مفاهیم پایه: چپ نو

مسعود ميرزايي
اگرچه بسياري بر اين باورند كه حركت ساندينيست‌هاي نيكاراگوئه در اوايل دهه 80 ميلادي را بايد نخستين تجربه چپ نو در آمريكاي لاتين دانست، اما واقعيت اين است كه پيروان تفكرات سوسياليستي در اين منطقه، تا زمان ظهور «چاوز» در ونزوئلا در سال‌هاي پاياني دهه 90، نتوانستند تجربه موفقي را به جهان سياست عرضه كنند.

----------------
اگرچه بسياري بر اين باورند كه حركت ساندينيست‌هاي نيكاراگوئه در اوايل دهه 80 ميلادي را بايد نخستين تجربه چپ نو در آمريكاي لاتين دانست، اما واقعيت اين است كه پيروان تفكرات سوسياليستي در اين منطقه، تا زمان ظهور «چاوز» در ونزوئلا در سال‌هاي پاياني دهه 90، نتوانستند تجربه موفقي را به جهان سياست عرضه كنند.
آلنده معتقد بود كه مي‌توان با شيوه‌هاي پارلماني نيز سوسياليسم را پياده كرد. آلنده همواره طرفدار انتخابات آزاد در كشور بود. در 1958 وقتي كه با رقيب کارخانه‌دارِ خود كه از سوي آمريكايي‌ها پشتيباني مي‌شد روبه‌رو شد، با اختلاف ناچيز 32هزار رأي كرسي رياست‌جمهوري را به يورگي آلساندري واگذار و به سناتوري در مجلس سنا بسنده كرد و مأيوس نشد. او در انتخابات نوامبر 1964 بار ديگر به عنوان كانديداي جبهة انقلابي نهضت ملي در برابر رقيب جديدي چون ادواردو فري مونتالوا وابسته به حزب دموكرات مسيحي مطرح شد. اين حزب از جانب سرمايه‌داران بزرگ و انحصارگران معادن كه با شركت‌هاي بزرگ آمريكايي ارتباط داشتند، پشتيباني مي‌شد.
سرانجام در سومين دورة انتخابات رياست جمهوري كه در سپتامبر 1970 برگزار شد و سالوادور آلنده رهبري جناح وحدت خلقي كه حاصل ائتلاف احزاب جبهه ملي، جناح چپ راديكال، جنبش اقدام براي وحدت ملي، حزب كمونيست، اقدام مردمي مستقل حزب سوسياليست بود، با اكثريت قاطع رقيب خود يعني سناتور يورگي آلساندري ـ كه خود را نمايندة حزب ملي مي‌دانست ولي در واقع نماينده سرمايه‌داران وابسته به شركت‌هاي خارجي بودـ كنار زد و به عنوان چهل و ششمين رئيس‌جمهور شيلي انتخاب شد و در 24 اكتبر 1970 رياست جمهوري را به دست گرفت.
وقتي كه سالوادور آلنده به رياست جمهوري شيلي برگزيده شد، با کوبا و ديگر كشورهاي سوسياليست و همچنين كشورهاي غيرمتعهد، رابطة دوستي برقرار كرد. از اين‌رو، روزنامه‌هاي آمريكا نوشتند كه اگر تا به حال كوبا پل ارتباطي بين آمريكاي لاتين و كشورهاي كمونيست بود، اين بار شيلي نيز چنين نقشي را خواهد داشت و به همين جهت به دولت آمريكا اعلان خطر كردند. هنوز چند ماه از زمامداريِ آلنده نگذشته بود كه نيكسون، رئيس‌جمهور آمريكا، يک نشست اضطراري با هنري كيسينجر مشاور خويش و همچنين رئيس سازمان سيا تشكيل داد. در اين جلسه تصميم‌هايي در مورد نقشه‌هاي آيندة آمريكا در شيلي پيشنهاد شد.
بعدها كه آلنده سقوط كرد و نيكسون نيز بر اثر جريان واترگيت از رياست‌جمهوري بركنار شد، اين مطلب فاش شد كه نيكسون پس از انتخاب آلنده، وحشتزده شد و به سازمان سيا دستور داد تا از هر راهي كه شده، بايد با استفاده از گسترش اعتصاب و خرابكاري در اركان اقتصادي، سياسي و نظاميِ شيلي گرفته تا كودتاي نظامي و قتل آلنده، دومين پل ارتباطي بين شوروي و نيم‌كره غربي را ويران كنند و بارها فرياد زد كه اين حرام‌زاده (منظورش آلنده) را ساقط خواهم كرد. اين مطلب را ادگوري سفير سابق آمريکا در شيلي در 8 فوريه 1977 از تلويزيون بيان كرد. از پيامدهاي نشست اضطراريِ نيكسون با مشاوران امنيتي‌اش اين بود كه چند روز بعد عده‌اي ناشناس ژنرال شنايدر رئيس ستاد ارتش شيلي را ربوده و او را كشتند و شايع كردند كه آلنده توان ادارة حكومت را ندارد، زيرا از آغاز حكومتش نتوانسته امنيت شهروندان كشور را حفظ كند. كشته شدن رئيس ستاد ارتش ضربه هولناكي بود كه بر پيكر حكومت آلنده وارد شد. آلنده مجبور شد ژنرال پينوشه را به رياست ستاد ارتش منصوب كند.17
برآمد تازة چپ‌ها در آمريکاي لاتين
بر پا ماندن کاسترو و نظام کمونيستي‌اش در کوبا، زنده ماندن ياد و خاطرة انقلابيوني مانند زاپاتا و چه‌گوارا و آلنده، موجب شد تا جريان‌هاي چپگرا، که به رغم تأثيرپذيري از آموزه‌هاي مارکسيستي، جريان‌هاي مارکسيستي به شمار نميروند و بيشتر سوسياليست هستند، زنده مانده و به ويژه در چهارچوب حرکت ساندينيست‌ها برآمد دوباره‌اي با شعارهاي فراگيري همچون عدالت و مبارزه با فقر و... قدرت را در مناطق مختلف آمريکاي لاتين به دست بگيرند. شايد آغار اين روند از زمان به قدرت رسيدن ساندينيست‌ها در دهة هشتاد باشد که به دلايل مختلف موفق نبود و پس از مدتي برکنار شده و به عنوان يک نيروي منتقد دولت حاکم به حيات خود ادامه داد.
در اواسط دهة آخر قرن بيستم در ونزوئلا نخستين علامت برآمد چپ نوين آمريکاي لاتيني بروز کرد و چاوز به قدرت رسيد.
چاوز با پيروزي در سال 1998 مبارزه با نهادهاي قدرت را آغاز كرد و با تغيير قانون اساسي و برگزاري انتخابات، تغييرات عميق و گسترده‌اي با هدف حضور مردم كشورش در صحنة سياسي و اجتماعي به وجود آورد. وي با ارائه برنامه‌هاي انقلابي، علاوه بر مبارزه با فقر، بيسوادي و ارائه بهداشت رايگان، سيماي نويني از سوسياليسم موسوم به «سوسياليسم قرن 21» را به مورد اجرا گذاشت كه هدف آن در عرصة داخلي برقراري عدالت اجتماعي است. در عرصة سياست خارجي، چاوز با انتقاد آشكار از سياست‌هاي سلطه‌جويانة ايالات متحده در ارتباط با همسايگان جنوبيِ قارة آمريكا خواهان اتحاد كشورهاي آمريكاي لاتين گرديد؛ به نحوي كه پس از پيروزي در انتخابات اخير، چاوز طي سخناني گفته است: اين پيروزي، شكست ديگري براي شيطان بود كه در پي تسلط بر جهان است. چاوز را مي‌توان نخستين حكمران از نسل خود دانست كه سرخوردگيِ منطقه از نئوليبراليسم را به خوبي تشخيص داده و قواعد جديد را وارد بازار كرده است.
به نقل از : موسسه مطالعات آمریکا