ميانسالي:

همسر و فرزندان:

همسر: خانم سكينه خراشادي‌زاده

فرزندان:

1- ياسر حافظ‌نيا

2- حميدرضا حافظ‌نیا

3- حامد حافظ‌نيا

4- بهزاد حافظ‌نيا

4- آراء و عقايد

آراء و گرايش‌هاي خاص:

دكتر حافظ‌نيا طرفدار فلسفه انسانگرائي است و داراي تفكر و نگرش انسانگرايانه و بشردوستانه مي‌باشد.

او بر اين باور است كه فلسفه زندگي را كمال يابي مستمر بشريت، عشق به خدا و خالق جهان، تأمين مطلوب نيازهاي مادي و معنوي انسانها، نوع دوستي و احترام به آزادي و حقوق انسانها و ساير مخلوقات ، رفاه و آسايش، آرامش و امنيت، عدالت جغرافيايي و اجتماعي و همزيستي با طبيعت تشكيل مي‌دهد. بر اين اساس معتقد است كه سازه‌هاي فلسفي، مذهبي، ايدئولوژيك، سياسي، اجتماعي، اخلاقي، اقتصادي، فرهنگي، حقوقي، نظامي، امنيتي، آموزشي، درماني و غيره بايد بر مدار خدمت به انسانها تعريف و ساماندهي شوند. دكتر حافظ‌نيا همچنين به ترويج مكتب جغرافياي سياسي و ژئوپليتيك انسانگرا اهتمام مي‌ورزد. او بر اين باور است كه موثرترين عوامل توليد رنج براي بشريت، سياستمداران جاه‌طلب، رهبران دینی انحصارطلب و مديران و فعالين اقتصادي زياده‌طلب مي‌باشد.

عرضه آثار:

1- تدوین و انتشار 13 جلد كتاب ( دو مورد به زبان انگلیسی )

2- اجراي 9 طرح تحقيقاتي و پژوهشي

3- چاپ و نشر 60 مقاله علمي-پژوهشي در مجلات علمي معتبر داخل و خارج از كشور

4- ارائه 50 مقاله علمي در همايشها و كنفرانسهاي علمي داخلي و بين المللي

5- چاپ و نشر حدود 130 مقاله متنوع در فصلنامه‌ها ، ماهنامه‌ها و نشريات مختلف

نشانها و جوايز اهدا شده:

1- دريافت لوح به مناسبت انتخاب شدن به عنوان "استاد نمونه" در ايران در سال 1385ه.ش

2- دريافت لوح به مناسبت كسب رتبه اول پژوهشگر برتر ايران در حوزه علوم انساني و اجتماعي

3- دريافت لوح به مناسبت انتخاب كتاب "جغرافياي سياسي ايران" به عنوان كتاب سال دانشگاهي ايران در سال 1382ه.ش

4- دريافت لوح به مناسبت انتخاب كتاب "جغرافياي سياسي ايران" به عنوان كتاب قابل تقدير در مراسم كتاب سال جمهوري اسلامي ايران در سال 1383ه.ش