دیپلماسی رسانه ای

http://www.kanoonandisheh.com/UserFiles/Image/im148(1).jpg

امروزه شاهد هستیم که محور اساسی حضور فعال دولتها در عرصه بین الملل براساس تامین منافع ملی و امنیت ملی است و دیپلماسی فرایند ارتباط دولتها برای متقاعد کردن یکدیگر، حمایت و به رسمیت شناختن مواضع محسوب می شود . از طرفی اگر بپذیریم که در دنیایی زندگی می کنیم که سایه سنگین رسانه برهمه ابعاد زندگی انسانها گسترده شده و کلیه روابط بشری از جنگ و صلح تا انواع تعاملات فرهنگی و سیاسی در چنبره امواج الکترونیک و سایبرنتیک قرار دارند می توان به این نتیجه رسید که فرایند دیپلماسی نیزکه از مهمترین مؤلفه های روابط بین الملل است به شدت متاثر از این پدیده است بنابراین طبیعی است که بین دیپلماسی رسانه ای و امنیت ملی ارتباط کاملاً شفاف و مستقیمی وجود داشته باشد. به منظور بررسي تعامل ميان ديپلماسي رسانه اي و امنيت ملي و به عبارتي نقش ديپلماسي رسانه اي در ارتقاي سطح امنيت ملي از تعريف واژه امنيت ملي آغاز مي کنيم.

مفهوم امنيت ملي هر روز بيش از گذشته نه تنها در جهان سياست، بلکه در اقتصاد، فرهنگ و اجتماع مورد استفاده قرار گرفته و آرام آرام به واژه و مفهومي پرقدرت تبديل گرديد . به طوري که امروزه در متون مختلف مربوط به روابط بين الملل از جايگاه ويژه اي برخوردار است. هنوز انديشمندان و صاحبنظران علوم سياسي و روابط بين الملل به تعريف واحدي براي آن دست نيافته اند. آنچه که در بيشتر متون سياسي مورد اتفاق نظر است نسبي بودن موضوع امنيت در شرايط و جوامع مختلف است و اصولاً بدليل اينکه امنيت يک پديده ادراکي و احساسي است، افراد و جوامع گوناگون، ادراک و احساس متفاوتی از امنيت دارند. به همين جهت ديدگاه هايي وجود دارد که اساساً براي واژه امنيت مفهوم و مصداق واقعي قائل نيستند و هرگونه مفهوم سازي در حوزه امنيت را از جنس لفاظی و گفتمانهاي غير ثابت مي دانند.

برخي معتقدند امنيت يک عنصر تجزيه ناپذير است ، يعني وقتي کشوري در يک نقطه از سرزمين خود با تهديد روبروست، نا امنی به وجود آمده درتمام شئون و ارکان ديگر کشور تأثير مي گذارد و نمي توان قبول کرد که کشوري مدعي امنيت داخلي باشد ولي يکي از استان ها و يا شهرهاي آن در معرض تهديد يا اشغال بيگانگان باشد. در هر صورت رويکردهاي مختلفي در حوزه امنيت ملي توسط متفکرین علوم سیاسی مطرح شده است. براي مثال: عدالت ورزی افلاطون، محافظت در برابر تجاوز خارجیان توماس هابز، دستیابی به رفاه و آسایش جان لاک، تأکید بر محفوظ ماندن فعالیتهای اقتصادی هافمن ، تکیه بر توسعه سیاسی و اقتصادی مک نامارا ، تکیه بر رابطه قدرت و امنیت پیروان میشل فوکو و... ولی بنظر مي رسد در سالهاي اخير تمرکز تحقيقات بر ابعاد غير نظامي امنيت ملي بيشتر شده است بطوريکه ديتريک فيشر در تحقيقي براي سازمان ملل متحد با تفکيک تهديدات داخلي و خارجي و بين المللي پنج بعد: بقاء، سلامت، بهزيستي اقتصادي، محيط زيست قابل زندگي و حقوق سياسي را در امنيت؛ اساسي دانسته و در مقابل، نابودي، بيماري، فقر، تخريب محيط زيست و سرکوب داخلي را عامل اصلي تهديد امنيت ملي مي داند.

بطور خلاصه می توان امنيت را نبود تهديدات نسبت به ارزشهاي اصلي و کمياب هر جامعه تعريف کرد. به همين اندازه در مفهوم امنيت ملي بسنده نموده و به جايگاه امنيت ملي در مباحث کلان روابط بين الملل و سپس نقش ديپلماسي رسانه اي در تامين امنيت ملي مي پردازيم. آنچه که مسلم است امنيت ملي يکي از اهداف اصلي و جوهري در سياست خارجي همه کشورهاي جهان محسوب مي شود. لزوم دفاع از کشور در برابر تجاوز احتمالي، معمولاً از اهميت و اولويت خاصي برخوردار است و تنها زماني از اهميت اين عامل کاسته مي شود که موازين حقوق بين الملل آنچنان در جامعه جهاني مورد احترام قرار گیرد که هيچ کشوري سوداي تجاوز به ديگري را در سر نپروراند و يا سازمانهاي بين المللي از چنان نيروي فوق دولتي برخوردار شوند که بتوانند از هر تجاوزي در هر جایي و به هر صورت جلوگيري بعمل آورند.

آنچه که مسلم است، امنيت ملي تابعی است از شرایط بین المللی و لازمه آن سه نوع آمادگي را شامل مي شود:

آمادگي سياسي، اقتصادي و نظامي

آمادگي سياسي را مي توان از راه هاي زير تأمين کرد:

1-عقد پيمانهاي دفاعي به منظور مقابله با تجاوزات احتمالی.

2- انجام مذاکره به منظور جلوگيري از اقداماتي که ممکن است در آینده به جنگ بيانجامد.

3- تعيين و اجراي هدفهاي سياسي فراملی و فرامنطقه ای.

4- مدیریت بحرانهاي بين المللي و منطقه ای.

همانطور که ملاحظه میکنید امروزه رسانه ها نقش مهمی در عقد پیمان های دفاعی و یا مشارکت نکردن در پیمانهای پیشنهادی ایفا می کنند. برای مثال می توان به نقش توافقات اسلو اشاره کرد که سنگ بنای آن توسط رسانه ها گذارده شد و یا پیمان کمپ دیوید که با دلالی و میانجی گری یک خبرنگار و یا در واقع یک شبکه تلویزیونی انجام شد.

در بخش مذاکرات بین المللی نیز که به منظور جلوگیری از جنگ و یا رفع سوء تفاهمات انجام می شود رسانه ها نقش بسزایی را ایفا می کنند. به طوری که در حال حاضر در تبادلات پیام های دیپلماتیک کمتر نامی از سفرا و سفارت خانه ها برده می شود و رهبران سیاسی بخش عظیمی از پیام های خود که شامل تهدیدات، انتظارات ومطالبات است را در فضای رسانه ای مبادله می نمایند.

شاید بتوان گفت امروزه تأثیری که یک خبرنگار یا گزارشگر حرفه ای بر جریان دیپلماسی و جهت گیریهای آن دارد کمتر از دیپلمات های وزارت امور خارجه نیست. طبیعتاً کشورهایی که در این حوزه از پیشینه بیشتری برخوردارند و سابقه طولانی تری در استفاده از رسانه دارند تجربیات گسترده تری کسب کرده و هم اینک از این تجربیات در ارتقای کیفی و کمی مراودات سیاسی و دیپلماتیک خود بهره میبرند. همچنین شاهد هستیم که رسانه ها از طریق میزگردها و مناظره های مختلف اهداف و خط مشی های خود را در عرصه های فراملی و فرامنطقه ای مطرح می کنند و در صورت وجود هرگونه اختلاف نظر و یا تعارض منافع کارشناسان و مسئولین سیاسی در کشور مقابل از طریق همین مصاحبه ها و کنفرانس های خبری دیدگاه طرف مقابل را مورد انتقاد قرار میدهند. بدین ترتیب رسانه ها در جهت حفظ و تامین امنیت ملی نقش محوری و کلیدی ایفا می کنند.

در بخش های اقتصادي نيز آمادگی های ذیل الزامی است:

1- دارا بودن منابع طبيعي مهم و مواد غذايي لازم و نيز ساير مواد خام و يا لااقل داشتن امکان دسترسي به مواد مزبور.

2- داشتن ظرفيت صنعتي و مهارت تکنيکي جهت توليد سلاحهاي لازم براي عمليات نظامي.

3- داشتن بنيه مالي کافي براي پرداخت هزينه هاي مذکور بدون آنکه به بحران اقتصادي منجر شود.

حضور رسانه در اقتصاد از جمله مواردی است که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است. ولی هنوز نقش قدرتمند رسانه ها در تقویت و یا تضعیف وضعیت اقتصادی کشورها مورد تحقیق و تفحص قرار نگرفته است و بنظر می رسد فرصت های بسیاری در این زمینه از دست رفته است که جبران آن به آسانی میسر نخواهد بود. آنچه که در این مجال امکان طرح آن وجود دارد این است که رسانه ها می توانند از طریق معرفی پتانسیل ها و فرصت های اقتصادی زمینه را برای همکاری های اقتصادی میان کشورها فراهم آورند. ولی از آنجائیکه جریان غالب و حاکم بر رسانه ها حداقل ارتباط میان کشورهای جنوب را مطلوب خود می داند بنابر این طبیعی است که از BBC یا FOX NEWS و... انتظار نداشته باشیم که در تسهیل روابط جمهوری اسلامی ایران با هر کشور دیگری اقدام به برنامه سازی و اطلاع رسانی بنماید. وشاید بتوان گفت استراتژی این شبکه ها دقیقاً مخالف این مسیر است و تلاش می شود کشورهای جنوب خصوصاً امریکای لاتین، آسیای میانه و خاورمیانه تصویری موهوم و خوفناک از یکدیگر داشته باشند. بعنوان مثال اگر ذهنیت هر ایرانی را در مورد ویتنام مورد روانکاری قرار دهید فضای جنگ و بمباران و مزارع سوخته شده را در آن خواهید یافت و این باعث می شود که زمینه های همکاری های اقتصادی و سرمایه گذاری به حداقل برسد. بنابر این مشاهده می کنید که دیپلماسی رسانه ای در باروری ظرفیت های همکاری های اقتصادی که از عوامل مهم در امنیت ملی کشورهاست نقش کلیدی و محوری ایفا نماید.

آمادگي نظامي نیز که از دیگر موئلفه های امنیت ملی هر کشور به حساب می آید مشتمل است بر :

1- داشتن طرح درازمدت استراتژيک يا دفاعي به منظور مقابله با دشمن.

2- داشتن نيروي نظامي کارآزموده که بتواند به خوبي از سلاحهاي مدرن استفاده کند.

3- داشتن طرحهاي لازم براي تامين هماهنگي بين غيرنظاميان و نيروهاي نظامي در مواقع بحراني و جنگ.

4- داشتن امکان تهيه سريع خواربار و وسايل حمل و نقل براي نيروهاي نظامی.

در تمامي فاکتورهاي مربوط به امنيت ملي يک عامل همواره نقش بارزي را ايفا مي کند و آن چيزي جز ديپلماسي نيست. يعني ديپلماسي، بي بديل ترين اهرم دولتها براي کسب امتيازات بيشتر در حوزه امنيت ملي و حفظ امتيازات قبلي است.

براساس پژوهش هاي اخیر محققاني همچون نيک هيپ، راگ توماس ويليام داتون و ريچارد کالينز براين باورند که نوع تازه اي از ثبات، امروزه شکل گرفته است که ماهيتاً از گونه هاي پيشين متمايز بوده و زايیده نظارت هاي پيشرفته رسانه ها برحيات سیاسی جوامع فعلي مي باشد به عبارت دیگر در حوزه سياست و روابط سياسي، دولت ها مي توانند با استفاده از رسانه، مطالبات خود را در قالب بسته های سیاسی آماده و به دنیا عرضه نمایند. رسانه ها همچنین می توانند آمادگي خود را براي برقراري روابط حسنه و مسالمت آميز با همه کشورهايي که به گونه اي از حداقل منافع مشترک برخوردار هستند، اعلام نمايند. رهبران سياسي دنيا هم اينک با حضور فعال در رسانه ها همواره در تلاشند تا خود و کشورشان را چهره اي صلح طلب و علاقمند به روابط دوستانه معرفي کنند. در واقع مي توان گفت دولت ها در شرايطي به سر مي برند که اگر نتوانند در درياي پر تلاطم روابط ديپلماتيک و مسابقات پي در پي برقراری ارتباط که بصورت فصلي و غير منظم برگزار مي شود حضور موفق داشته باشند در درازمدت محکوم به انفعال و خروج از گردونه سياست بین الملل خواهند شد. ناتواني در ارائه تصويري روشن از ديدگاه ها و کوتاهي ازحضور فعال در محافل بين المللي که انعکاس آن از طريق رسانه هاي خبري اجتناب ناپذير است باعث زوال نقش هاي منطقه اي و فرا منطقه اي شده و در اين نقطه است که قراردادها و توافقات در پشت درهاي بسته بدون حضور اين واحدهاي سياسي انجام مي پذيرد و منافع آن عايد دولت هايي مي شود که توانسته اند توان خود را در تعريف مواضع و پاسخگويي به نيازهاي طرف مقابل به اثبات برسانند. دقیقاً به همین دلیل است که هیئت حاکمه آمریکا برای تبلیغات خارجی که منظور همان دیپلماسی عمومی است، بودجه کلانی در نظر می گیرند.

از طرفی ضعیف شدن تارهاي ارتباطي در طول زمان و در کنار ديگر عوامل موجود، فضایی را ایجاد می کند که تحمل فشارهاي بين المللي اعم از سياسي و اقتصادي را براي دولتها ناممکن می سازد. در دنياي امروز رسانه ها قدرتمندترين ابزار براي تغيير نگرش افراد محسوب مي شوند و در اين مسير هر روز به يافته جديدي دست مي يابند.

در بحث تغيير نگرش دو مرحله وجود دارد: مرحله اول تغيير نگرش اوليه و مرحله دوم ايجاد و تثبيت نگرش ثانويه است که طبيعتاً نياز به مهارت و فراهم بودن شرايط خاصي دارد. بعبارت ديگر قضيه به اين سادگي اتفاق نمي افتد و افراد در مقابل تغيير نگرش مقاومت مي کنند و سعي مي کنند به آساني دست از اعتقادات و باورهاي خود برندارند ولي رسانه ها بدليل برخورداري از ظرفيت هاي فوق العاده بصورت مستقيم وغيرمستقيم و بطور مداوم در اين مسير تلاش مي کنند و سنگرهاي قديمي و جديد را با اندکي تفاوت فتح مي کنند.

با توجه به مطالب گفته شده در مورد امنيت ملي به بررسی ادامه تأثيرات ديپلماسي رسانه اي در تامين امنيت ملي يا تضعيف امنيت ملي در کشورهای ديگر مي پردازيم .به عبارت ديگر ديپلماسي رسانه اي يک کشور نه تنها مي تواند در معادلات سياسي و امنيت ملي يک کشور تأثير بگذارد بلکه مي تواند در امنيت منطقه نيز تأثير بسزايي داشته باشد. اين تأثيرات از يک حداقل و حداکثري برخوردار است که حداقل آن تشويش اذهان عمومي و افکار عمومي يک ملت و ايجاد اخلال در امنيت رواني يک جامعه است و تأثير حداکثري آن نيز سرنگوني يک دولت را بدنبال دارد. در بعد تاثیر مثبت بر امنیت ملی نیز رسانه می تواند باعث تحولات قابل توجهي در شرايط سياسي کشورها شود.

در مورد نقش منفي و تخريب گر رسانه در حوزه جنگ آنچه که مسلم است در برخي موارد منافع ملي کشورها اقتضا مي کند که امنيت ملي کشور ديگري را مورد تهديد متقابل قرار دهند و در زمان حاضر رسانه ها کارآمدترين ابزار براي نيل به اين هدف به شمار مي روند.

يکي از روشهاي متداول رسانه ها انتشار اخبار جهت دار و معطوف به اهداف خاص مي باشد و چه بسا پخش يک برنامه تلويزيوني در قالب مصاحبه يا گفتگوي تلويزيوني مي تواند دکترين امنيت ملي يک کشور را دستخوش تغيير و تحولات اساسي نمايد. همچنانکه پخش نطق تلويزيوني رئيس جمهورسابق امريکا در روز یازده سپتامبر تهديدي علني براي کشورهاي اسلامی و گوياي استراتژي جدید امريکا نسبت به کشورهاي اسلامي بود.

يکي ديگر از تأثيرات رسانه ها بر امنيت ملي کشورها تأثير آنها بر افکار عمومي دنيا است. امروزه رسانه ها هستند که افکار را مطابق با برنامه و اهداف خود و يا بهتر بگوييم مطابق با اهداف مالکان خود طراحي مي کنند. شايد اين سوال مطرح شود که افکار عمومي خارج از مرزهاي جغرافيايي يک کشور چه تأثيري بر امنيت ملي يک کشور دارد؟ براي پاسخ به اين سوال به اين نکته اشاره مي کنيم که در دنياي فعلي، چينش مهره هاي سياسي و اتخاذ تصميم در حوزه روابط بين الملل محتاج حمايت و پشتيباني توده ها و افکار عمومی است. چرا که تحولات سیاسی اخیر کشورها نشان می دهد که آراء مردم بر ترکیب و ساختار حکومت ها تأثیر مستقیم دارد و جناحی پيروز است که نمايندگان سياسي را بر کرسي هاي تصميم گيري مي نشاند. براي روشن شدن ارتباط رسانه، دموکراسي و امنيت ملي لازم است به پيروزي اسلام گرايان در انتخابات ترکيه اشاره کنيم که علي رغم موضع گیری رسانه هاي غربي عليه اسلام و تبليغات سوء سياسي عليه اسلام گرايي بازهم نتيجه انتخابات به نفع حزب عدالت و توسعه شد. به اين ترتيب مشاهده مي کنيم که التزام به رعايت قواعد دموکراسي ايجاب مي کند که دولتمردان و سياستمداران حداکثر تلاش خود را براي همراه کردن مردم جهت جلب آراء بيشتر مصروف دارند. بديهي است روي کار آمدن يک حزب و گروه با ايده ها و تفکرات خاص خود مي تواند بطور مستقيم بر امنيت ملي کشورهاي ديگر تأثير بگذارد. در نتيجه رسانه ها بطور مستقيم و غير مستقيم امنيت ملي کشورهاي دنيا را در چنبره خود نگه داشته اند و شايد به همين دليل باشد که در سالهاي اخير بيشترين نظريه پردازي ها درحوزه علوم انساني نهايتاً به رسانه ها مرتبط مي شوند و دولتمردان نيز هزينه هاي گزافي را براي اداره رسانه ها بصورت مفيد و معطوف به اهداف سياست خارجي خود متحمل مي شوند.

امروزه امنيت ملي و منافع ملي از چنان اهميتي براي دولتها و ملتها برخوردار است که حکومتها بيشترين بودجه را در تامین امنيت ملي خود هزینه مي کنند و دولتها بخوبي بر اين حقيقت واقف شده اند که رسانه ها کاربردي ترين روش براي تامين امنيت ملي محسوب مي شوند. در دنياي فعلي کشورها، نيازهاي امنيتي خود را در وراي مرزهاي جغرافياي خود دنبال کرده و دفاع از امنيت ملي خود را در گرو شرايط و مقتضيات محيط بين المللي می دانند. اينجاست که پيوند ديپلماسي رسانه اي و امنيت ملي بيش از پیش خود نمايي مي کند. درهمین راستاست که ايالات متحده امريکا که خود را قدرت بلامنازع دنياي معاصر نیز مي داند خود را از اين قاعده مستثني ندانسته و دفاع از امنيت ملي خود را از طريق رسانه ها در بيرون از مرزهاي ملي تعريف کرده و شبکه هاي راديويي و تلويزيوني مختلفي را به زبانهاي زنده دنيا راه اندازي و پشتيباني مي کند. و از اين طريق براي لطمه زدن به امنيت ملي کشورهای دیگر و تأمین امنیت ملی خود استفاده مي کند. معرفي مسلمانان بعنوان انسانهاي مجرم و خشن از طريق پخش تصاوير خشونت بار و غيرواقعي از دستاوردهاي رسانه اي آمریکا است. شايان ذکر است که رسانه هاي غربي و خصوصاً شبکه هاي بزرگ جهاني در اين مسئله داراي مهارت فوق العاده اي هستند امروزه اگر کسي نشرياتی مانند تايم و نيوزويک را حتی تورق نمايد و کمترين آشنايي هم با زبان انگليسي نداشته باشد متوجه چينش تصاوير با اهداف خاصی می شود این چینش از کشورهاي جهان سوم، خاورميانه، آسياي ميانه و امريکاي لاتين تصاويري مايوس کننده به همراه خشونت هاي بي پايان و ستيزه جويي هاي متعصبانه را القاء مي کند.

آنچه که بیان آن اینجا مهم می نماید اینست که رقبا و هماوردان ایران درعرصه روابط بین الملل از پیچیده ترین و توانمند ترین شبکه های ارتباطی بهره مند بوده و با در اختیار داشتن امکانات سخت افزاری و نرم افزاری گسترده از پیشرفته ترین تکنیک ها و تاکتیک ها برای رسیدن به اهداف خود استفاده می نمایند. بدیهی است بکارگیری رسانه درخدمت اهداف دیپلماتیک نیز توسط دولتمردان جمهوری اسلامی ایران نشان از وقوف به این جنگ تمام عیار و لزوم استفاده از رسانه ها در عرصه سیاسی و روابط بین الملل است.

به نقل از :‌http://communicationage.blogfa.com/post-23.aspx