آزادی مطبوعات و توسعه
آزادی مطبوعات و توسعه
احمد رضا طاهری
آزادی به معنای بی بند و باری نیست، آزادی این نیست که هر کسی هر چه دلش بخواهد انجام بدهد. بلکه آزادی باید در یک چهار چوب قانونی جامه عمل بپوشد.
دولت
نیز در اجرای قوانین و مقررات بایستی آزادی مردم را تضمین کند به نحوی که
هیچ تبعیضی برای استفاده از این آزادیها برای مردم وجود نداشته باشد. رعایت
و احترام باورها و اعتقادات مردم و ارزشهای جامعه بخش تفکیک ناپذیر آزادی
می باشند.
آزادی بیان معمولا در قالب مطبوعات و رسانه های گروهی
زوایا و گوشه های تاریک جامعه را شفاف میکند و پنهان کاری ها را که به قصد
سوء استفاده از امکانات جامعه انجام می شود آشکار می سازد. بنابراین الفبای
هرگونه توسعه و تحول اجتماعی و کلید ورود به دروازه آن آزادی مطبوعات در
معنای کلی آن است و از ضرورتهای جامعه امروزی به شمار می رود و بایستی به
عنوان یک ارزش اجتماعی سیاسی به آن بها داده شود.
آزادی بیان و
مطبوعات مقوله ای نیست که خلق الساعه به جامعه تزریق شود که شاید توان هضم
آن را نداشته باشد و خود موجب ناهنجاری هایی در جامعه گردد که بهای گزافی
برای آن ممکن است داده شود. بلکه آزادی بیان و فکر به تدریج با توجه به
ظرفیت جامعه و توان تحمل آن بصورت تدریجی شکل می گیرد. در آن صورت عمیق و
پایدار می گردد و نهادیه می شود.
تزریق آزادیهای دستوری یکجانبه و
امری به اصطلاح بسته بندی شده که بر اساس شرایط خاص جامعه که از طرف بعضی
از سیاستمداران مسئول جمع آوری و با خود آنها از بین می رود، اینگونه آزادی
ها ناپایدار و موقتی برای تحقق اهداف خاصی و زمان خاصی اعمال می گردد.
بطور
مثال هم اکنون آمریکائیها در پوشش ورود آزادی به بعضی از کشور های خاور
میانه مثل عراق و افغانستان وارد شده یا در آینده در سایر کشور ها وارد می
شوند. اگر چه محدودیت در این کشورها در زمینه آزادی بیان و مطبوعات از طرف
بسیاری حاکمان اعمال می شود و بسیاری از خوش باوران را به این ورود شادمان
میکند، اما این را باید بدانیم که وقتی آزادی از طرف حاکمان خودی ذبح می
شود چگونه ما انتظار اهدای آزادی را از بیگانه و دشمنان قسم خورده تاریخی
که همواره مانند زالوهایی خون مردم فقیر کشورهای عقب افتاده را مکیده اند و
پیشرفتشان در عقب نگه داشتن مردم این کشور ها بوده است داشته باشیم.
مطبوعات آزاد می توانند این ترفند ها و اهداف پشت پرده ابر قدرتهایی مثل
آمریکا و انگلیس را برای مردم روشن و شفاف کنند تا مردم چهره واقعی آنها را
که در زیر پوشش های تبلیغاتی بسیار قوی پنهان شده بشناسند.
آیت
الله مطهری می گوید: "اگر حقیقت در جامعه از یک حد کمتر باشد آن جامعه می
میرد." اگر مطبوعات مطابق میل عامه بنویسند یعنی بر خلاف حقیقت و فلسفه هر
موضوعی آن چنان به قلم فرسایی بپردازند که عموم مردم خوششان بیاید این نوعی
باج دادن و رشوه به افکار عمومی است. در واقع این نوع نوشتن جامعه و عامه
مردم را در پیروی از شیوه ها و روشهای نادرست و غلط موجود تشویق کرده است.
اگر
بر خلاف میل عامه مردم بنویسند مورد بغض آنها قرار می گیرند زیرا معمولا
مردم از اینکه از معایبشان گفته شود خوششان نمی آید. اگر مطبوعات بخواهند
مطابق میل و شرایط و نظام حاکم بنویسند در آن صورت به رسالت خود و آرمان
جامعه پشت کرده و جامعه در مسیر انحطاط و قهقرا سوق داده می شود. زیرا وقتی
از فردی که صاحب قدرت است بر خلاف حقیقت تعریف و توصیف می شود آن صاحب
قدرت به مرور زمان به عملکرد خود اعتقاد پیدا می کند و باورش می شود و
حقایق جامعه را نمی تواند لمس کند. در اینجا صاحبان قدرت در سطوح پایینتر
که دارای منافعی در این روند می باشند برای حفظ و توسعه منافع خود مطبوعاتی
رشد و توسعه می دهند که در جهت تحقق اهداف و منافع آنها می باشد و بتدریج
صاحبان قدرت مسیر خدمت گذاری به مردم را ناچارا یا قهرا به مسیر دستوری یا
یک طرفه تغییر می دهند و بتدریج شکاف عظیمی بین مردم و حاکمان ایجاد می شود
که قطعا زلزله ای وحشتناک را بدنبال خواهد داشت.
بنابراین مطبوعات
و نویسندگان خدمتگذار به جامعه باید در مسیر تعالی و تکامل فکر و اندیشه
مردم گام بردارند تا بین حاکمان و مردم نوعی اتحاد و همدلی ایجاد کنند.
قطعا این روش اقتدار ملی را بدنبال خواهد داشت.
ابرقدرتها و
متجاوزین به کشورهای جهان سوم بخصوص خاورمیانه چرا به کشورهای توسعه یافته
مثل فرانسه، آلمان، ژاپن و امثال آنها حمله نمی کنند؟ زیرا در اینگونه
کشورها اقتدار ملی به معنای واقعی تحقق یافته یعنی دولتمردان همواره و
همیشه به مردم پاسخگو هستند، اعمال و رفتار آنها کاملا تحت نظر مطبوعات و
رسانه های گروهی است و مطبوعات و خبرنگاران دائما رفتار و کردار مسئولین را
تحت کنترل و نظارت خود قرار می دهند و زوایای پنهان رفتار آنها را آشکار
می کنند.
از اینرو نویسندگان، محققان، مبتکران، مخترعان و
کارآفرینان از ارزشمندترین افراد هر جامعه می باشند. اگر کشور های توسعه
یافته امروزه هزاران سال از کشور های عقب افتاده جلوتر هستند و این شکاف
روز بروز عمیق تر می شود از آن جهت است که کشور های توسعه یافته به اشخاص
فوق الذکر بیشترین بها و ارزش را می دهند و اینگونه افراد معمولا قهرمانان
زندگی نسلهای تازه به دوران رسیده می باشند زیرا آنها بهترین شیوه های
زندگی را در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعه می آموزند.
امروزه
کشور های توسعه یافته از گرده و بازوی همین کشور های جهان سوم با توجه به
ارزشهایی که در کشور های خود ایجاد کرده اند ارتزاق می کنند و در طول تاریخ
به استثمار و بهره کشی این گونه کشور ها پرداخته اند و امروزه این بهره
کشی شکل دیگری پیدا کرده است.
هر کسی که پول و ثروتی از کشور های
جهان سوم بدست می آورد یا دانشگاههای این کشورها با هزینه نمودن میلیونها
دلار متخصص تربیت می کنند، این سرمایه های ملی آنها را که زحمت آنها را
کشورهای فقیر متحمل شده اند به راحتی جذب می کنند.
مطبوعات و رسانه
های گروهی و ماهواره ای نقش بسیار اساسی در جهت خدمت رسانی به اینگونه
کشورها دارند. زیربنای رشد و توسعه اقتصادی آزادی احزاب و مطبوعات می باشد.
هر گونه تفکر در جهت رشد اقتصادی بدون آزادی مطبوعات و احزاب یا هر گونه
توسعه سیاسی بدون آزادی مطبوعات یک تفکر محکوم به شکست است. بهترین نمونه
آن اتحاد جماهیر شوروی می باشد که در جهت اقتصادی و توسعه تکنولوژی فضا بیش
از 70 سال با غرب مسابقه داد و پس از 70 سال حاکمان آن متوجه شدند که راه
را در تمام این زمان اشتباه رفته اند، دوباره و از اول وارد الفبای توسعه
قرار گرفته اند. آنها زمان زیادی را از دست داده اند و تمامی اقمار خود را
به بیراهه کشاندند.
چین نیز بیش از پنجاه سال چنین کرد، آنها نیز
زمان زیادی را از دست داده اند، لذا اکنون میخواهند آزادی های سیاسی و
اقتصادی را بصورت موازی پیش ببرند و اکنون در شاهراه توسعه قرار دارند
بنحوی که تا بیست سال دیگر اگر اینگونه پیش بروند از قدرت های بزرگ اقتصادی
جهان خواهند شد.
لذا آزادی های سیاسی و اقتصادی بر ستبر مطبوعات
آزاد میتواند رشد کند، در آن صورت انحصارات، رانت خواریها و فرمایشات
یکجانبه و یکطرفه، عملکرد های غیر قانونی سیستم اداری در درون این ستبر و
شاهراه ترقی و توسعه قرار خواهد گرفت. در مقابل اتحادیه ها، اصناف، احزاب و
تشکل های مختلف و تشکل های غیر دولتی بصورت واقعی و از بطن و درون جامعه
رشد خواهند کرد.
در پایان باید گفت که از مهمترین زیر بناهای
عدالت قانون گذاری دموکراسی و آزادی و دانش و آگاهی جامعه، آزادی مطبوعات و
رسانه های گروهی میباشد.
منبع: هفته نامه مرز پر گهر، 20 تیر سال 1383، سال سوم، شماره 56. ص 3.