بررسی سه رویکرد به انقلاب اسلامی ایران

سید محسن هاشمی

 انقلاب در لغت به معنای درآمدن از صورتی به صورتی و دگرگون شدن است. این اصطلاح در اصل در علم نجوم و اختر شناسی کاربرد داشت اما از سده هفدهم وارد عالم سیاست شد و به دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی ، سیاسی ، فرهنگی و فکری معنا شد.

نظریه پردازان عالم سیاست تعاریف گوناگونی از انقلاب کرده اند اما بطور کلی میتوان انقلاب را حرکت سریع و ناگهانی مردم توام با عصیان وخشونت، به منظور دگرگونی مثبت در ارزشهای مسلط و سیستم سیاسی حاکم دانست.

انقلاب مردم ایران در سال 1357 که به دلیل صبغه دینی داشتن به انقلاب اسلامی مشهور است یکی از نمونه های تعریف بالاست که همه مشخصه های گفته شده در تعریف فوق را به همراه خود دارد. این انقلاب حادثه ای عظیم بود که در بیست و دوم بهمن ماه 1357 به وقوع پیوست . از همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب و یا حتی در جریان مبارزات انقلابی مردم، محققین با دیدگاه ها و رویکردهای مختلفی به این حادثه عظیم نگاه کرده و به تحلیل پرداخته اند.

ما در این نوشتار کوتاه به علل، زمینه ها و ریشه های این انقلاب پرداخته و آنها را در سه دسته جای می دهیم. دسته اول نگاهی کوتاه و کم وسعت به علل و زمینه های انقلاب دارند و وقوع انقلاب را بر اثر اقدامات اشتباه حکومت پهلوی و تحریک مردم بوسیله رهبران انقلاب خصوصا روحانیون می داند. دیدگاه و رویکرد دوم از رویکرد اول پا را فراتر گذاشته و انقلاب مردم ایران در سال 1357 را ادامه حرکتهای آزادیخواهی و مشروطه طلبی می داند که از نهضت تنباکو شروع شده و در سال 1357 به ثمر نشسته است. اما در دسته آخر دیدگاه و رویکرد کسانی است که انقلاب ایران را ادامه نهضت انبیاء الهی و جزئی از حادثه عاشورا می دانند .این رویکرد دید وسیعی دارد و حتی انقلاب را ناتمام دانسته و پیروزی نهایی دیگری را برای آن متصور است که باید بوسیله موعود آخر الزمان بدست آید.

اکنون پس از مقدمه ای کوتاه به شرح هر کدام از این رویکرد ها می پرازیم.

دیدگاه و رویکرد اول:

این رویکرد علت انقلاب اسلامی ایران را عواملی کوتاه مدتی می داند که در دوره پهلوی دوم یعنی در حکومت محمد رضا پهلوی ایجاد شده است. این عوامل حدودا از سال 1341 شکل میگیرد وتا سال 1357 ادامه میابد که سرانجام به سقوط سلسله پهلوی می انجامد.

از جمله کسانیکه پیرامون انقلاب اسلامی به تحلیل و بررسی پرداخته اند و علت این حرکت را بیشتر به علت عواملی بوجود آمده در حکومت وقت می دانستند. تدا اسکاچپل است هرچند که ایشان معتقد است انقلاب ها ساخته نمی شوند، بلکه به وجود می آیند.اما ایشان که مقاله دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران را به نگارش در آورده است معتقد میباشد که محمد رضا پهلوی با اقداماتی که به نوسازی شدید شباهت دارد مانند اصلاحات ارضی ، مداخله در تجارت و کنترل بازار ،کنار گذاشتن روحانیون از فعالیتهای مربوط به تعلیم و تربیت و قضاوت باعث یاس و از خود بیگانگی اجتماعی در بین مردم و آسیب پذیری حکومت خود شد و در نتیجه مردم به رهبری روحانیت و با تاسی از اسطوره بنیادین تشیع یعنی امام حسین (ع) و اقداماتی مذهبی، سیاسی گسترده به مخالفت با حکومت پهلوی برخاسته و آنرا سرنگون کردند.

همچنین ماروین زونیس در کتاب شکست شاهانه به چند عامل روانشناختی شخص محمد رضا پهلوی اشاره میکند واین عوامل را باعث ضعف در تصمیم گیری و جلوگیری از گسترش انقلاب می داند. برای مثال او به نقش ارنست پرون اشاره میکند که چگونه در زمان حضورش در ایران مشاور شاه بود و با خروج او از کشور ایران ، حمایتها و مشاوره های او از شاه نیز قطع شد.

بطور کلی در این رویکرد انقلاب ایران نتیجه نارضایتی از اقدامات محمدرضاشاه بود که مردم با نشان دادن اعتراض خود در صدد وا داشتن شاه به اقداماتی مطابق با فرهنگ ونیاز جامعه بود اما شاه درمانده تر از آن بود که این اصلاحات اساسی را انجام دهد پس مردم در سال در سال 1357 با سرنگون کردن او ، حکومتی را بوجود آوردند تا این حکومت جدید خواست آنها را انجام دهد. این رویکرد انقلاب را بعد از پیروزی تمام یافته می داند و اعتقاد دارد که انقلاب یعنی انجام اعتراضاتی جهت ابراز مخالفت با اقدامات حکومت ودر نهایت سرنگونی آن و بعد از این سرنگونی است که انقلاب به پیروزی می رسد و اتمام میابد. اما ممکن است که روز گاری دوباره مردم از عملکرد حکومت فعلی خود راضی نباشند و دوباره دست به اعتراض و انقلاب بزنند، اما این انقلاب جدید ربطی به انقلاب سابق ندارد و دنباله یا ادامه آن محسوب نمی شود.

دیدگاه و رویکرد دوم:

رویکرد دوم به انقلاب ایران تا حدودی از رویکرد اول وسیع تر می باشد. این رویکرد انقلاب مردم ایران را جزئی از نهضت بزرگ بیگانه و استکبارستیزی مردم ایران می داند که از سال 1270 هجری شمسی با قیام علیه امتیاز رژی آغاز شد و در سال 1357 به پایان رسید.

همانطور که مشاهده می شود در این رویکرد عوامل انقلاب نه تنها در دهه 40 و50 شمسی بلکه بسیار قبل تر از آن بوجود آمده است.در این سیر و حرکت مردم ایران، نهضت ها و قیام های مختلفی صورت گرفته است. اولین نقطه شروع این حرکت مردمی نهضت تنباکو می باشد که در سال 1270 شمسی روی داد. از این تاریخ به بعد مردم به نقش خود در اداره جامعه و کنترل دولتمردان پی بردند و به قول عبد الرضا هوشنگ مهدوی: مردم ایران نخستین بار از اهمیت نقش خود در غلبه بر اراده پادشاه مستبد آگاه شدند. در این رویکرد نهضت تنباکو هسته اصلی نهضت ها و قیامهای بعدی مانند نهضت مشروطیت ، ملی شدن نفت و یا قیامهای متنوعی مانند جنگل، خیابانی و نهایتا قیام 15 خرداد سال 1342 می باشد.

همانطور که مشاهده شد. در این رویکرد ما باید علاوه بر عوامل و ریشه های موجود در زمان حکومت پهلوی به سراغ زمینه های دیگری برای انقلاب حتی در حکومت قجرها هم بگردیم.

حرکت دومی که در نهضت بزرگ مردم ایران مشاهده می شود و در سلسله قاجاریه هم روی داده است انقلاب مشروطه می باشد. این انقلاب بعد از انحراف از مسیر اصلی به دست رضاخان میرپنج سرکوب شد تا اینکه مردم در ادامه حرکت خویش نهضت ملی شدن صنعت نفت را رقم زدند.

اما این نهضت هم ناکام ماند تا اینکه مردم سر خورده از استعمار خارجی و استبداد داخلی دست به قیام زده و انقلاب 1357 را بوجود آوردند. در این حرکت عظیم ، شروع کننده اصلی راه روحانیت و مذهب بود و حتی بعد از آن نیز روحانیت به نوعی شریک و یار ملیون محسوب می شد. اما آنچه در سال 1357 اتفاق افتاد نقش این گروه را روشنتر کرد و آنها را وارثان و رهبران اصلی این نهضت کرد. این نهضت مردمی ایران که حرکت را بسوی شکوفایی و ترقی کشور سوق داده است، در طول مسیر پر فراز نشیب خود دچار وقفه هایی نیز شده است که علت اصلی آن اختلاف میان دو جناح اصلی انقلابیون است ، جناح اول ملیون و جناح دوم مذهبیون. هر گاه این دو از هم جداشده اند مانند نهضت ملی شدن نفت به سراشیبی شکست سوق یافته اند. اما وقتی که اتحاد خود راحفظ نمودند نه تنها استبداد داخلی بلکه استعمار خارجی را نیز به زانو در آورده اند.

اما آنچه در آینده و ادامه روند انقلاب در این رویکرد مهم است این می باشد که تقریبا ملیون ایران هنوز مرحله ای دیگر را برای انقلاب در سر دارند و آن حرکت به سمت دموکراسی و لیبرالیسم است. مذهبیون نیز مرحله ای دیگر را در سر دارند که شرح آن ما را به رویکرد سوم می کشاند اما همانقدر باید دانست که مرحله مورد حمایت مذهبیون با آرمان ملیون با هم متفاوت و حتی نقطه مقابل یکدیگر می باشد.

دیدگاه و رویکرد سوم:

رویکرد سومی که پیرامون انقلاب اسلامی ایران می توان نام برد، یک رویکرد پر طرفدار در علت و تا حدودی در غایت خصوصا در بین رهبران انقلاب اسلامی می باشد. از دیدگاه بسیاری از اندیشمندان و متفکرانی که در زمینه تبیین علل و عوامل پیروزی انقلاب اسلامی نظریه پردازی نموده اند، عامل مذهب از قوی ترین و اصلی ترین عواملی است که در پیدایش و پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسزایی ایفا نموده است.

این رویکرد معتقد است انقلاب اسلامی ایران در طول حکومت الهی است که باید روزگاری بر تمام کره خاکی حکمرانی کند. این دیدگاه به الگو گیری انقلابیون از وقایع صدر اسلام و سالهای پس از آن معتقد است و می گوید که مردم ایران در طول مبارزات انقلابی با یادآوری حوادث صدر اسلام مانند حادثه عاشورا و همچنین با امید به محقق شدن وعده الهی حکومت صاحب الزمان(عج) دست به قیام زده و انقلاب اسلامی را بوجود آوردند. ایدئولوژی اسلامی نیز در کنار مذهب جایگاه مهمی را در این رویکرد و در مبحث علل انقلاب به خود اختصاص داده است. پیرامون جایگاه این امر آصف حسین در کتاب ایران اسلامی:انقلاب و ضد آن براین نکته تاکید می کند که باید مطالعه انقلاب با توجه به عنصر ایدئولوژی، نقش اپوزیسیون اسلامی، مشروعیت، آموزش ها و خصوصا رهبری صورت گیرد.

طبق نظر رهبران انقلاب اسلامی خصوصا حضرت امام خمینی(ره) که از حامیان اصلی این رویکرد هستند پیامبران الهی برای ایجاد حکومت الهی در زمین مبعوث شده اند. اینان معتقدند که پیامبران قبل از اسلام به نوعی برای فراهم کردن شرایط مبعوث شدن پیامبر خاتم (ص) ماموریت داشته اند، پیامبر اسلام نیز مامور ابلاغ وحی که همان ولایت علی (ع) و فرزندان بزگوارش است می باشد. اما بعد از وفات ایشان حکومت از دست صاحبان اصلی آن خارج شد و تلاش آنان نیز نتوانست این حقیقت را برای مردم بازگو کند و آنها را به راه اصلی دین برگرداند. اما اکنون ملت ایران در غیاب امام آخر شیعیان (عج) حکومتی را ایجاد کرده اند که ادامه دهنده همان ماموریت پیامبران است که در راس این حکومت هم کسی قرار دارد که نایب عام امام زمان(عج) می باشد.

همانطور که اشاره شد حادثه عاشورا در ایجاد انقلاب اسلامی و حتی در سیر حرکت انقلابی تشیع جایگاه مهم و ویژه ای دارد. برای مثال در طول فعالیت انقلابیون ایران هرگاه ماه محرم می شد ، فعالیتها و اعتراضات آنان رنگ وجلای دیگر می گرفت و به همین علت است که اکنون یکی از برکات حادثه عاشورا را تحقق انقلاب اسلامی می دانند. مسئله بعدی که باعث رونق انقلاب ایران شد اعتقاد به مهدویت و ظهور می باشد. این مسئله از اعتقادات اصلی تشیع است و در آن نوعی رسالت و امید به ایجاد حکومت عدل گستر در سراسر جهان و ادامه یافتن انقلاب با این ظهور می باشد.

این رویکرد اولا انقلاب را امری جهانی می داند که تا استقرار حکومت الهی بر گستره جهان، پایانی برای آن متصور نیست چنانکه امام خمینی(ره) به عنوان رهبر کبیر انقلاب می فرماید: هدف عظیم انقلاب، ایجاد حکومت جهانی اسلام است. و یا در جای دیگر می فرمایند: ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم چرا که انقلاب ما اسلامی است و تا بانگ لا اله الا الله و محمد رسول الله (ص) بر تمام جهان طنین نیفکند مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجای جهان علیه مستکبرین هست ما هستیم.

دومااین رویکرد همانطور که اشاره هم شد. علت انقلاب را موارد متعددی می داند که حوادث صده قبل از انقلاب تنها به عنوان عوامل شتابزای این حرکت محسوب می شود و در واقع علت اصلی انقلاب چیزی جزتلاش برای تحقق ماموریت اصلی پیامبرنمی باشد وریشه در حوادث عظیمی مانند حادثه عاشورا دارد. به قول امام (ره) ماه محرم برای مذهب تشیع ماهی است که پیروزی، در متن فداکاری و خون بدست آمده است. ویا جمله رهبر معظم انقلاب که به وضوح عقیده این رهبران را در تاثیر پذیری انقلاب ایران از واقعه عاشورا نشان می دهد .ایشان میفر مایند:انقلاب اسلامی ریشه در خون شهیدان عاشورا دارد.

نتیجه گیری: انقلاب مفهوم پیچیده ای است و همانطور که تعابیر گوناگونی از این مفهوم توسط اندیشمندان ارائه شده است به انقلاب اسلامی نیز از دیدگاه و رویکردهای متفاوت نگاه شده است ، که می توان آنها را در سه دسته تقسیم بندی کرد.

اولین رویکرد و دیدگاه علت انقلاب اسلامی را عواملی کوتاه مدت می داند که علت آن حکومت پهلوی می باشد این حکومت با انجام یک سری اقدمات سبب از خود بیگانگی ایرانیان شد و آنها هم در پی حل این معضل فراگیر دست به انقلاب زدند و از خودبیگانگی خلاصی یافتند.به علت اینکه این رویکرد صرفا برعوامل اقتصادی، سیاسی و تا حدودی فرهنگی اشاره دارد و عامل مهمی مانند مذهب و دیگر عوامل دراز مدتی که باعث الگو گیری مردم از آن شد را لحاظ نمی کند، دارای برد نظری کمی می باشد و بازگو کننده علل و عوامل اصلی وقوع انقلاب اسلامی نمی باشد. و در آخر هم انقلاب را بعد از پیروزی امری تمام یافته می داند.

رویکرد دوم تا حدودی جامع تر از رویکرد اول می باشد و نقاط ضعف آنرا نیز تا حدودی می پوشاند. در این رویکرد انقلاب اسلامی ایران نتیجه حدود 80 سال پیروزی، شکست و سرخوردگی از استبداد و استعمار است. این رویکرد به عوامل و رویدادهایی توجه میکند که با نهضت تنباکو شروع می شود و به انقلاب سال 57 ختم می شود. نکته ارزشمند این رویکرد اینست که به عواملی که موجب تجربه اندوزی و درس گیری مردم ایران شد، توجه شده است اما در آخر این توجه دو سویه می شود و از دل انقلابیون دو گروه مذهبیون و ملیون بیرون میآید این رویکرد هنوز مرحله ای دیگر را نیز برای انقلاب متصور است که مذهبیون با دید رسالت مذهبی وملیون با دید دموکراسی به آن می نگرند.

اما دیدگاه سوم نگاهی جامع و کلی دارد و تقریبا به تمامی عوامل شکل گیری انقلاب توجه می کند. بر طبق این رویکرد که بیشتر میان مذهبیون و خصوصا رهبران انقلاب اسلامی و حتی بعضی متفکران سیاسی همچون میشل فوکو و تا حدودی اسکاچپل نیز مطرح است، انقلاب اسلامی ریشه در حوادث صدر اسلام خصوصا حادثه عاشورا دارد و از نظر تعداد زیادی از انقلابیون نوعی تکلیف الهی قلمداد می شود که از زمان حضرت آدم(ع) تا هم اکنون وجود داشته و در این سیر که منجر به انقلاب 22 بهمن سال 57 شده است نهضت ها و قیامهای متنوعی را نیز برای رسیدن به آمال خود یعنی تشکیل حکومت واحد جهانی به راه انداخته است. این رویکرد انقلاب را تا ایجاد یک حکومت اسلامی، واحد در سراسر جهان پایان ناپذیر می داند.

پایان


منابع: 
1- آشوری نجف آبادی سید رضا ، ریشه های انقلاب اسلامی  ،  انتشارات مولوی

2- آشوری داریوش ،  دانشنامه سیاسی ،  انتشارات مروارید

3- عمران درگاهی علی ،  انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی در جهان ، انتشارات نیروی مقاومت بسیج سپاه

4- هوشنگ مهدوی عبدالرضا ، تاریخ روابط خارجی ایران 1300تا 1357 ، انتشارات امیرکبیر

5-  انقلاب اسلامی ایران ، جمعی از نویسندگان ،  نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه

6-  انقلاب اسلامی چرایی و چگونگی رخداد آن  ، جمعی از نویسندگان ،  نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه

7- لوح فشرده پرسمان2 ، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه

منبع : انجمن مطالعات سياسي