آداب سنتی در تاریخ روابط خارجی ایران
آداب سنتی در تاریخ روابط خارجی ایران
صباح خسروي زاده
بررسی تاریخچه ی تشکیلات و آداب دیپلماتیک در تاریخ روابط خارجی ایران
عنوان پژوهش حاضر است. روابط خارجی حکومتها با یکدیگر، لزوم برقراری یک
سری ارگانها و تشریفات خاص را در خصوص مأمورین دیگر کشورها نمایان
میسازد. این تشکیلات هرچند ماحصل دوران قاجار و به خصوص دورهی ناصری است
اما زمینههای آن در دورههای گذشته مشهود و مشخص میباشد.
---------------------------
بررسی تاریخچه ی تشکیلات و آداب دیپلماتیک در تاریخ روابط خارجی ایران عنوان پژوهش حاضر است. روابط خارجی حکومتها با یکدیگر، لزوم برقراری یک سری ارگانها و تشریفات خاص را در خصوص مأمورین دیگر کشورها نمایان میسازد. این تشکیلات هرچند ماحصل دوران قاجار و به خصوص دورهی ناصری است اما زمینههای آن در دورههای گذشته مشهود و مشخص میباشد. تبیین تشکیلات و نحوهی اجرای آداب دیپلماتیک مسألهی محوری پژوهش حاضر است. تشکیلات مزبور در وجود سمتهایی همچون دبیر دیوان رسائل (دارالانشاء)، منشیالممالک، وزرا و صدراعضمها جلوه مییافت و این افراد تحت فرمان شاه یا سلطان عهدهدار گرداندن چرخه سیاسی روابط خارجی در طول تاریخ ایران تا زمان رسمی شدن نهاد دیپلماتیک در دوران قاجاریه بودهاند. نوع پژوهش در این تحقیق بر اساس ماهیت موضوع توصیفی و مبتنی بر منابع کتابخانهای است. نتیجهی به دست آمده نشان میدهد تشکیلات دیپلماتیک آنچنان که امروزه مد نظر است وجود نداشته است بلکه تنها و آن هم در مقام مقایسه میتوان تشکیلات مزبور را در وجود اشخاص و اطرافیان آنها جستجو کرد. بالطبع آداب نیز در نبود تشکیلات منسجم توان به روزآوری و انسجام را نداشته بلکه آداب مزبور برخاسته و برآیند جامعهی سنتی و فرهنگی حکومتهای ادوار تاریخی ایران است.کلیدواژه:تشکیلات دیپلماتیک، آداب دیپلماتیک، تاریخ ایران، روابط خارجی
مقدمه
ارتباطات خارجی در ایران دورهی باستان معمول بوده است اما این ارتباط نه توانست تشکیلاتی دیپلماتیک بسازد و نه آدابی منسجم. با فروپاشی حکومت ساسانی به عنوان یک حکومت متمرکز، دورهای از پراکندگی و استیلای دودمانها بر تاریخ ایران حکمفرما گردید. این دوره که از هنگام تصرف ایران زمان خلیفه دوم و در امتداد آن زمان خلفای بعدی نیز تداوم یافت با چیرگی دو حکومت اسلامی یکی اموی و دیگری عباسی مشخص میگردد. از زمان خلفای عباسی و به طور مشخص مامون عباسی، حکومت خاندانهای ایرانی تحت نظر خلیفه و با گرفتن مشروعیت حکومت از وی، دوباره احیا شد. در این دورهی طولانی دودمانهای زیادی همزمان و یا با فاصله اندکی از هم با این شیوه حکومتداری، حکمروایی کردند. دورهی مذکور به سبب آمد و شد دودمانها و در نبود حکومت مرکزی به لحاظ دیپلماسی و ارتباط خارجی چندان غنی نیست. هر چند در دربار خلفا، سفرایی در حال آمد و رفت بودهاند، لکن به لحاظ آداب، به علت نبود روابط خارجی گسترده تشریفات مدونی نیز وجود نداشت. ایلخانان آغازگران ارتباطات خارجی با اروپاییان در دورهی میانه ایران شدند و این ارتباط در درورهی تیموریان و صفویان نیز تداوم یافت.
پایههای اساسی روابط بینالملل پس از به وجود آمدن دولت- ملتها در اروپا و بعد از قرارداد وستفالیا (1648م) ریخته شد. در ایران دورهی صفوی نیز که معاصر همین دوران است با گسترش روابط خارجی و ارتباط با کشورهای اروپایی – که از دورهی ایلخانان آغاز شده بود– به منظور در امان ماندن از حملات و دسیسههای دو همسایهی قدرتمند عثمانی و ازبک، حجم مناسبات خارجی فزونی یافت و حکومت صفویه در ارتباط با غرب و سفرای آن آدابی را به رسم احترام و مهماننوازی انجام میدادند. شرایط زمانی و بافت دینی و سنتی جامعهی عصر صفوی مانع از آن شد که چرخشی در آداب دیپلماتیک و زمینهای جهت تاسیس تشکیلاتی منسجم پدید آید تا تشریفات موجود را در قالب سازمانی منظم ساماندهی کند. امور دیپلماتیک این دوره را راس هرم حکومت یعنی شاه و سپس صدراعظم وی هدایت میکردند. آداب دیپلماتیک با وجود تحول همچنان سنتی و فاقد تشکیلات بود. این روند در دورهی افشاریه و زندیه دو حکومت حائل بین فروپاشی صفویه و برآمدن قاجاریه نیز تداوم یافت در ادامه دوره بندي از سير تاريخي ارتباطات و مناسبات خارجي در طول تاریخ ایران دوره اسلامی تا قاجاریه ارائه خواهد شد.
الف) دوران شکلگیری (735-654ق)
باهجوم مغول و فروپاشی خوارزمشاهیان، عرصه جدیدی در روابط خارجی ایران گشوده شد مغولها باحجم وسیع فتوحاتشان تا قلب خلافت عباسی پیش رفتند. آنها با برانداختن خلافت عباسی پایتخت مسلمانان را تصرف کردند. پایگاه دفاعی مسلمین در مقابل این نیروی عظیم و قوی به مصر منتقل شد و خلافت بار دیگر از قاهره سر بر آورد. هلاکو سردار مغولی پس از پیروزی بر بغداد به آذربایجان برگشته و پایتخت حکومت خود را در مراغه استوار نمود. بدین ترتیب با پایهگذاری سلسلهی ایلخانان و سرکوبی حکومتهای محلی داخل ایران قدرت خود را تثبیت کرد. پس از تسلط بر ایران و بغداد نوبت به مابقی سرزمینهای مسلماننشین رسید. هدف مغولان دستیابی به دریای مدیترانه بود. در راستای این هدف حملاتی را آغاز کردند. در نبردی که صورت گرفت در عین جالوت در نبود هلاکوخان، مسلمانان توانستند بر سپاه مغول چیره گشته و آنها را در هم شکنند.
این شکست نقطه عطفی در روابط خارجی و دیپلوماتیکی مغولها در طول دورهی فرمانروایی آنها بر ایران محسوب میشود. به طوریکه اغلب روابط ایلخانان از این به بعد برای در هم شکستن این سد محکم در مقابل دستیابی به هدف نهایی آنها یعنی دسترسی به دریای مغرب بود. در این زمان کشورهای اروپایی درگیر جنگهای صلیبی بودند و از هر فرصتی برای شکست مسلمانان و تسخیر پایگاه آنها - مصر- دریغ نمیورزیدند. احساس نیاز طرفین به همدیگر برای اتحاد علیه دشمن مشترک باعث شکل گیری اولین ارتباطات خارجی ایران با دول اروپایی شد. آمد و شد هیاتهای مذهبی- سیاسی به دربار ایلخانان آغاز شد. پاپ الکساندر چهارم برای اطلاع از مطامع و مقاصد پس از تسخیر شامات و رفتار وی با مسیحیان در جهت بیرون راندن آنها از سرزمینشان، هیاتی به دربار هلاکو فرستاد. در مقابل هلاکو نیز به آنها اطمینان داد که به قلمرو حکومتی صلیبیون تعرضی نخواهد کرد.
در درگیری بین هلاکو و الوس جوجی، بیبرس حاکم مصر صلیبیون را در شهرهای گوناگون شکست داد و دست به قتل و غارت آنها زدو همچنین ازارمنستان صغیر که برضد آنها به مغولان کمکهایی کرده بودند نیز انتقام گرفت. این اقدامات بیبرس باعث نزدیکتر شدن اروپاییان و مغولان گردید. این بار هلاکو هیاتی نزد پادشاهان اروپا فرستاد تا به کمک آنان مصریان را سرکوب کند این هیات به علت گرفتاریهای بین راه نتوانست به مقصد برسد؛ فقط یک تن از آنان موفق به رسیدن نزد پاپ اوربن چهارم شد وپیام خان را رسانید. پاپ هم در جواب رفتار هلاکو را نسبت به مسیحیان ستایش کرد ولی جواب آن نامه در زمانی به ایران رسید که هلاکو درگذشته و اباقا ایلخان بعدی جانشین وی شده بود.
سیاست مطلوب ایلخانان نسبت به مسیحیان راه ورود به روابط دیپلماتیک با دول اروپایی را هموار کرد. این روابط در زمان ایلخانان نخستین – هرچند با فراز و نشیب – تثبیت و در زمان جانشینان آنها پیگیری شد. در دوران اباقا ارتباطات خارجی با دول اروپایی گستردهتر و فرستادن هیاتها به دربارهای غرب بیشتر گردید. اباقا مناسبات خارجی خود را با فرستادن نامه همراه سفرایی به دربار پاپ کلمان چهارم آغاز کرد و از او و جهان مسیحیت برای شروع جنگ تقاضای کمک نمود. این نامه به خط اویغوری نوشته شد ولی چون فهم خط اویغوری برای پاپ مشکل بود وی طی نامهای از اباقا تقاضا کرد که به زبان لاتینی با او مکاتبه کند. همچنین اباقا هیاتهایی را به دربار اسپانیا، فرانسه و انگلیس نیز فرستاد که همگی برای تهییج عیسویان در مقابل مصر و حکومت ممالیک بود. اما این تلاشها راه به جایی نبرد و در جنگی که صورت گرفت ایلخانان از حکومت ممالیک شکست خوردند.
مرگ اباقا و جانشینی احمد تکودار برای مدتی کوتاه ارتباط با غرب را دچار وقفه کرد؛ تکودار که مسلمان شده بود از جنگ با مصریان و حکومت ممالیک سرباز زد. این مسئله به تنشزدایی با مصر انجامید. هیاتهایی در زمان او به قاهره فرستاده شدندکه اعضای آن را یک روحانی عالیقدر و یک دیوانی معتبر تشکیل میدادند. نفس این عمل برخلاف سیاست رسمی ایلخانان نخستین بود.
با قدرتگیری ارغون و کشته شدن تکودار، اعزام سفرا به دربار پاپ و سلاطین اروپایی جانی دوباره گرفت. وی چون میخواست نبرد با ممالیک را از سر بگیرد نامههایی به پاپ هونریوس چهارم و پادشاهان فرانسه و انگلستان ارسال کرد. جواب این نامهها را هیاتهای اعزامی به دربار ارغون باز آوردند.
جنگهای صلیبی همچنان در جریان بود تا آنکه سلطان ملک اشرف عکا آخرین دژ مسیحیان را تصرف کرد به طوری که از این واقعه به عنوان پایان جنگهای صلیبی نیز نام بردهاند. تردد سفرا در این دوره برای ارغون سودی در بر نداشت زیرا خود مسیحیان در ضعف و درگیرودار جنگهای صلیبی گرفتار بودند. دورهی دو ایلخان بعدی یعنی گیخاتو و بایدو به دلیل مشکلات داخلی و همچنین کوتاهی عمر سلطنت این دو خان به لحاظ دیپلماسی حادثهی خاصی را در بر ندارد.
در ایام سه ایلخان واپسین به علت ثبات نسبیای که به وجود آمد بار دیگر رفت و آمدهای بین غرب و شرق از سر گرفته شد. غازانخان به عنوان مقتدرترین حاکم ایلخانی در جنگهایی که با مصریان داشت پیروزیهایی به دست آورد که این مساله باعث جلب توجه اروپاییان گردید وی برای از سرگیری مناسبات خارجی با غرب سفرایی را به دربارهای اروپا فرستاد این سفرا در انگلیس به دربار ادوارد اول پادشاه انگلیس رسیدند. در مقابل جوابهایی نیز دریافت کردند. همچنین سفرایی از جانب جیمز دوم پادشاه آراگن نزد غازان آمدند. اتفاق جالب توجهی که این دوره رخ داد اصلاح رسم فرستادن ایلچی است که از زمان چنگیزخان معمول شده بود. وی با قرار دادن یامخانهها در هر سه فرسخ و همچنین نشان مهر آلتون تمغا کار فرستادن نامه را تسریع و همچنین اعتبار مراسلات را افزایش داد. حتی خانههایی هم برای ایلچیان بنا شد که به اسم ایلچیخانه در این دوره معروفند.
عصر غازانی به لحاظ اصلاحاتی که در آن صورت گرفت عصر طلایی ایلخانان است. غازان حتی برای تسهیل کار تجارت دست به اقداماتی زد و ارتباط با دول اروپایی به لحاظ بازرگانی و تجاری را تسریع بخشید. این امر با انعقاد قراردادهایی در این زمینه تثبیت گردید.
هر چه به اواخر عهد ایلخانی نزدیکتر میشویم ارتباطات سیاسی کمرنگ و در عوض آن ارتباطات تجاری و بازرگانی رو به فزونی مینهد. در عهد اولجاتیو تلاشی برای از سرگیری ارتباطات سیاسی با غرب صورت گرفت و در این راستا سفرایی به دربار پاپ و سلاطین عیسوی اروپا نیز فرستاده شد؛ سفارتهایی که مضمون آنها اتحاد برای سرکوبی دشمنان بود. اما این روند تداوم نیافت و ارتباط با دول اروپایی در خط سیر امور بازرگانی و تجاری موفقیت بیشتری را کسب کرد تا جاییکه برای تسهیل کار تجار ونیزی قنسولهایی چند در شهرهای معتبر ممالک ایلخانی دایر شد و در قراردادهای بسته شده با دربار ایلخانان بر آن تاکید کردند.
به طور کلی روابط خارجی در دورهی ایلخانان در مقابل چالشی به وجود آمد که بین ایلخانان و حکومت ممالیک شکل گرفت. این چالش باعث شد تا اولین ارتباطات خارجی ایران با غرب بعد از اسلام شکل بگیرد. احساس نیاز دول اروپایی و همچنین حکومت نوپای مغولی به اتحاد و وجود یک دشمن مشترک، بستر را برای برقراری ارتباط فراهم کرد. مضمون مناسبات خارجی در این دوره بر حول دو محور میگردد: یکی ایجاد ارتباطات سیاسی- مذهبی و دیگری ارتباطات بازرگانی و تجاری. مورد اول با شکست مواجه شد اما در رابطه با مورد دوم قراردادها و توافقاتی ریشهدار صورت گرفت که در دورههای بعدی نیز تدوام یافت. دربارهی تشکیلات دیپلماتیک در این دوره نمیتوان به صراحت اظهار نظری کرد؛ زیرا روابط آنچنان پیچیده نبود که تشکیلات منسجمی را طلب کند. اما سمتی که میتوان از آن تنظیم نامهها و مکاتبات خارجی استخراج نمود، باید در وجود منصب منشیالممالک جستجو کرد. این سمت در دورههای پیش به خصوص عصر سلاجقه با نام دیوان رسالت یا رسائل یا همان دارالانشاء و به تعبیری وزیر امور خارجهی آن دوران قابل شناسایی است. شاید تطبیق مناصب ایجاد شده در دوران مدرن با اعصار گذشته تا حدودی جوابگوی ذهن کاوشگر پژوهشگران باشد اما نباید از نظر دور داشت که این مناصب به خصوص وزیر خارجه و تشکیلات وزارت خارجه ماحصل دوران جدید است و نمیتوان این مفاهیم جدید را با یافتن مناصبی شبیه به آن در گذشته تقلیل داد.
ب) دوران فترت (907-735ق)
با زوال حکومت ایلخانی قلمرو ایلخانیان بین امرای با نفوذ تقسیم شد. سلسلهی امرای ایلکانی، چوپانی، آل مظفر و خاندان اینجو همگی پس از فروپاشی ایلخانان شکل گرفتند. این دوران به دلیل نبود حکومت مرکزی واحد و پراکندگی دودمانها تا برآمدن صفویه یک دوران فترت به حساب میآید. البته در این بین حکومتهایی مانند تیموریان و آققویونلوها به دلیل انسجام نسبی و یا موقعیتی که در آن قرار گرفتند ارتباطاتی با دول اروپایی و همجوار برقرار کردند. ناگفته نماند در این بین کشورهای اروپایی نیز درگیر انقلابها و جنگهای داخلی بودند.
وحشتی که عثمانیها با پیشروی به طرف اروپا در دل تمام دول مسیحی ایجاد کرده بودند از سویی و ظهور تیمور گورکانی در ایران از دیگر سوی توجه دول غربی را به ایران جلب کرد. تیمور پس از جنگ آنقره فتحنامههایی به پادشاهان اروپا فرستاد و در نامههای خود حسن روابط با آنها را خواستار شد. او در نامهای که به هانری چهارم پادشاه انگلیس نوشت اظهار امیدواری میکند که ارسال سفرا و روابط تجاری بین دو دولت ادامه یابد. همچنین امیرتیمور برای احیای حکومت مغولی نامهای نیز به شارل ششم که در بردارندهی برقراری تجارت و بازرگانی بود توسط یک مسیحی و نیز سفیری به نام قاضی محمد را به سفارت نزد هانری سوم پادشاه کاستیل فرستاد. به دنبال این سفارت فرستادنها بود که کلاویخوی اسپانیایی به دربار ایران آمد.
بعد از امیرتیمور عواملی چند باعث قطع روابط شد که مهمترین آنها جنگهای داخلی در اروپا و مهمتر از این بیثباتی موقعیت جانشینان تیمور بود که مانع از شروع روابط دیپلماتیک گردید. هر چند در دورهی شاهرخ سفرایی از چین به دربار وی آمدند و او نیز سفرایی به دربار چین فرستاد اما نبود ثبات و همچنین وجود حکومتهای رقیب مانند قراقویونلوها و دیگر حکام محلی باعث عدم توفیق در این زمینه شد.
آققویونلوها از دیگر امرای قدرتمند این دوره – فترت – هستند. این حکومت با مرکزیت «آمِد» به سبب نزدیکی با عثمانی و جهت در امان ماندن از حملات مداوم آنها، معاهداتی را با دول اروپایی در زمینهی همکاریهای نظامی، بازرگانی و تجاری منعقد کرد. اوزون حسن حاکم مقتدر این سلسله سفیری به نام حاجی محمد که در ایتالیا به «اوزیما امت» شهرت یافت در سال (786ق) به ایتالیا فرستاد. هدف از اعزام این سفرا بیشتر تامین احتیاجات نظامی در مقابل عثمانی بود. بعدها باربارو با عنوان سفیر در راستای تامین همین اهداف به دربار اوزون حسن آمد.
الگوی مراودات خارجی در دورهی فترت را نمیتوان بر اصولی خاص استوار دانست. در نبود حکومتی منسجم و عمر کم حکومتهای کوچک و همچنین درگیری و سرگرمی اروپاییان به جنگهای داخلی خود، نمیتوانست مناسبات خارجی تقویت شود. در این دوره مناسبات سیاسی آنچنانی صورت نگرفت در مواردی که مناسباتی برقرار شد بیشتر جنبهی بازرگانی و تجاری داشته و در راستای تامین ادوات نظامی بوده است. سفرایی هم که برای امور سیاسی بالاخص در دورهی تیمور و شاهرخ رد و بدل شدند نتایج خاصی را به دنبال نداشتند. تا استقرار نظام صفوی ارتباطات مرتبی بین دول اروپایی و ایران شکل نگرفت.
ج) دوران گسترش (1135-907ق)
با تاسیس سلسلهی صفویه در آغاز قرن دهم هجری تحولی چشمگیر در افزایش روابط با دول اروپایی صورت پذیرفت. نظام صفوی با گرایش تشیع صوفیانهای که داشت در مقابل عثمانی سنی مذهب قرار گرفت. پایههای قدرت عثمانی پیش از صفویه ریخته شد. این حکومت در آغاز تاسیس صفویه روزگار طلایی خود را سپری میکرد. رویارویی این دو حکومت به لحاظ ماهیت متفاوت آنها ناگزیر مینمود. جنگ چالدران نتیجهی رویارویی مذکور بود. چالش ایجاد شده با امپراتوری عثمانی باعث ایجاد ارتباطات خارجی با دول اروپایی شد.
بعد از جنگ چالدران شاه اسماعیل سفرایی نزد پرتغالیها که در قسمتهای جنوبی ایران نفوذی به هم رسانده و در جزیرهی هرمز حکومت میکردند، فرستاد. معاهداتی منعقد شد که از مضامین آن کمک کردن و همیاری پرتغال در جنگ علیه عثمانی و همچنین استمداد پرتغالیها در فرونشاندن شورشهای داخلی حکومت صفوی را میتوان برشمرد.
دورهی صفویه دورهی فزونی روابط خارجی ایران و اروپا است؛ چه در آن دوره دولتهای اروپایی گرفتار حملات عثمانیها بودند و آن دولت برای آنها خطری بزرگ شده بود و دشمنی بین ایران و عثمانی آنان را از این خطر مصون نگاه میداشت. بهترین انتخابها برای حکومت نوپای صفویه ایجاد باب مراوده با کشورهایی بود که در معرض تهدید حکومت عثمانی بودند یا با آن حکومت دشمنی داشتند. بنابراین شاه اسماعیل شروع به ارسال سفرایی به مصر، ونیز، مجارستان و لهستان نمود که عثمانی برای هر یک از این کشورها به نوعی تهدید محسوب میشد. وی با شارل پنجم پادشاه اسپانیا و امپراتور آلمان که دشمن سرسخت عثمانی و از پادشاهان قدرتمند اروپا بود نیز رابطه برقرار کرد. دوری راه و عدم سرعت در انتشار اخبار از عمدهترین مشکلات مناسبات خارجی در این دوران بود.
تهماسب زمانی به حکومت رسید که شاه سلیمان در عثمانی جلوس کرده بود. در این دوره جنگهای بسیاری علیه صفویه به وقوع پیوست. ازبکها از شرق و عثمانیها از غرب حکومت تازه بنیان صفوی را در تنگنا قرار دادند. این فشارها با انعقاد صلح آماسیه در(962ق) به آرامشی نسبی ختم گردید. از زمان مرگ شاه تهماسب تا بر تخت نشستن شاه عباس اول به علت جنگهای داخلی و تجاوزات همسایگان شرقی و غربی، حکومت صفوی برنامهی مداوم و مشخصی برای سیاست خارجی و به ویژه ارتباط خود با اروپا نداشت.از اینرو شاهان صفوی برای رفع مشکل آنی حکومت که همانا گسترش و تهدید امپراتوری عثمانی بود، دست به دامن اتحاد با اروپا شدند.
شاه عباس از همان آغاز پادشاهی خود تصمیم گرفت که با دولتهای اروپایی از در دوستی و اتحاد برآید و از پشتیبانی آنها علیه دولت عثمانی بهره جوید. بنابراین او با اکثر کشورهای اروپایی از جمله: ونیز، لهستان، هلند، روسیه، فرانسه و انگلستان رابطه برقرار نمود. وی برای آنکه از حملات ازبکان نیز آسوده شود روابط قطع شده با گورکانیان را مجددا احیا کرد. به این منظور که گورکانیان اهرم فشاری علیه ازبکان از پشت سر باشند.
عمدهترین دلیل گسترش روابط صفویان با اروپا، تهدید عثمانی بود. اما نمیتوان سود تجارت و بازرگانی را نیز نادیده گرفت. به تعبیری ثقل علاقهی شرق و غرب را باید در تجارت یافت. آمد و شد هیاتهای سیاسی عهدنامهها و قراردادهایی را نیز برای تسهیل بازرگانی در برداشت. افزایش چشمگیر حضور سیاحان اروپایی در دربار صفوی نیز گسترش ارتباطات خارجی را نشان میدهد؛ به طوریکه پیشتر این امر با این وسعت در دورههای قبل قابل مشاهده نیست. تفاوت و تمایز دیگری که این دوره با ادوار پیش دارد شکل پیوستگی و تداوم روابط با دول خارجه بوده هر چند در بعضی موارد این ارتباطات دچار رکود میشد اما دیگر فضای زمانه تغییر کرده بود و وجود کمپانیهای بازرگانی اروپا و به تبع آن چرخش موازنهی قدرت به طرف دول اروپایی دیگر اجازهی قطع روابط را نمیداد و حکومتها را ناگزیر به قبول و وجود ارتباط بینالمللی مینمود.
به هر حال شاهان بعد از شاه عباس اول به دلیل افتادن در ورطهی زوال چندان قدرتمند نبودند اما همچنان سفرای دول خارجی به دربار آنها میآمدند و قراردادهای بازرگانی منعقد میکردند و سیاحان در حال سفر در ایران بودند. در این دوره مشکل اصلی دولت صفوی یعنی تهدید و حملات عثمانیها هنوز پابرجا بود. در ارتباط با عثمانی معاهدهی ذهاب آرامش را در جامعهی صفوی برقرار کرد. این عهدنامه در دورهی نادرشاه افشار نیز به قوت خود پا برجای ماند.
د) دوران گذار(1209-1135ق)
حکومت صفوی هر چند زوال یافت اما فرهنگ صفوی در جامعهی ایران باقی ماند. با فروپاشی صفویان دورهای آغاز شد که تا زمان برآمدن قاجار تداوم داشت. این دوره به نوعی یک دورهی انتقال یا دورهی گذار میباشد. حکومت افشاریه و زندیه دو حکومت مختص این دورانند که هر کدام تنها با سرسلسلههای خود معروفند. مناسبات افشاریان و دول اروپایی فرانسه، انگلیس و هلند به روابط تجاری و بازرگانی محدود میشد؛ ولی روسیه در هر دو زمینهی سیاسی و تجاری به علت نزدیکی با دربار ایران ارتباط داشت.
زندیه نیز در حد روابط بازرگانی با تجار انگلیسی مناسباتی را داشت. با دولت عثمانی هم به علت درگیریهایی که بر سر بصره حادث شد سفرایی به دربارهای یکدیگر فرستادند. در این دوره روسیه و فرانسه با دربار زند روابط دیپلماتیک نداشتند.
مشخصهی اصلی این دوران تسلط بر هند و دیگری تثبیت پایههای سیطرهی روسیه در قفقاز بود که از جمله اثرگذارترین همسایگان شمالی و جنوبی ایران در دورهی بعد - یعنی قاجاریه – بودند. این دو مشخصه از اهمیت بالایی برخوردارند بدان سبب که تمام حوادث بعدی که در تاریخ ایران روی میدهد از این دو منشا صادر میگردندو به واقع تاثيرگذارترين عوامل در مسائل سياسي دوران قاجار و به تبع آن آغاز مناسبات رسمي خارجي و تشكيل وزارت دول خارجه – به مثابه ارگان اصلي سياست خارجي- بودند.
هـ) گذاری بر آداب دیپلماتیک سنتی در تاریخ روابط خارجی
آداب دیپلماتیک در هر چهار دورهی مذکور دوران: ( شکلگیری، فترت، گسترش و انتقال در مناسبات سنتی در روابط خارجی ایران) بسته به فرهنگ هر دوره متفاوت است. دورهی ایلخانی به سبب شکلگیری و آغاز مناسبات خارجی ایران، اطلاعات چندانی را در خصوص نحوهی اجرای آداب در بر ندارد؛ اما احترام گذاشتن به سفرای بیگانه و فرستادن هدیه و پیشکش از پایههای تشریفات این دوره بود. در دورهی غازان چنانکه اشاره شد تلاشهایی برای فرستادن ایلچی همچنین میزان اعتبار نامهی وی از طریق مهر روی نامه صورت گرفت. در دورهی فترت که مشروعیت ترکی-مغولی برقرار است میتوان تشریفات خاص سفرا را از منابع آن دوره استخراج کرد. به عنوان مثال: کلاویخو که همراه سفرای اسپانیایی به دربار تیمور آمد در سفرنامهی خود چندین بار به آداب و تشریفات حکومت تیموری که نسبت به آنها مرعی داشتند اشاره میکند. وی به تعویض اسبهای چاپاریان که به هزینهی حکومت انجام میگرفت اشاره دارد. در این دوره سفرا از زمانی که پا به قلمرو ایران میگذاشتند مهمان شاه به حساب میآمدند و جیرهی گوشت و نان و شراب را به رایگان دریافت میکردند.
در دورهی صفوی با استقرار نظام متمرکز صفوی در روند تشریفات تغییراتی داده شد. در زمان شاه عباس اول سفیر بیگانه از روزی که قدم به خاک ایران میگذاشت مهمان شاه بود و یک نفر مهماندار از طرف شاه برای وی در نظر گرفته میشدکه مسئول جان سفیر بود و شخص شاه را از احوال وی مطلع میگردانید. سفیر مزبور به هر شهر و یا دهی که میرسید باید از طرف حکام و ماموران حکومتی مورد پذیرایی قرار میگرفت و تمام مخارج سفیر بر عهدهی حکومت بود. دورهی شاه عباس به سبب اینکه دوران شکوفایی و اقتدار حکومت صفویه است نکاتی درخور توجه را در بر دارد. سفیران هنگامیکه به پایتخت و یا هر محل دیگری که شاه در آن بود، میرسیدند مورد استقبال بزرگان حکومت قرار میگرفتند. در بعضی موارد هم خود شاه به استقبال سفیر میرفت که این بسته به اهمیت سفیر و جایگاهی که حکومت متبوع وی در نزد شاه برخوردار بود. سفیر مهمان شاه به حساب میآمد و به محض ورود به خاک ایران مخارج آنها با حکومت میزبان بود در زمان شاه عباس دوم صنعتگران دربار، مالیات ویژهای میپرداختند که این مالیات صرف مخارج فرستادگان خارجی میشد این رسم پرداخت خرج رفت و آمد سفیران، در اغلب کشورها بسیار کم و یا کاملا ناشناخته بوده است. رسمی دیگر که در این دوره مرسوم گشت نگه داشتن سفرا برای مدتی طولانی در قلمرو حکومت بود. شاه عباس و به تقلید وی جانشینان او به تصورحفظ شخصیت و بزرگی و قدرت خویش همیشه سفیران بیگانه را بیسبب مدتی در ایران معطل و منتظر نگه میداشتند و به حضور نمیپذیرفتند. این آداب و تشریفات در دورهی انتقال یا دورهی گذار که شامل دوران افشاریه و زندیه میشود به سبب ابقای فرهنگ صفوی برقرار بود. دورهی قاجار که به دنبال این تغییر و تحولات بنیان نهاده شد میراث دوران فوق را به ارث برد و آغازگر مناسبات رسمی خارجی درتاریخ سیاسی ایران گردید.
نتیجه گیری
نگاهی به تاریخچهی تشکیلات و آداب دیپلماتیک در تاریخ روابط خارجی ایران موضوعی بود که به آن پرداختیم. همچنانکه در طول پژوهش حاضر شاهد بودیم آداب دیپلماتیک در تمامی دوران تاریخ ایران جزء مرسومات بوده و از بطن فرهنگ و سنت جوامع هر دوره بر میخواسته است. این آداب بنا به سلایق زمانه متغییر بود. تشکیلات نیز که ساماندهی آداب از بدیهیترین وظایف و کارکردهای آن است در ادوار تاریخی مورد پژوهش جزء حلقههای مفقوده دیپلماتیک است. این تشکیلات در وجود افراد و اشخاص معتبر دیوانی و اطرافیان آنها در حد مکاتبات و ارسال فرامین شاه بوده است. در واقع شاه یا سلطان تصمیم گیرندهی نهایی در خصوص مناسبات خارجی بودند. در این راستا و برای درک بهتر موضوع ادوار تاریخی ایران را در چهار دورهی (شکلگیری، فترت، گسترش و گذار) مورد بررسی قرار دادیم و ویژگیهای هردوره را در ارتباط با آداب و تشکیلات دیپلماتیک به کاوش گذاشتیم.
منابع
اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1379
بارتلد، واسیلی ولادیمیر، فرهنگ و تمدن اسلامی، ترجمه عباس بهنژاد، تهران، شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1383
بیات، عزیزالله، کلیات تاریخ تطبیقی ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1377
بیانی، شیرین، تاریخ ایلخانیان در ایران، تهران، انتشارات سمت، 1379
ر. پری، جان، کریمخان زند تاریخ ایران بین سالهای 1779-1747، ترجمه محمدعلی ساکی، تهران، مجموعه ایرانشناسی فراز، 1365
الشریده، ایمن ابراهیم، روابط سیاسی عهد تیموریان با مصر و شامات عهد ممالیک، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه، 1384
شوستر والسر، سبیلا، ایران صفوی از دیدگاه سفرنامههای اروپائیان پژوهشی در روابط سیاسی و اقتصادی ایران (1732- 1502)، ترجمه و حواشی، غلامرضا ورهرام، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364
فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1346
قائم مقامی، جهانگیر، تحقیقی درباره شغل و وظیفه منشیالممالکی، مجله بررسیهای تاریخی، شماره2، سال 5، 1349
محبوبی اردکانی، حسین، تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1378
میرجعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، تهران، انتشارات سمت، 1381
هینتس، والتر، تشکیل دولت ملی در ایران، ترجمه کیکاووس جهانداری،تهران، انتشارات خوارزمی، 1362
+ نوشته شده در ساعت توسط
|