معرفي كتاب: چارچوبی مفهومی برای ارزیابی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
چارچوبی مفهومی برای ارزیابی سیاست خارجی جمهوریاسلامی ایران
نویسنده : سید جلال دهقانی فیروزآبادی
چکیده:
سياست خارجي بهعنوان ابزار اصلي تعامل حكومتها با جهان، از مهمترين عرصههاي سياستگذاري كلان براي تامين منافع ملي تمامي ملت-دولتها است. اين عرصه حساس و حياتي ملي، نه تنها شأن و اهميت خود را در عصر جهاني شدن از دست نداده، بلكه به واسطه گسترش روندهاي جهاني و وابستگيها و پيوستگيهاي متقابل، بر ضرورت و پيچيدگي آن افزوده شده است. در اين شرايط هر روز مسائل و موضوعات جديدتري به دستور كار دستگاههاي سياست خارجي كشورها افزوده ميشود و طراحي، تدوين و اجراي سياست خارجي را به امري پيچيده، دشوار، دقيق، چند بعدي و به شدت تخصصي تبديل ميكند.
در اين ميان كشورهايي كه از موقعيت ژئوپليتيك و ژئواكونوميك برجسته و حساسي برخوردارند، بيشتر نيازمند طراحي و اجراي سياست خارجي منسجم و حساب شده براي تامين منافع ملي و ارتقاي جايگاه منطقهاي و بينالمللي خويش هستند. در همين راستا سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، به عنوان كشوري كه در صدد دستيابي به جايگاه اول منطقهاي در عرصههاي اقتصادي، علمي و فنآوري در يك افق بيست ساله است، ضرورتاً نيازمند يك سياست خارجي داهيانه، هدفمند و منافع-محور ميباشد. سياست خارجي ايران در سه دهه اخير بهدليل مواجهه با جنگ و بحرانهاي ديگر، تلاطمها و نوسانات متعددي داشته است. اين تلاطمها گاهي مانع ايجاد و نهادينه شدن ساختاري منسجم براي سياست خارجي و ارزيابي توفيق و عدم توفيق آن در تحقق اهداف و منافع ملي بوده است.
در شرايطي كه چشم انداز بيست ساله مسير كلي و جهتگيري كلان كشور را تا سال 1404، در چهارچوب برنامه توسعهاي برونگرا و مبتني بر راهبرد تعامل سازنده و موثر با جهان تعيين نموده است، ضرورت طراحي و تدوين يك سياست خارجي منسجم با رويكردي توسعهگرا در راستاي تحقق اهداف سند چشم انداز بيست ساله كشور، بيش از پيش احساس ميشود. اين ضرورت از آنجا ناشي ميشود كه سياست خارجي توسعهگرا بايد در هماهنگي كامل با سند چشم انداز بيست ساله بوده و بهصورتي گام به گام و مرحله به مرحله با چشم انداز، اين مسير بيست ساله را تا سال 1404، طي كرده و نقش و وظيفه خود را در قبال اهداف تعيين شده در اين سند، در راستاي تامين منافع ملي و تحقق توسعه كشور انجام دهد.
لازمه داشتن چنين سياست خارجي منظم، هدفمند، توسعهگرا و منافع-محوري، داشتن ساختاري منسجم و نهادينه و قابل ارزيابي از طريق معيارها و ملاكهاي مشخص است. در واقع چنين معيارها و ملاكهايي اين امكان را فراهم ميكنند تا سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران مورد ارزيابي دقيق قرار گرفته و ضمن آسيبشناسي تحولات گذشته آن، تناسب و هماهنگي سياست خارجي با سند چشمانداز بيست ساله و حركت مرحلهاي اين سياست در تحقق و انجام وظايف محول به آن در قبال چشم انداز، قابل ارزيابي باشد. از اين طريق ضمن خارج ساختن سياست خارجي از حوزه نوسانات و تلاطمهاي ناشي از سليقههاي شخصي، امكان اصلاح مسير آن در صورت بروز انحراف از اهداف سند چشم انداز نيز فراهم ميشود.
اين امر ضرورت انجام پژوهشهاي كاربردي در حوزه سياست خارجي ايران را دو چندان ميسازد. البته سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران به عنوان نظام برآمده از انقلاب اسلامي، توجه و علاقه محافل علمي و دانشگاهي را به خود جلب كرده است. به گونهاي كه ادبيات نسبتاً گستردهاي در اين زمينه نگاشته شده است. بدون ترديد سهم تحليلگران خارجي در توليد اين آثار بيش از پژوهشگران و صاحبنظران داخلي ميباشد. يكي از مهمترين ويژگيهاي اين پژوهش و تحليلها، ارزيابيهاي مختلف از ماهيت و موفقيت سياست خارجي جمهوري اسلامي در 30 سال گذشته است.
دليل عمده اين اختلافنظرها، همان فقدان معيارها و ملاكهاي مشخص براي ارزيابي موفقيت و مطلوبيت سياست خارجي ايران ميباشد؛ به طوري كه هر يك از نويسندگان محكها و شاخصهاي متفاوت و مختلفي را براي نقد و بررسي سياست خارجي جمهوري اسلامي به كار ميگيرند و به تبع آن به يافتهها و نتايج متفاوت و گوناگوني نيز در مورد سياست خارجي ايران دست مييابند. از اينرو، يكي از خلاءهاي موجود در حوزه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، تحقيقات و مطالعاتي است كه به تعريف و تبيين معيارهاي ارزيابي آن بپردازد.
در اين راستا پژوهش حاضر در صدد است تا يك چارچوب نظري و مفهومي براي تعيين و تعريف معيارها و ملاكهاي ارزيابي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران ارائه دهد. در اين چارچوب مفهومي، معيارها و ملاكهاي مورد نياز براي ارزيابي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، معنا و مفهوم منافع ملي و تعيين و توضيح مصاديق، عناصر و اهميت و اولويت آنها و نيز مقدورات و محذورات آن در نظام بينالملل معاصر، تبيين شده است. بر اين مبنا موفقيت در تأمين منافع ملي، غلبه بر موانع و محذورات ساختاري خارجي و برخورداري از الزامات و ويژگيهاي سياست خارجي مطلوب، سه معيار و ملاك كلي براي ارزيابي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در نظر گرفته شده است.
كمبود منابع علمي مربوط به سياست خارجي به طور عام و سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران به طور خاص و ماهيت پيچيده اين حوزه، اهميت اين پژوهش را دو چندان ميسازد. انتظار ميرود كه اين پژوهش بتواند گام مثبتي در تعيين و تبيين ملاكها و معيارهاي ارزيابي سياست خارجي ايران بردارد و زمينه را براي پژوهشهاي ديگر و عملياتي كردن آنها در قالب شاخصهاي جزئيتر فراهم سازد.
فهرست مطالب
سرآغاز
مقدمه
فصل اول: كليات
فصل دوم: قدرت ملي جمهوري اسلامي ايران
فصل سوم: امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران
فصل چهارم: تأمين توسعه و رفاه اقتصادي
فصل پنجم: اشاعه فرهنگ ايراني و صدور انقلاب اسلامي
فصل ششم: معيارهاي سياست خارجي مطلوب و موفق
فصل هفتم: قدرت و قابليت محدوديتزدايي