ظهور رسانه‌های جهانی

نویسنده: ادوارد هرمان و رابرت مکچنزی

ترجمه و تلخیص: عبدالمجید طاهری آکردی
رسانه‌های جهانی یک نمونه توسعه‌ای اخیر و جزیی از کاپیتالیسم جهانی و عنصری برای تعریف آن هستند. این رسانه‌ها از یک طرف نقش محوری در اقتصاد بازی می‌کنند و بستری برای تبلیغات بازرگانی و گسترش همکاری‌های مشترک هستند و از طرف دیگر اخبار و سرگرمی‌های این رسانه‌ها، یک محیط اطلاعاتی و ایدئولوژیکی خلق می‌کنند که به تقویت بنیان‌های سیاسی، اقتصادی و اخلاقی بازاریابی برای داشتن یک نظام اجتماعی سودمحور کمک می‌کنند.

1-
ریشه‌های رسانه‌های خارجی
رسانه‌های جهانی به شکلی غیرمداوم در قرن 19 میلادی توسعه یافتند و این زمانی بود که بیشتر جهان تحت استعمار اروپا و در اواخر قرن 19، بخشی از آن تحت استعمار آمریکا قرار داشت. آنها به مطبوعات خود اجازه انتشار در سرزمین‌های تحت استعمار و شکل‌دهی به سیستم‌ رسانه‌ای آنها را دادند، درحالیکه در ابتدا این مطبوعات فقط برای مخاطبان داخلی طراحی شده بودند. نتیجه این وضع،‌ رشد سیستم‌های ارتباطی و استفاده از آنها در زمینه‌های اقتصادی شد. مثل تلگراف که برای نخستین بار باعث شد پیام سریعتر از انسان حرکت کند و تجارت جهانی نیز به واسطه آن رشد کرد.
نخستین شکل رسانه‌های جهانی، خبرگزاری‌های بین المللی کابلی بودند: مانند هاواس فرانسه، ولف آلمان و رویترز انگلیس. اینها خبرگزاری‌هایی اقتصاد محور بودند. خبر را تولید می‌کردند و به روزنامه‌ها می‌فروختند. این سه خبرگزاری در دهه 1850 میلادی یکه‌تاز بودند و جهان را بین خود تقسیم کرده و از ابتدا مطابق با اهداف کشورهای ثروتمند خبر تهیه می‌کردند که درآمد بالایی داشته باشند.
تغییر حیاتی کاپیتالیسم که زمینه را برای رشد وظهور رسانه‌های جهانی هموار کرد، نیاز به همکاری در بعد فراملی بود (TNC: Transnational Corporation ). این همکاری فراملی به معنای فراهم کردن تسهیلات و برنامه‌ریزی جهت انجام عملیات و سرمایه‌گذاری در بیش از یک کشور است که شکل نوین آن پس از انقلاب صنعتی در انتهای قرن 19 آغاز شد. از دهه 1870 و 1880 شرکت‌های آمریکایی به فکر بازار جهانی برای فروش محصولات خود افتادند. تا پیش از 1914 انگلستان و کشورهای استعمارگر اروپایی نیز بازارهایی برای خود دست‌و‌پا کردند. در این راستا آنچه به جهانی شدن دامن می‌زد، رشد ‌‌TNC در طول قرن 20 و از بین رفتن استقلال تجاری و توزیع تسهیلات به شکلی وسیع در سطح جهانی بود.

2-
پخش فیلم و برنامه‌های رادیویی
فیلم و رادیو دو صنعت توسعه‌ای هستند که در نیمه قرن 20 ظهور و بروز یافتند. صنعت فیلم با رشد همکاری‌های فراملی به سرعت توسعه یافت و به نخستین صنعت رسانه‌ای تبدیل شد که به بازار جهانی رونق می‌بخشید. تولید کنندگان این فیلم‌ها که تعداد معدودی بودند، عمدتا آمریکایی بوده و در هالیوود کار می‌کردند و با وال‌استریت (مرکز بانک‌ها و سرمایه‌داران نیویورک) در ارتباط بودند. در حوالی سال 1914، 85 درصد از مردم جهان فیلم‌های آمریکایی تماشا می‌کردند و در سال 1925، 90 درصد از درآمد فیلم‌ها در آمریکا، انگلیس،‌کانادا، استرالیا،‌ نیوزلند،‌ آرژانتین و 70 درصد درآمد در کشورهای فرانسه، برزیل و اسکاندیناوی مربوط به فیلم‌های آمریکایی بود.
پخش رادیویی هم در سال 1920 با تأسیس ایستگاه‌های موج متوسط در سطحی بین المللی آغاز گشت و برای اجتناب از دخالت های دیگران روی فرکانس معینی قرار گرفت. اما پس از اندکی این سوال که چگونه تعداد محدود این رادیو‌ها را افزایش دهند، به یک کشمکش سیاسی در سطح آمریکا و اروپا تبدیل شد.
در آن زمان موفقترین سیستم پخش رادیویی، بی‌بی‌سی بود. زیرا تبلیغات تجاری را حذف کرد و درآمدش را از راه کمک سالانه شنوندگانش تأمین کرد. ولی در سیستم آمریکایی، به رادیو به مثابه یک رسانه تجارتی وتبلیغاتی نگریسته می‌شد. NBC و CBS سرآمد این کار بودند. البته این دو که به دنبال توسعه حوزه تبلیغات تجاری بودند با مقاومت برخی سیستم‌های رسانه‌ای مردمی یا همان Public Services در کشورهای دیگر مواجه شدند. البته این نکته که در سال 1945 دو سوم گیرنده‌های رادیویی در کشورهای ثروتمند آمریکا و انگلیس بودند،‌خود به اهداف تجاری از رادیو کمک می‌کرد.
پخش رادیویی با توسعه امواج کوتاه 3هزار تا 30هزار کیلو‌هرتز، در اواخر دهه 1920 جهانی شد. موج کوتاه مخصوص پوشش محلی و حتی ملی است ولی نمی‌تواند مانند موج متوسط سطح بین‌المللی را پوشش دهد. اما بیشتر رادیوهایی که از موج کوتاه استفاده می‌کنند،‌ ترجیح می دهند در کشور خود مؤثر باشند. مانند BBCو CBS و NBC. با اینکه موج کوتاه به درد تبلیغات تجاری نمی‌خورد، ولی ابزاری قدرتمند برای سیاست‌های بین‌المللی و ایدئولوژیکی محسوب می‌شد، به ویژه در دهه 1930 و40. اتحاد شوروی، ایتالیا،‌ آلمان، بی‌بی‌سی، و تا سال 1939، 26 کشور از موج کوتاه برای پخش برنامه‌های رادیویی به زبان‌های بیگانه استفاده می‌کردند. مثلا بی‌بی‌سی در 46 زبان برنامه‌ پخش می‌کرد و پس از پایان جنگ جهانی، 55 کشور به استفاده از این سیستم روی آوردند.

3-
دوران پس از جنگ سرد: هژمونی آمریکا وسلطه همکاری‌های فراملی (TNC)
پایان جنگ جهانی دوم،‌ کلید شروع عصر پیشرفت سریع را زد. ایالات متحده،‌ علی‌رغم شکست کاپیتالیسم، بسیار قدرتمندتر از زمان جنگ ظاهر شد. ایالات متحده از کنترل ونظارت بر سازمان‌هایی مانند: صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و ناتو توانست جنگ سرد را به نفع خود ادامه دهد وتوجه بین‌المللی را در استقراض و سرمایه‌گذاری خارجی به خود جلب کند و در عرصه‌هایی چون همکاری‌های فراملی،‌ اتومبیل‌سازی،‌شیمی،‌ داروسازی،‌ کامپیوتر، نفت، سیستم‌های الکترونیکی و ... بسیار پیشرفت نماید تا در اواخر دهه 1990 بزرگترین سرمایه‌گذار بین‌المللی باشد. آمریکا همچنین پس از جنگ از بحث جریان آزاد اطلاعات حمایت کرد که به عنوان اصول مورد احترام یونسکو شناخته شدند.
تلاش آمریکا پس از جنگ جهانی برای ایجاد سیستم‌های رسانه‌ای جهانی، بر بازسازی رسانه‌های آلمان، ایتالیا و ژاپن متمرکز شد و آنها را به سوی سیستم تجاری آمریکایی سوق داد. اما مشکل آمریکا این بود که شوروی نیز الگوی کمونیستی را در آنجا رواج می‌داد و بسیاری از آنها تن به سیاست‌های آمریکا نمی‌دادند. اما با ورود امواج کوتاه و آغاز جنگ سرد، رادیو صدای آمریکا به عنوان بزرگترین سازمان پخش رادیویی عمل کرد و در یک نبرد ایدئولوژیکی، براتحاد جماهیر شوروی غالب گشت.
اما در نهایت آنچه باعث شکل‌گیری سیستم رسانه‌ای جهانی شد،‌ ترکیب قدرت جهانی آمریکا با میراث امپریالیستی انگلستان بود، چیزی که انگلیسی را زبان دوم جهان قرار داد. در همان زمان، فعالیت‌های همکاری‌های فراملی آمریکا قوت یافت و شرکت‌های تبلیغاتی آمریکا و همچنین مؤسسات فیلم‌سازی آن، روی دور افتادند. چنانکه پس از جنگ جهانی دوم، صنعت فیلم‌سازی آمریکا دراختیار شرکت‌های معدودی در هالیوود ماند. تا نیمه دهه 90، سلطه هالیوود بر کشورهای غیرکمونیست حفظ شد و هالیوود برای حفظ این سیستم جهانی، شروع به خریدن آثار خارجی برای حفظ بازار کرد و صادرات محصولات خود را گسترش داد و حتی صنعت فیلم‌سازی انگلستان را تصاحب کرد.
تلویزیون وسیله‌ای بود که جهان پس از جنگ جهانی دوم را د رهم ادغام کرد و دوردست‌ها را نزدیک ساخت و آمریکا به واسطه آن توانست سلطه یابد. چه، کفه استفاده از آن به سوی و به سود ملت‌های کاپیتالیست، سنگینی می کرد. در پایان سال 1961، تعداد دستگاه‌های تلویزیون موجود در آمریکا، بیش از سایرنقاط جهان بود. این در حالی بود که به تلویزیون در سایر نقاط جهان به مثابه پدیده‌ای تجاری نگریسته نمی‌شد حال آنکه آمریکا از آن استفاده تجاری می کرد.

4-
بحثی درباره نظام جهانی جدید اطلاعات و ارتباطات
ماهیت نظام رسانه‌های ادغام شده جهانی در دهه 1970 آشکار گشت. این نظام در کشورهای کاپیتالیستی پیشرفته، به کمک سیستم همکاری‌های فراملی، یک نظام سودمحور را خلق کرد. و این زمانی بود که بسیاری از کشورهای استعمار شده آسیا و آفریقا، استقلال سیاسی خود را کسب کرده بودند. توسعه انقلابی ماهواره در دهه 60 و 70 باعث ایجاد نگرانی‌هایی درباره رسانه‌های جهانی شد. چرا که ماهواره می‌توانست امکان ارتباط با کیفیت بالاتر از امواج کوتاه را خلق کرده، لذا جهان سومی‌ها هم می‌توانستند امکان صدور یابند و در سطح جهانی بروز کنند.
اگر چه ابتدا تلویزیون‌ها، حوزه‌هایی محلی و منطقه‌ای داشتند، اما ظهور ارتباطات بین‌الملل و ماهواره‌ها، نوعی تعادل قدرت را موجب گشت که منجر به قانونگذاری در سطح بین‌المللی شد. سیستم رسانه‌های جهانی،‌در سطوح مختلف خود،‌ دو اشکال داشت: 1- نابرابری میان شمال و جنوب 2- نابرابری سطح منابع اطلاعات
نگرانی دیگر، نقش رسانه‌های جهانی در تضعیف حاکمیت ملی بود. چرا که این رسانه‌ها باعث تقویت نهادهای همکاری‌های فراملی و نهاد‌های تجاری می‌گشت که نتیجه آن نابرابری اقتصادی در ملت‌ها بود. نتیجه‌ای که نام NAM گرفت،‌ این بود که: ایجاد یک نظام اطلاعات بین‌المللی جدید مانند یک نظام اقتصادی بین‌المللی ضروری است.و این تحولی بود که نهادهای رسانه‌های جهانی با آن به مقابله برخاستند چرا که به نظر NAM حفظ نظام ایالتی می‌تواند منعکس کننده اراده مردم باشد، نه نظام رسانه‌های جهانی.

5-
ایدئولوژی سرمایه مشترک
این ایدئولوژی 4 جزء دارد که 4 نوع تفکر است:

1-5-
این اندیشه که بازار،‌ منابع را به شکلی کافی به زندگی اقتصادی اختصاص می‌دهد و ابزارهای سازماندهی یک زندگی اقتصادی را فراهم می‌کند. در این ایده، یک گرایش به سوی ایدئولوژی مشترک برای هویت بخشی به آزادی و از میان برداشتن مشکلات اقتصادی وجود دارد. یعنی آزادی اقتصادی موجب آزادی سیاسی و در نتیجه حذف مرزها خواهد شد.

2-5-
دومین جزء این است که مداخله و قانونگذاری دولت در اقتصاد باعث تحمیل بارهای غیرمنطقی به تجارت و رشد اقتصادی می‌شود. دولت باید از حریم خصوصی افراد دفاع کند و از دخالت در اقتصاد بپرهیزد و فقط در جاهایی که تجارت نیاز به حمایت دولت دارد،‌ وارد عمل شود.

3-5-
این باور که هدف اقتصاد و سیاست اقتصادی باید رشد پایدار اقتصادی باشد.

4-5-
باور به مطلوبیت خصوصی‌سازی. علاوه بر اینکه بر ناتوانی دولت تأکید دارد،‌ به دنبال ضعیف ساختن آن نیز هست.

6-
نظام رسانه‌ای جهانی در دهه 1980
در سال 1980 سهم ارتباطات از اقتصاد،‌18 درصد و معادل 350 میلیارد دلار بود که در سال 1986 به 1600 میلیارد دلار رسید. و خیلی زود ارتباطات به عامل پویایی در جهانی سازی اقتصاد بازار تبدیل شد. در این دهه نئولیبرال‌ها سیاست‌ رسانه‌های جهانی را در پیش گرفتند و 2 شعار خصوصی‌سازی و عدم قانونگذاری را سردادند که به معنی عدم رعایت حریم اخلاق در رسانه ها است و البته با مخالفت مردم مواجه شد و دولت نیز در رسانه‌ها قانونگذاری کرد.
نکته دیگر در این دهه، پیشرفت فناوری ارتباطی بود. توسعه ویدئوکاست و تلویزیون‌های ماهواره‌ای و کابلی،‌ارتباطات راه دور را عملی‌تر ساخت و شبکه‌هایی مانند CNN,MTV و ESPN راه‌اندازی شده و خیلی زود در سطح جهانی رشد کردند. این فناوری‌ها همچنین زمینه را برای افزایش تعداد شبکه‌ها فراهم کردند.
از سال 1984 تا 1988 فعالیت هالیوود 225 درصد افزایش داشت و میزان صادراتش تا سال 1991 از 1.1 به 2.2 میلیارد دلار رسید. همچنین در این دهه،‌ بنگاه‌های رسانه‌ای چندزبانی فعالیت خود را در سطح جهان آغاز کردند.
در سال 1990،‌ ده درصد نیروی کار آمریکا در بنگاه‌های پخش رادیو تلویزیونی به زبان بیگانه در سطح بین‌المللی کار می‌کردند که نسبت به سال 1980، دوهزار درصد افزایش داشت.