معرفي كتاب : جهانی شدن سیاست : روابط بین الملل در عصر نوین
معرفي كتاب : جهانی شدن سیاست : روابط بین الملل در عصر نوین
خلاصه فصل چهارم
رژیمهای بین المللی از ریچارد لیتل
چکیده :
نهادگران لیبرال و رئالیستها بحث عمده ای درباره نقش رژیمها - حوزه ترسیم شده از فعالیت قانو ن مند – در نظام بین الملل به عمل آورد ه اند . هر د ومکتب اذعان می کنند به رغم آنکه نظام بین الملل از لحاظ ساختار ، هرج و مرج ( بدون حاکم ) است اما هیچگاه آنومیک ( بدون قانون ) نبوده است . تمایل به رژیمها در دهه 1970 نمایان شد یعنی پس از آنکه ایالات متحده توانسته بود رژیمهای اقتصادی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته بودند را حفظ کند.
ویژگیهای اصلی رژیمها چیست ؟ پاسخ روشن و صریحی به این پرسش وجود ندارد و این فصل از تعریف ، طبقه بندی و ذکر نمونه ها استفاده می کند تا ویژگی های پیچیده رژیمها را بیان کند. رژیمها در چه شرایطی به وجود می آیند؟ این پرسش مضمون اصلی این فصل را تشکیل می دهد. اگرچه نهادگرایان لیبرال و رئالیستها از ابراز مشابهی – اقتصاد خرد و نظریه بازی – برای تجزیه و تحلیل استفاده می کنند اما به نتایج متفاوتی می رسند . آیا نتایج به دست آمده با یکدیکر سازگار و هماهنگ هستند ؟ این مسئله همچنان مورد بحث است .
مقدمه :
یکی از ابعاد مهم جهانی شدن ایجاد رژیمهای جهان گستری بوده است که برای توسعه فعالیتهای قانونمند در نظام بین الملل بوجود آمده اند. اگر چه فعالیتهای قانونمند بین المللی به قبل از ظهور دولت مدرن بر می گردد، ولی فقظ در قرن بیستم است که رژیمها را می توان به عنوان پدیده ای جهانی در نظر گرفت . روابط بین الملل را در عمل رژیمهای پیچیده ای تنظیم می کنند که خود با مذاکره دولتها و سیاستگذاری آنها را به وجود آمده اند. نظریه پردازان حوزه روابط بین الملل در باره چگونگی و علت شکل گیری و تقویت رژیمها نظرات متفاوتی دارند.
مفهوم رژیم نسبتاٌ جدید است و دهه 1970 به اصطلاح مشترکی تبدیل شد. تمرکز اخیر بر رژیمها باید به عنوان مرحله جدیدی که حداقل به دوران حقوقدان هلندی هوگر گروسیوس (1645-1583) که اغلب به عنوان پدر حقوق بین الملل شناخته شده است بر می گردد. این عقیده مطرح شده است که نظام بین الملل اساساً آنومیک ( ANOMIC) – بدون قوانین و هنجارهای مورد توافق – است و این عقیده را ارتباط کلی هرج و مرج ( ANARCHY) با فروپاشی نظم تقویت می کندو و نبود ساختار مرکزی حکومت در نظام بین الملل در آن تاثیر ندارد.
وقتی که حقوق بین الملل در دهه 1930 به طور فاحش نقض شد ، این امید از بین رفت . در دهه 1970 مجموعه ای ازتحولات جهانی نظریه پردازان روابط بین الملل که عموماً آمریکایی بودند در پی توسعه روابط بین الملل به عنوان علوم اجتماعی بودند. در این فصل استدلال براین است که نظریه پردازان رژیمها در دو مکتب گسترده فکری قرار دارند : لیبرالیسم و رئالیسم . اگر چه هاسنکور ، مایر و ریتبرگر این تقسیم بندی را ساده سازی بیش از حد می دانند.
رئالیسم در گذشته نسبت به حقوق بین الملل شکاک یا بی علاقه بود، در حالیکه نظریه پردازان رژیمها در اردوگاه لیبرالها که با عنوان لیبرالهای نهادگرا شناخته شده اند فرضیه اصلی نئورئالیستها را پذیرفته اند . نهادگرایان لیبرال معتقدند رژیمها به دولتها اجازه می دهند تا بر موانع موجود بر سر راه همکاری فائق آیند، موانعی که ساختار هرج و مرج آمیز نظام بین الملل آنها را ایجاد می کند. در مقابل رئالیستها معتقدند دولتها در شرایطی که نیاز به هماهنگی وجود دارد توانمندی و قدرت خود را به کار می گیرند تا بر ماهییت رژیمها و شیو ه ای که هزینه و منافع منتج از رژیمها تقسیم می گردد ، تاثیر بگذارند .
چرا نظریه پردازان روابط الملل شکل گیری رژیمها را در دهه 1970 مورد توجه قرار دادند ؟ یک عامل ، آگاهی فزآینده نسبت به این مسئله بود که آمریکا ، حداقل در غرب نقش هژمون را طی و بعد از جنگ دوم جهانی بازی کرده بود. ریشه این کلمه یونانی و به معنی رهبر است و استدلال این بود که ایالات متحده قادر بوده به علت برتری قدرت خود در نظام بین الملل این نقش را ایفا کند. اگر چه ، در دهه 1970 تا حدودی به خاطر موفقیت اقتصادی ژاپن و اروپا و تا اندازه ای به دلیل سیاست ناموفق در ویتنام ، توانایی ایالات متحده برای حفظ جایگاه هژمونیک خود مورد تردید قرار گرفت .
نکات اصلی
رژیمها ویژگی مهمی از جهانی شدن را بیان می کند
تعداد روزافزونی از رژیمهای جهانی در حال شکل گیری است
اصطلاح رژیم و رویکردهای علوم اجتماعی به آن جدید است اما در سنت دیرپای تفکر در باره حقوق بین الملل جا دارد
آغاز سیاستهای تشنج زدایی ، از دست رفتن جایگاه هژمونیک ایالات متحده و آگاهی روزافزون درباره مسائل زیست محیطی ، توجه دانشمندان علوم اجتماعی را به ضرورت نظریه رژیمها جلب کرده است .
نهادگرایان لیبرال و رئالیستها رویکردهای متفاوتی را برای تحلیل رژیمها تدوین کرده اند .
رویکردهای نهادگرایان لیبرال و رئالیستها در باره تحلیل رژیمها
فرضیه های مشترک
1- کشورها در یک نظام بین الملل هرج و مرج آمیز عمل می کنند.
2- کشورها بازیگرانی منطقی و بسیط هستند
3- کشورها واحدهایی هستند که مسئول شکل گیری رژیمها می باشند
4- رژیمها بر پایه همکاری در نظام بین الملل ایجاد می شوند
5- رژیمها نظم بین المللی را تقویت می کنند
دیدگاه متفاوت
نهادگرایان لیبرال
1- رژیمها کشورها را قادر به همکاری می کند.
2- رژیمها مصلحت عمومی را تقویت می کند
3- رژیمها وقتی بهتر توسعه می یابند که یک هژمون مهربان و آرام آنها را تقویت و حمایت کند
4- رژیمها ، جهانی شدن و نظم جهانی لیبرالی را به پیش می برند
رئالیست ها
1- رژیمها ، امکان هماهنگی را برای کشورها فراهم می کنند
2- رژیمها منافع متفاوتی را برای کشورها به وجود می آورند
3- قدرت ، مشخصه اصلی شکل گیری و بقای رژیم است
4- ماهیت نظم جهانی به قواعد اصلی و هنجارهای رژیمها بستگی دارد
تعریف رژیمها :
در اوایل دهه 1980 به وسیله استفان کراسنر تعریفی ازرژیم ارائه شد " مجموعه قواعد ، اصول ، هنجارها ، قوانین و فرآیندهای تصمیم گیری ضمنی و صریحی هستند که بر مبنای آن توافقات بازیگران در حوزه معینی از روابط بین الملل به یکدیکر نزدیک می شود و همگرایی پیدا می کند " چنین مشخص می شود که رژیم چیزی بیش از مجموعه قوانین است و سطح بالایی از نهادسازی را به عنوان پیش فرض در نظر می گیرد . مثال رژیم با کمک گرفتن از موافقت نامه عمومی در باره تعرفه و تجارت ( گات ) وبه منظور آشکار ساختن جوانب مختلف این بحث انجام داد.
چهار مولفه اصلی یک رژیم :
1- اصول : مجموعه بیانات و اظهارات منسجم و تئوریک در باره چگونگی عملکرد جهان
2- هنجارها : معیارهای کلی رفتار را مشخص می سازند و حقوق و تعهدات دولتها را شناسایی می کنند
3- قواعد در مقایسه با اصول و هنجارها در سطح پایین تری از کلیت قرار دارند و اغلب به این طرح می شوند تا تعارضاتی که بین اصول و هنجارها وجود دارد را بر طرف کنند . فرآیند تصمیم گیری به معنی دستورالعملهایی برای رفتار
4- فرآیندهای تصمیم گیری به معنی دستورالعملهایی برای رفتار – به عنوان مثال سیستم رای گیری – است وقتی که یک رژیم به تدریج استوار می شود و توسعه می یابد. این فرآیندها نیز به طور منظم تغییر می یابند
رژیمهای امنیتی
اگر چه رژیمهای امنیتی عمدتاً پدیده ای قرن بیستمی است که به دولتها اجازه می دهند تا از مشکلات و تنگناهای امنیتی بگریزند اما می توان نمونه های پیشین به عنوان مثال کنسرت اروپا رژیمی را تشکیل می دادند که بعد از جنگهای ناپلئونی ، دولتهای محافظه کار اروپا ایجاد کردند اشاره نمود. در قرن بیستم با شروع جنگ سرد رو به گسترش گذاشت .
رژیمهای محیط زیست
با آگاه شدن روزافزون دانشمندان از خسارتی که به محیط زیست جهانی وارد می شود، ضرورت ایجاد رژیمهای محیط زیست نیزبه تدریج افزایش می یابد، آلودگی نفتی، گرم شدن زمین و آسیب ازون همه از موضوعاتی هستند که توجه افکار عمومی را به خود جلب کرده اند و رژیمهایی در طیف وسیعی از حوزه ها وبه منظور حمایت از محیط زیست جهانی ایجاد شده اند.
رژیمهای ارتباطی و مخابراتی
با پیشرفتهای بیشتر در فناوری ، ضرورت وجود رژیمها به تنظیم بین المللی و ارتباطات راه دور نیز گسترش شدا کرد. نیاز به وجود رژیمی که بر کشتیرانی حاکم باشد به پیشرفت فناوری کشتی سازی در قرن شانزدهم بر می گردد که در قرنهای بعدی گسترش چشمگیر تجارت بین الملل را ممکن ساخت.
در قرن نوزدهم و بیستم مجموعه ای از سازمانها به وجود آمدند تا رژیمهای را در باره امنیت ارتباطات ایجاد و تقویت کنند. در سال 1863 کشورهای عمده صنعتی گرد هم آمدند تا نظام هماهنگی را برای ارتباطات پستی به وجود آورند و این نظام با ایجاد اتحادیه جهانی پست در سال 1874 شکل رسمی به خود گرفت.
رژیمهای اقتصادی
اقتصاد بین الملل نمی توانست در نبود زیر ساختهایی عمل کند که از سوی رژیمهای ارتباطی به وجود آمده بودند. این دو گروه رژیم به طور جدایی ناپذیری به یکدیگرمرتبط هستند . قواعد لیبرالی اصلی حاکم بر این رژیمها نیز بر رژیمهای ارتباطی تاثیر گذاشته اند. رژیمهای پیچیده اقتصادی که در دوره بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شده اند تلاشهای مجدانه ایالات متحده امریکا است که سعی داشت مجموعه ای از رژیمهای مبتنی بر قواعد لیبرال را تثبیت کند و در این راه صندوق بین المللی پول ، بانک بین المللی توسعه و بازسازی بعد از سال 1954 ایجاد شدند تا محیط را برای شکوفایی تجارت تقویت سازند.
نکات اصلی :
نظریه رژیمها تلاشی است که در دهه 1970 دانشمندان علوم اجتماعی انجام دادند تا دلیل وجود رفتار مبتنی بر قواعد دولت ها در نظام هرج و مرج آمیز بین الملل را تشریح و تبیین کنند.
رژیمها به وسیله اصول ، هنجارها ، قواعد و فرآیندهای تصمیم گیری تعریف می شوند
رژیمها می توانند بر مبنای رسمی بودن توافقات اولیه و میزان توقعاتی که جهت رعایت آنها وجود دارد طبقه بندی شوند. رژیمهای تمام عیار ، ضمنی و بی اعتبار را در این خصوص می توان ذکر نمود
رژیمها امروزه کمک می کنند تا روابط بین الملل دربسیاری از حوزه ها ی فعالیت ، تنظیم شود
نظریه های مختلف در باره شکل گیری رژیِمها:
رویکرد نهادگرایی لیبرال :
نهادگرایان از این فرضیه آغاز می کنند که رژیمها باید بر مشکلاتی فائق آیند که ساختار هرج و مرج آمیز نظام بین الملل بوجود آورده است
موانع شکل گیری رژیم:
نهادگرایان برای فهم نظری اینکه چرا ساختار هرج و مرج نظام بین الملل مانع شکل گیری رژیمهاست ، از اقتصاد خرد و نظریه بازی ( شاخه ای از علم ریاضیات است ) کمک گرفته اند . هرج و مرج در نظام بین الملل مانع همکاری نمی شود بلکه تنها رسیدن به آن را دشوار می سازد . تعامل استراتژیک به وسیله تاثیر متقابل تصمیم هایی که از سوی بازیگران مستقل اتخاذ شده ، تعیین می شود. تعامل بین دو عامل است که هر یک فقط دو استراتژی احتمالی دارند – یکی همکاری و دیگری رقابت .
تعامل استراتژیک چهار نتیجه احتمالی خواهد داشت . استراتژی ها بر اساس محاسبات عقلانی انتخاب شده اند. براساس دیدگاه های نظریه پردازان بازی ، بازیگران خردگرا: 1) نتایج را ارزیابی می کنند ، 2) مراتب ترجیحی را در نظر می گیرند، 3) بهترین گزینه موجود را انتخاب می کنند. این موارد اصلی عقلانیت است . بر اساس نظریه بازی که به تنگنای زندانیان معروف شده ، مدلسازی شود.
نهادگرایان لیبرال معتقدند: منطق موجود در تنگنای زندانیان توضیح دهنده این نکته است که چرا نتایج و دست آوردها در عرصه بین المللی به صورت عقلانی قابل توضیح اند و اینکه چرا در کشورها با ناکامی و شکست قواعد بازار روبرو می شوند زیر کشورها به جای روی آوردن به استراتژی مبتنی بر همکاری ، استراتژی رقابتی را انتخاب کردند. بازی تنگنای زندانیان این وضعیت را تشریح می کند که چرا محیط هرج و مرج آمیز مانع همکاری می شود ، بیانگر این نکته هم هست که کشورها به مزایای همکاری نیز اذعان دارند. تنگنای زندانیان بیانگر اهمیت شناسایی راهکاری است که بتواند همه بازیگران را قانع کند خطر سرپیچی و مخالفت وجود ندارد.
تسهیل کردن شکل گیری رژیم ها :
نهادگرایان دو راه مختلف را در پیش گرفته اند: نخست آنان به اندیشه ها و دیدگاه های اقتصاددانان خرد توجه کرده اند . این اقتصاددانان معتقدند، دخالت دولت تنها راهکار دست یابی به نتایج مثبت نیست. اگر بازیگر مسلط و هژمونیک در بازار فعالیت کند ، آنگاه بازیگر مورد نظر بهای تولید نفع عمومی را خواهد پرداخت ، نهادگرایان لیبرال این استدلال را در عرصه بین المللی پذیرفته و آن را درست می داند. نهادگرایان لیبرال معتقدند حتی در صورت فقدان هژمون ، رژیم های پایدار ، ادامه خواهند یافت . راه دومی که نهادگرایان مطرح کردند که تنگنای زندانیان ، در باره دشواری ایجاد همکاری در نظام هرج و مرج آمیز بین المللی اغراق شده است . چنین معتقد بود که بازی بارها و بارها انجام می شود. سایه آینده بر روی بازیگران وجود خواهد داشت و بر محاسبات استراتژیک آن ها تاثیر می گذارد. اگر کشوری رویگردانی کند، طبق اصل تلافی بقیه دولتها نیز از آن تبعیت می کنند . پس با پذیرفتن این استدلالها سازو کار عمده برای ایجاد و حمایت از یک رژیم وجود هژمون نیست بلکه اصل عمل متقابل است. بنابراین به طور روزافزونی بر عواملی متمرکز شده اند که عمل متقابل را در درون سیستم تقویت کند.
رویکرد رئالیستی :
از منظر نهادگرایان لیبرال ، رئالیسم نقش زیادی در فهم رژیمها ندارند. در واقع به نظر میرسد که گسترش رژیمها موید این امر است که دیدگاه رئالیستی به طور روز افزونی قدیمی و منسوخ می شود جای تعجب نیست که رئالیستها با چنین دیدگاهی مخالفت می کنند. رئالیستها استدلال می کنند که رژیمها در شرایطی شکل می گیرند که استراتژیهای ناهماهنگ بتوانند جهت ایجاد نتایج و دستاوردهای نسبی و متوسط تعامل کنند.
قدرت و رژیمها :
رئالیستها همانند نهادگرایان به خوبی آگاه بودند که جایگاه هژمونیک آمریکا در دهه های 1970 و 80 مورد تردید قرار گرفته است . اما آنها نتیجه نگرفتند که این تحول ممکن است به جهانی هرج و مرج منتهی گردد. آنها در عوض بر نیازهای جهان سوم مبنی بر ایجاد مجموعه جدیدی از قواعد و هنجارهای تشکیل دهنده رژیمهای مرتبط با اقتصاد جهانی متمرکز شدند. از دیدگاه رئالیست ها، ایالات متحده تلاش کرد تا رژیمها بر اساس مجموعه ای از اصول و هنجارها تشکیل شوند اما فهم کامل دیدگاه رئالیسم مستلزم اذعان به این نکته است که یک هژمون می تواند به گونه ای موثر شکل گیری یک رژیم را وتو کند.
رژیمها و هماهنگ سازی :
همانطور که مشخص است دیدگاه رئالیست ها در باره رژیمها کامل نیست زیر نمی تواند توضیح دهد که چرا دولتها به اصول و هنجارهای شکل دهنده رژیمهایی که با آنها مخالف هستند ، پایبند می ماند. رئالیستها همانند نهادگرایان لیبرال برای توجیه این مشکل از نظریه بازی استفاده می کنند. در اینجا مشکل اصلی خطر رویگردانی و در پیش گرفتن استراتژی رقابت آمیز نیست بلکه این امکان وجود دارد که استراتژیهای هماهنگ با شکست روبرو شود و هدفی که مطلوب همگان است به صورت ناخواسته از دست برود. این درس اصلی است که باید از بازی تعارض جنسیتها آموخت ، یعنی بیش از یک نتیجه میتواند وجود داشته باشد که بیانگر مطلوبیت پارتو است. تعارض جنسیتها و مرزپارتو ( منازعه جنسیتها) نشان دهنده نتیجه تعادلی و بهترین استراتژی پارتو است.
رئالیست ها معتقدند این تجزیه و تحلیل به ما کمک می کند تا دریابیم که چرا دولتها در حالیکه به دنبال تغییر قواعد تشکیل دهنده یک رژیم هستند خود را با آن رژیم هماهنگ می سازند. دلیل ارائه شده این است که دولتها در مرز پارتو فعالیت می کنند. آنها از این جهت به رژیم پایبند می مانند که در شرایط هماهنگی عمل می کنند و ناکامی در هماهنگی ، آنها را به شرایطی با منفعت کمتر سوق می دهد.
نکات اصلی :
نهادگرایان لیبرال از بازار به عنوان قیاسی برای نظام هرج و مرج آمیز بین الملل استفاده می کنند .
در شرایط بازار / نظام بین الملل خیر و مصلحت عمومی چندانی تولید نمی شود و تولید شر عمومی بسیار زیاد است.
نهادگرایان لیبرال از بازی تنگنای زندانیان استفاده می کنند تا موانع ساختاری شکل گیری رژیمها را توجیه کنند.
یک هژمون " سایه آینده " و محیطی که از لحاظ اطلاعاتی غنی است همکاری را تقویت می کند و راه فراری را از تنگنای زندانیان به وجود می آورد.
رئالیست ها معتقدند نهادگرایان لیبرال اهمیت قدرت سیاسی را در بررسی رژیمها نادیده می گیرند
رئالیست ها از " تعارض جنسیتها " استفاده می کنند تا ماهیت هماهنگ سازی و ارتباط با قدرت در مجموعه ای هرج و مرج آمیز نشان دهند.
نتیجه گیری :
اگرچه نهادگرایان و رئالیستها اذعان می کنند که رژیمها یک ویژگیهای مهم نظام بین الملل هستند و از ابزار مشابهی برای تجزیه و تحلیل می کنند اما به نتایج بسیار مختلفی در باره چگونگی رژیمها می رسنداز نظر نهادگرایان لیبرال ضرورت ایجاد رژیمها از این جهت به وجود می آید که همواره خطری در نظام بین الملل وجود دارد که استراتژیهای رقابتی مبتنی بر همکاری را بی اثر خواهد ساخت . رئالیستها پیدایش رژیمها را منوط به شرایطی می داندکه در آن تمایل متقابل جهت همکاری وجود دارد اما در عین حال هرج و مرج مشکلی برای هماهنگ سازی به وجود می آورد.
از نظر نهادگرایان لیبرال قدرت را می تواند یک هژمون به کار گیرد تا بقیه دولتها را وادار به همکاری و پذیرش رژیمها کند. اما اذعان شده است که دولتها می توانند در نبود قدرت هژمونیک به ایجاد و تقویت رژیمها بپردازند . به عقیده رئالیستها قدرت نقش مهمی در روند چانه زنی بازی می کند. این چانه زنی جهت تعیین شکل یک رژیم صورت می گیرد که دولتها باید بر اساس آن اقدامات خود را هماهنگ سازند. اشتاین که تمایز بین بازیهای همکاری جویانه و هماهنگ سازنده را در ادبیات رژیمها معرفی کرده بود، هیچگاه فرض نمی کرد که آنها رویکردهایی نسبت به شکل گیری رژیمها باشند که به طور متقابل در تضاد با هم قرار بگیرند.بنابراین می توان گفت بحث بین نهادگرایان لیبرال و رئالیستها با کمک بررسی تجربی قابل حل است . آیا تصمیم گیرندگانی که مسئول ایجاد رژیمها هستند خود را در " تنگنای زندانیان " درگیر می دانند یا " تعارض جنسیتها " نهادگرایان لیبرال تاکید می کنند که مورد اول بیانگر شرایط شکل گیری رژیمها است، در حالی که رئالیستها بر مورد دوم تمرکز دارند .
مفاهیم اصلی :
هرج و مرج(anarchy) : نظامی که در نبود دولت مرکزی عمل می کند
آنومی (anomie) : نظامی که در نبود هنجارها و قواعد عمل می کند
تعارض جنسیتها ( battle of sexes) : طرحی در نظریه بازی که نشان دهنده نیاز به استراتژی هماهنگ سازی است
همکاری ( collaboration) : نوعی از تشریک مساعی که بر اساس آن طرفها نباید از استراتژی که مطلوب همه است به خاطر استراتژی که از لحاط فردی مطلوب است ، کنار بکشند.
تشریک مساعی (cooperation) : عامل مورد نیاز در هر شرایطی که طرفها باید با یکدیکر فعالیت کنند تا به نتایج متقابلاً مطولب دست یابند
هماهنگی (CO-Ordination) : نوعی از تشریک مساعی که طرفها باید به دنبال یک استراتژی مشترک باشند تا از نتایج متقابلاً نامطلوب ناشی از استراتژیهای پراکنده ، پرهیز کنند
رشد تصاعدی (exponential grow) : شرایطی که رشد یکنواخت یا خطی نیست اما در طول زمان افزایش می یابد
نظریه بازی (game theory) : شاخه ای از علم ریاضی که تعاملات استراتژیک را مورد بررسی قرار می دهد
هژمونی ( hegemony) : نظامی که رهبری مسلط آن را مدیریت می کند
اقتصاد خرد (microeconomics) : شاخه ای از علم اقتصاد که به مطالعه رفتار شرکتها در شرایط بازار می پردازد
ناکامی بازار( market failure) : از ناتوانی بازار جهت تولید کالاهایی ناشی می شود که تولید آنها نیاز به استراتژیهای همکاری جویانه دارد
تنگنای زندانیان (prisoners dilemma ) : طرحی در نطریه بازی ها که نشان دهند نیاز به استراتژی همکاری جویانه است
خیر مصلحت عمومی ( public goods ) : کالاهایی که تنها از طریق تصمیم جمعی می تواند تولید گردد و بنابراین نمی تواند در بازار تولید شود
شر عمومی ( public bads ): پیامدهای منفی است و وقتی به وجود می آید که بازیگران در همکاری ناکام بمانند
عقلانیت(rationality) : در توانایی افراد رای مشخص کردن اولویت های خود و انتخاب در دسترس ترین آنها منعکس می شود
عمل متقابل (reciprocity) : نشان دهنده استراتژی " تلافی جویانه " است و تنها زمانی موثر است که بقیه نیز اینگونه عمل کنند
رژیمها ( regimes) : مجموعه ای از قواعد ، هنجارها ، قوانین و فرآیندهای تصمیم گیری ضمنی یا صریح که در ان توقعات بازیگران در حوزمشخصی ار روابط بین الملل همگرایی پیدا می کند
سایه آینده (shadow of future ) : استعاره ای که نشان می دهد تصمیم گیرندگان تصمیم گیری به آینده توجه دارند
تعامل استراتژیک (strategic interaction ) : وقتی رخ می دهد که یک نتیجه محصول تصمیماتی باشد که به طور مستقل به عمل آمده باشد.