نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر
دکتر بیانی - صدیقه حمیدی
چکیدهکلیدواژه : مصر ، شبکه های اجتماعی ، انقلاب ، رسانه.
=====================
مقدمه
امروزه
پیشرفت تکنولوژی و گسترش رسانه های جمعی، تحولات زیادی را در ارتباطات و
عرصه های گوناگون فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و... به وجود آورده است.
در
این میان اینترنت در کنار دیگر کارکردهایش، از یک سو آگاهی سیاسی افراد را
افزایش میدهد و از سوی دیگر آنها را در مناسبات سیاسی درگیر میکند و از
آنجایی که فضای عمومی شهری برای گفتگو به ندرت وجود دارد ، فضای مجازی به
عرصهای برای گفتگو تبدیل شده است و ویژگی اصلی آن، پویایی این فضا هست که
با توجه به ابزارهایی که در اختیار کاربران قرار میدهد سبب میشود تا
افراد بهتر بتوانند گرایشات سیاسی خود را نشان دهند.
یکی از
این فضاها که مخاطبان زیادی را جذب کرده است ، شبکههای اجتماعی هستند.
شبکههای اجتماعی مجازی اغلب سرویسهای مبتنی بر وب هستند که سرویسهای
آنلاین، پلت فرمها یا سایتهایی را شامل میشوند که افراد نظرات و
علاقمندیهای خود را در آنها بیان کرده و با دیگران به اشتراک میگذارند.
این
شبکهها ، فضایی ایجاد کرده اند که کاربران می توانند به جبران محدودیتها
و موانع فضای واقعی زندگی بپردازند و فرصتی برای تعاملات، ارتباطات و
انتقال پیام ایجاد شده است. از جمله کارکردهای سیاسی شبکههای اجتماعی
میتوان به انقلابهای خاورمیانه و گسترش موج بیداری اسلامی اشاره کرد.
آنچه
در اين تحولات قابل توجه هست، نقش رسانه هاي ارتباط جمعي و بخصوص شبكه هاي
اجتماعي از جمله توئيتر و فيس بوك در اطلاع رساني و گسترش اين تحولات می
باشد که نقش این شبکه ها را در تحولات سياسي و اجتماعي ، بيش از پيش شايسته
تحقيق و پژوهش مي کند.
در این میان ، مصر به لحاظ اینکه از
تاثیرگذارترین کشورهای خاورمیانه محسوب می شود ، ضروری است تا نقش شبکه
های اجتماعی به طور خاص در این کشور مورد بررسی قرار گیرد.
لذا
در ابتدا مختصری از تاریخچه و انقلاب مصر بیان شده است سپس به نقش شبکه
های اجتماعی در روند جنبش های اجتماعی به طور عام اشاره گردیده و در پایان
نقش این شبکه ها در جریانات و تحولات سیاسی مصر مورد بررسی قرار گرفته است .
با توجه به اینکه ، مدت زیادی از وقوع این انقلابها نمی گذرد
، بدیهی است که آثار مکتوب در این زمینه ، اندک است و به منظور دسترسی به
اطلاعات صحیح از جریانات مصر ، سعی شده از خبرگزاریها و منابع معتبر
اینترنتی در این زمینه بهره گرفته شود که در پایان جمع بندی کلی از این
بحث در قالب نتیجه بیان شده است.
انقلاب مصر
کشور
مصر در شمال آفریقا و در شرق مدیترانه واقع شده است . اکثر مردم این کشور
از سطح زندگی پایینی برخوردارند و مهاجرت فزاینده از مناطق روستایی به
شهرها موجب افزایش شمار بیکاران در شهر شده است.
مصر با جمعیت
50 میلیون نفری خود ، پرجمعیت ترین کشور در دنیای عرب است و زبان رسمی آن
عربی است. 92 درصد از مردم مسلمان سنی و بقیه مسیحی قبطی هستند .
مصر
در طول تاریخ شش هزارساله خود به دفعات به اشغال ایرانی ها ، یونانی ها ،
رومی ها و اعراب درآمده است . تا اوایل قرن شانزدهم ، سلسله های متعدد عرب
به مصر حمله کردند که از میان آنها می توان فاطمی ها ، ایوبی ها و ممالیک
را نام برد .
تسلط دیرپای عثمانی ها بر مصر از 1517 آغاز شد .
در ابتدای قرن نوزده ، مصر به مدت کوتاهی به اشغال فرانسوی ها درآمد . در
1802 مجددا به ترکهای عثمانی بازگردانده شد . در 1882 مصر به اشغال نیروهای
انگلیسی درآمد و در سال 1956 بنا بر انقضای پیمان ، آنجا را ترک کردند.
در
1956 جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر شد و مصر اهمیت تازه ای در جهان پیدا
کرد. مصر در جریان جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در ژوئن 1967 متحمل خسارات
فراوانی شد که به منزله شکست بزرگی برای ناسیونالیسم عرب محسوب می شد و سبب
گردید تا موج ناسیونالیسم کم کم فرو نشیند و مردم بیش از پیش به اسلام روی
آورند و سعی کردند که غرور و وحدت از دست رفته را با تمسک به ارزش های
اسلامی بازیابند و راه حل مشکلات خود را در قوانین اسلامی جستجو کند.
پس
از مرگ ناصر ، انور سادات به ریاست جمهوری رسید که صلح با اسرائیل را
پذیرفت . این اقدام وی خشم بسیاری را برانگیخت که منجر به قتل او توسط
گروهی از مبارزان مسلمان «الجهاد» شد.
پس از وی محمد حسنی
مبارک جانشین او شد . در دوره او نیز نارضایتی افزونتر شد و تعداد بسیاری
از رهبران مخالف به ایجاد ناآرامی متهم و دستگیر شدند. در همین حال
بنیادگرایان اسلامی به مبارزه خود برای نمادی کردن قوانین اسلامی شدت
بخشیدند. این امر موج جدیدی از دستگیری ها را در اواسط 1985 به دنبال داشت.
جناح اسلامی در مصر ، یک طیف واحد نیست .می توان جناح متوسط به صفت اسلامی را در مصر به سه طیف مختلف نقسیم کرد :
1- جناح اسلام دولتی که نماینده بارز آن الأزهر است .
2- جناح اسلام معتدل و میانه رو که چهره شاخص آن أخوان المسلمین است.
3- جناح اسلام انقلابی که که چهره بارز آن گروه هایی چون جهاد اسلامی ، جماعت مسلمین (التکفیر و الهجره) ، جماعت اسلام و ... است.
همه
آنچه که در مصر بعد از ترور انورسادات ، رخ داده ، ثابت می کند که سررشته
تحولات این کشور نه به دست احزاب و نیروهای رسمی سیاسی مصر بلکه دست
طرفداران طیف سوم اسلامگرایان مصری است .
مردم مصر در سطح
داخلی و در ۳۰ سال حکومت نامبارک و حتی دوران قبل از آن دچار انواع سرکوب
گری های سیاسی ؛ ظلم ها و تبعیضات اجتماعی و اقتصادی بودند:
مصر
به ریاست حسنی مبارک بزرگترین آلت دست اسرائیل و آمریکا بود و گاز طبیعی
مصر به یک چهارم قیمت واقعی جهانی به اسرائیل صادر می شد.
و به این واسطه مصریهای بیشماری با عطش نابودی مبارک و از میان برداشتن ظلم ها و تبعیضات سی ساله در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ تجمع کردند.
مخالفان
اهداف این اعتراضات را با الهام از موفقیت انقلاب تونس انقلاب علیه شکنجه،
فقر، فساد و بیکاری ، سرنگونی حسنی مبارک و لغو قانون شرایط اضطراری،
افزایش حداقل دستمزدها، پایان دادن به خشونتها و مهمتر از همه خواسته اخیر
خود را روی کار آمدن دولتی مردمی اعلام کردند.
اما آنچه در
این اعتراضات ، نمود بیشتری داشت بازگشت به تمدن اسلامی با به کارگیری
ارزشهای انسانی است و در آن، عقلانیت با معنویت، قدرت با اخلاق، دانش با
ارزش وعلم با عمل، جمع می شود که اصطلاحا از آن تعبیر به بیداری اسلامی شده
است.
سرانجام قیام مردم مصر ۱۸ روز پس از شروع قیام در روز
جمعه ۱۱ فوریه (22 بهمن) ، مصادف با روز پیروزی انقلاب اسلامی در ایران
پیروز شد.
عمر سلیمان اعلام کرد که حسنی مبارک از منصب خود
کناره گیری کرده است و اداره امور کشور را به شورای عالی نیروهای مسلح مصر
سپرده است.
اعتراضات سراسری ۲۰۱۱ مصر در شرایطی اتفاق افتاد که
۴۰٪ مردم مصر دارای درآمدی کمتر از ۲ دلار در روز هستند و آخرین آمار، نرخ
تورم در این کشور را ۱۳٪ اعلام میکند. شکاف طبقاتی در مصر در آستانه
بحرانهای این کشور بسیار بیشتر از حالت استاندارد جهانی میباشد.
شبکه های اجتماعی و تاثیر آن بر جنبش های اجتماعی
امروزه
فراگيري اينترنت و فن آوري هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي، موجب ظهور فضاي
مجازي در كنار جهان واقعي شده كه اين امر، معادلات و الگوهاي ارتباطات
سنتي، توليد، انتقال و مصرف اطلاعات را به هم زده و موجب تغيير در آن شده
است. چنين فضايي كه به عنوان واقعيت مجازي يك پارچه، درنظر گرفته مي شود،
از ويژگي هايي چون بي مكاني، فرا زمان بودن، صنعتي بودن محض، عدم محدوديت
به قوانين مدني متكي بر دولت- ملت ها، از معرفت شناسي تغيير شكل يافته
پسامدرن برخوردار بودن، قابل دسترسي بودن همزمان، روي فضا بودن و برخورداري
از فضاهاي فرهنگي، اعتقادي، اقتصادي، سياسي و نيز آزادي از هويت بدني و
جنسي جديد برخوردار است.
شبكه اجتماعي مجازي يا شبكه اجتماعي
اينترنتي، وب سايت يامجموعه اي از وب سايت هايي است كه به كاربران امكان مي
دهد، علاقه مندي ها، افكار و فعاليت هاي خود را با يكديگر به اشتراك
بگذارند؛ به عبارت ديگر، شبكه هاي اجتماعي سايت هايي هستند كه با استفاده
از يك موتور جست وجوگر و افزودن امكاناتي مانند چت، پيام رساني الكترونيك،
انتقال تصوير و صدا و...، امكان ارتباط بيشتر كاربران را در قالب شبكه اي
از روابط فردي و گروهي فراهم مي آورند. وبلاگ ها، فيس بوك، توييتر، يتوب،
پادكست از جمله شبكه هاي اجتماعي مجازي هستند.
اکنون فیس بوک
سرشناسترین شبکه اجتماعی اینترنتی است که با استقبال بسیاری مواجه شده است.
این شبکه بیش از پانصد میلیون جمعیت دارد که سومین منطقه پر جمعیت جهان پس
از چین و هند به شمار میآید. در هر ثانیه هشت کاربر جدید در این سایت
ثبتنام میکنند.
استقبال از شبکههای اجتماعی از آنروست که
کاربران اینترنتی میتوانند برای اغلب نیازهای آنلاین خود در این
وبسایتها پاسخ مناسب بیابند. در شبکههای اجتماعی کاربران میتوانند
پروفایلهای شخصیبرای خودشان بسازند که شامل مشخصات، تصاویر،
علاقهمندیها و سایر موارد اینچنینی است.
امکانی شبیه به
وبلاگها و میکروبلاگها برای نوشتن مطالب کوتاه و یادداشتهای روزانه و
فضایی شبیه به سایتهای عکس برای قرار دادن تصاویر شخصی، ایجاد فضایی شبیه
به چت برای گفتوگوهای فوری میان کاربران، قابلیت ساختن اتاقهای گفتوگو و
صفحات هواداری شبیه به فرومهای اینترنتی از جمله سادهترین این امکانات
است. شبکههای اجتماعی متناسب با نوع موضوع فعالیتشان امکانات دیگری از
قبیل خبرخوانهای اینترنتی، بازیهای آنلاین، قابلیت آپلود کردن ویدئوها و
فایلهای کامپیوتری و برقراری ارتباط با سایر رسانههای شخصی را نیز در
گزینههایشان دارند. بدین ترتیب اغلب امکاناتی را که کاربران اینترنتی پیش
از این از طریق مراجعه به چندین وبسایت کسب میکردند، یکجا در شبکههای
اجتماعی دریافت میکنند.
این قابلیت که یک كاربر
بتواند با امثال خود در کشورهای دیگر جهان ارتباط برقرار کند باعث میشود
تا این شبکهها به مکانی تبدیل شوند که در آنها ایدههای جدید معرفی شده و
مورد بحث قرار گیرند.
وجه مشترک گونههای متعدد رسانههای
اجتماعی، مخاطب محور بودن آنها و تولید محتوا توسط افراد استفاده کننده
است، بدین صورت که در رسانههای اجتماعی هر فرد محتوایی را که خود تولید یا
انتخاب کرده است با دیگر افراد به اشتراک میگذارد.
شبکههای
اجتماعی مجازی محیط مساعدی را برای مشارکت افراد در جامعه مجازی، برقراری
روابط نمادین و کشف مجدد خود و بازتعریف هویتهای دینی، اجتماعی، سیاسی
و... فارغ از محدودیتها و عوامل سرکوبکننده از طریق تعاملات مجازی و
نمادین فراهم میکنند.
شبکههای اجتماعی مجازی بیشترین شباهت
را به جامعه انسانی داشته و به فرد امکان برقراری ارتباط با شمار بسیاری از
افراد دیگر را فارغ از محدودیتهای زمانی، مکانی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
میدهند.
شبکههای اجتماعی را میتوان همچون زیرمجموعهای از
جامعه در نظر گرفت که افراد در آن به زندگیای موازی با زندگی بیرونی خود
در جامعه واقعی میپردازند و با افراد دیگر ارتباط برقرار میکنند.
افراد
با حضور در شبکههای اجتماعی و استفاده از گونههای مختلف رسانههای
اجتماعی از مزایای حضور در این اجتماع مجازی نظیر حمایت اطرافیان، اطلاعات،
عواطف و احساسات برخوردار شده و اغلب جوانب زندگی واقعی خود را که نیازمند
حضور فیزیکی افراد در کنار یکدیگر نیست در این اجتماعات مجازی دارا هستند.
این
شبکهها کارکردهای گوناگون اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ارتباطی
دارند و بیش از پیش رابطههای چهره به چهره را کاهش می دهند.
شبکههای
اجتماعی را فراتر از گونهای وبسایت میتوان بهعنوان رسانههای جدیدی در
نظر گرفت که در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تغییراتی
ایجاد کردهاند. چالشهایی که شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر با آنها
مواجه بودهاند، حوزههایی فراتر از فضای مجازی را تحت تاثیر قرار داده
است. شبکههای اجتماعی بعنوان یکی از گونههای رسانههای اجتماعی، امکانات
تعاملی قابل توجهی برای کاربران اینترنتی فراهم کردهاند و در افزایش
مشارکت شهروندان در برخی فرآیندها موثر بودهاند.
شبكه هاي
اجتماعي قدرت بسيج كنندگي دارند يعني مي توانند افراد را در يك زمان و يا
مكان در محيطي واقعي گرد هم آورند ، يا در محيط مجازي به كمپين بپردازند.
این
شبكه ها، فضاي تعاملي جسورترين آدم هايي است كه فعاليت در اين شبكه ها را
نوعي فعاليت مدني و حتي مبارزه مدني مي دانند. لذا از نقد بي رحمانه حاكميت
، سياستمداران و رسانه هاي رسمي ابايي ندارند. به همين جهت زبان آنها
متفاوت با ساير رسانه ها به نظر مي رسد.
جنبش های اجتماعی با
تحرک یا تجمع گروه هایی از افراد متولد میشوند. این تحرک از یک سو به
معنای جابجایی جمعیت است و از سوی دیگر به معنای سرعت یافتن ایده ها،
ارتباطات و تماس ها است. در این شرایط افرادی که کمتر محتمل بود با همدیگر
ارتباط داشته باشند یا پیوندی بین آنها به وجود آید، فرصت آن را خواهند
یافت تا یکدیگر را همیابی کند. تحرک جغرافیایی یا جابجایی جمعیت امکان
فراتر رفتن از محیط سنتی و قرار گرفتن در شرایط جدیدی را مهیا خواهد کرد که
ظرفیت های افراد را افزایش خواهد داد.
عرصه سایبر و فضای
مجازی در آينده ای نزدیک در تسخیر شبكه هاي اجتماعي خواهد بود؛ لذا
ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی را دچار تحول جدی و ساختاری
خواهد نمود. آنها می توانند فرهنگ دموکراتیک را گسترش دهند و نقشی اساسی در
بازآفرینی، تقویت و واقعی تر شدن هویت ها داشته باشند.
اینترنت
از یک سو آگاهی سیاسی افراد را افزایش میدهد و از سوی دیگر آنها را در
مناسبات سیاسی درگیر میکند و از آنجایی که فضای عمومی شهری برای گفتگو به
ندرت وجود دارد در نتیجه فضای مجازی به عرصهای برای گفتگو تبدیل میشود.
ویژگی اصلی این فضا و این شبکههای اجتماعی مجازی پویایی آنهاست که با توجه
به ابزارهایی که در اختیار کاربران قرار میدهند سبب میشوند تا افراد
بهتر بتوانند گرایشات سیاسی خود را نشان دهند.
کاربران رسانههای جدید اجتماعی در دوران کنونی نقش پر رنگتری در تولید محتوا دارند.
شبکههای
اجتماعی اینترنتی به عنوان منبعی برای تعیین سطح سرمایه اجتماعی میتوانند
مورد سنجش قرار بگیرند. اعتماد به عنوان سنگبنای سرمایه اجتماعی و عامل
تعیین کننده سطح سرمایه اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد چرا که امروزه
اعتماد به شبکههای اجتماعی اینترنتی میتواند عاملی مهم برای میزان
استفاده و نحوه استفاده از این شبکهها باشد.
در شبکههای
اجتماعی فضایی ایجاد شده که کاربران به جبران محدودیتها و موانع فضای
واقعی زندگی میپردازند. در این شبکههای مجازی فرصتی ایجاد شده برای
تعاملات، ارتباطات و انتقال پیام و سایر کارکردها که نسل جوان بهخوبی از
آن استفاده میکنند.
کارکردهای شبکههای اجتماعی و رسانههای
اجتماعی در هر جامعهای متفاوت است و میتوان به نقش آنها در مسایل گوناگون
اذعان کرد که انقلابها و خیزشهای اجتماعی در کشورهای عربی در چند ماه اخیر
نمونهای از کارکرد سیاسی این شبکههاست.
جنبشهای اجتماعی
جدید كه هدف آنها کوششی هماهنگ و متمرکز برای رسیدن به هدف یا اهداف مشترک
است، هم به نوعي متأثر از شبكه هاي اجتماعي شده اند و این جنبشهای جدید
شکلی از فعالیت مدني و سیاسی عقلانی هستند.
این شبکهها
میتوانند به دولت قویتر یا قدرت بیشتر شهروندان و برجسته شدن منافع
اجتماعی منجر شوند. این شبکهها هم میتوانند برای مراقبت و نظارت متمرکز و
ثبت و ضبط مدارک و شواهد به کار روند و هم میتوانند در خدمت استقلال محلی
و مشارکت شهروندان در تصمیمگریهای سیاسی قرار بگیرند.
.
بنابراین به این معنی میتوان گفت که شبکههای اجتماعی، جماعتهایی در وضعیت
مدرن و واسطهای میان جامعه و دولتهای مدرن هستند که وارد مسایل مربوط به
امر عمومی میشوند.
یکی از دلایل خودگشودگی افراد در زمینههای
مختلف به ویژه در زمینه سیاست در شبکه های اجتماعی به خاطر فضای آزادی
است که در آن وجود دارد و منجر به خوداظهاری کاربران و آشکارا ابراز کردن
علایق و عقایدشان شده است.
دسترسی سریع و آسان و بدون هزینه
به شبکه های اجتماعی،نبود رسانههای آزاد و منتقد، کنترل کمتر این رسانه،
امکان درج نظر و اخبار در هر لحظه و امکان مشاهده انعکاس نظرات کاربران،
نداشتن مخاطرات و هزینههای بحثهای رو در رو، سبب استقبال زیاد کاربران از
آنها شده است.
استبداد، سبب می شود که جامعه به سمت پنهان
کاری تمایل پیدا کند و فرهنگ نیز به فرهنگ رسمی و آشکار و فرهنگ غیر رسمی و
غیر آشکار، تقسیم گردد. ساکنان سرزمین استبداد، به بازیگرانی با نقاب و
صورتک های دروغین تبدیل می گردند که در لایه های مختلف زندگی اجتماعی،
پنهان می شوند و هر شخص، الزاما آن نیست که نشان می دهد. دوگانگی زندگی
پنهان و آشکار اجتماعی، به گونه ای پیش می رود که شکاف بزرگی میان واقعیت
هایی که در لایه های زیرین مناسبات وجود دارد و نمایش هایی که بر پرده ی
جامعه انعکاس می یابد، بروز می نماید. وقتی عرصه ی عمومی جامعه، محدود می
شود و انسداد سیاسی بر تارو پود روابط اجتماعی گسترش می یابد، تغییراتی که
باید در حوزه ی عمومی و قابل مشاهده ی اجتماعی رخ دهد، به شبکه های اجتماعی
و لایه های پنهان کشیده شده و بدین ترتیب از چشم حکومت محو می شود. وقتی
تغییرات به لایه ی پنهان جامعه ارجاع داده شد، حاکمان، خود را از شناخت
تغییر و تحولات جامعه محروم می کنند.
هنگامی که عرصه ی عمومی
به انسداد کشیده می شود و فضای سیاسی جامعه، تیره می گردد، مجادلات و
منازعات سیاسی به شبکه های اجتماعی کشیده می شود و فضای گفتگوی آزادانه از
بین می رود، لاجرم این نوع از کنش های سیاسی به شبکه های اجتماعی و روابط
پنهان جامعه عقب رانده می شود.
تحریک سیاسی شبکه های اجتماعی
به عنوان یکی از پیچیده ترین و سخت ترین پایگاه های مقاومت مدنی غالبا پس
از نا امیدی از توجه صاحبان قدرت به ظرفیت های قانونی در احقاق حقوق برخی
از شهروندان و مطالبات بخشی از جامعه صورت می گیرد.
نبود
بسياري قيود و محدوديت ها كه براي ساير اقسام رسانه اي وجود دارد، در محيط
مجازي، گستره فعاليت در اين فضا را براي اهداف و انگيزه هاي امنيتي و سياسي
افزايش مي دهد.
شبكه هاي اجتماعي شكل اجتماعي نويني از
ارتباطات را به وجود آورده كه در عين حال توده اي است؛ اما به صورت انفرادي
توليد و دريافت مي شود و تاثير مي گذارد. با اين همه، در سراسر جهان، به
ابزاري در خدمت جنبش هاي اجتماعي تبديل مي شود؛ این جنبش ها ، بايد بتوانند
براي دستيابي به اهداف خود، در سه زمينه توانمندي داشته باشند: شكل دادن
به هويت جمعي، متقاعد ساختن پيروان خود و بسيج آنها. اين جنبش ها، با
استفاده از تكنولوژي هاي جديد اطلاعاتي، مي توانند به راحتي به هر سه هدف
مذكور دست يابند.
در این شبکه ها، تأثير بر افكار عمومي و
بسيج آن ، به گونه اي است كه به واسطه اين رسانه ها، نوعي فضاي عمومي شكل
مي گيرد و بسياري افراد، بي آن كه يكديگر را ببينند و تبادل نظر كنند،
مانند يكديگر فكر و در نتيجه مانند يكديگر نيز عمل مي كنند. بر اين اساس،
از طريق توليد پيام، شعار و انديشه، به شيوه اي هنري و از طريق تصوير،
گرافيك، صدا و موسيقي، تصورات دستكاري و بسيج مي شوند و در نهايت فعاليت
سياسي، اين امكان را مي يابد كه با زندگي روزمره آميخته شود.
همچنين
شبكه هاي اجتماعي مجازي همانند آزمايشگاهي است كه جنبش هاي اجتماعي، ميزان
توانمندي خود را بررسي مي كنند. در چنين حالتي شبكه هاي اجتماعي، تنها به
عنوان وسيله سياسي عمل نمي كنند، بلكه خود به فضاي سياسي تبديل مي شوند .
همچنین
كاربرد شبكه هاي اجتماعي اين امكان را به جنبش هاي اجتماعي مي دهد كه روش
هاي سنتي بيان اعتراضات خود، همانند راهپيمايي ها، اعتراضات، شعارها
واستفاده از نمادها را آسان تر به كار برده و آن ها را با روش هاي نمادين
جديد تركيب كنند. بر همين اساس، اين جنبش ها توانمندي بيشتري براي جذب طبقه
جوان جامعه و شكل دادن به افكار عمومي دارند. با كاربرد تكنولوژي هاي
اطلاعاتي جنبش هاي اجتماعي به استفاده از پوشش رسانه اي جمعي نيازي ندارند.
در
عین حال يكي از آسيب هاي جدي شبكه هاي اجتماعي، عدم توانايي شبكه هاي
اجتماعي براي نهادسازي سياسي در جريان اعتراضات و پس از آن است؛ براي مثال
توئيتر يا فيس بوك، تنها مي توانند به شكل دهي اعتراضات و سرنگوني حكومت
كمك كنند؛ اما توانايي برنامه ريزي براي اداره حكومت يا ايجاد نهادهاي
دموكراتيك را نداشته و نمي تواند، از آرمان ها و اهداف موردنظر خود دفاع
كند.
هر چند افزايش تعارضات ساختاري و دوگانگي هويت، يكسان
سازي فرهنگي، تقويت گرايش هاي گريز از مركز (فروملي و فراملي) ، ايجاد
اختلاف و شكاف ميان ملت ها به دليل ملي گرايي افراطي، ايدئولوژي هاي متضاد و
در نهايت بروز شكاف فرهنگي، يكپارچگي افقي گروه ها و طبقات و تشديد
دوقطبي، تضاد با ارزش ها، باورها، تضعيف پيوندهاي سنتي از طريق تقويت و
تبليغ ارزش هاي غربي و كمك به استحاله فرهنگي، بهره برداري تبليغاتي و
انتشار اخبار غيرواقع تحريف شده، ايجاد نخبگان سياسي و فرهنگي وابسته، به
جريانات خود ساخته از طريق شبكه ارتباطي، از آسيب هاي سياسي شبكه هاي
اجتماعي مجازي محسوب مي شود.
اما آنچه مسلم هست نقش و تاثیر انکارناپذیر این شبکه ها بر مناسبات سیاسی است که عرصهارتباطات سیاسی را متحول کردهاند.
نقش شبکه های اجتماعی در انقلاب مصر
با
وجود محدودیت ها و سرکوب معترضین توسط دولت مصر، جامعه مدنی مصر به
مبارزه برای تحول و تغییر سیاسی ادامه دادند و افزایش شمارجنبش های ناراضی
در سراسر جامعه مصر مشهود بود. در این میان فیس بوک و اینترنت گزینه های
مناسبی برای عمل گروه های نو و نیروهای سیاسی درحال پیدایش جامعه مدنی قرار
گرفتند.
نسل نو فعالان سیاسی با بهره گیری از اینترنت و تلفن
تلاش دارد با جامعه معترضین تماس بگیرند. در مصر بیش از 20 میلیون
نفرازاینترنت استفاده می کنند. 42 میلیون نفرتلفن همراه دارند. ازاین
دوبابت مصردرقاره افریقا اول است. درمصر 162هزار بلاگر فعالند. اکثرشان هم
جوانند ودرطول عمرشان جزمبارک، رئیس جمهوری ندیده اند. اینترنت برای این
جوانان راه تازه ای گشوده است.
در سال 2008 یک گروه با بهره
گیری از فیس بوک توانست 80 هزار نفر را علیه گرانی مواد غذائی بسیج کند. هم
چنین از فیس بوک برای جلب پشتیبانی از اعتصاب کارگران پارچه بافی و اعتراض
ها ی کارگری 6 آوریل 2008 استفاده خوبی شد و این نخستین اعتصاب موفق در
این کشور بود که با بسیج اینترنتی برگزارشد و دولت مصر در6 آوریل 2008
یکباره تکان خورد و سعی در رسیدگی به درخواست معترضین کرد.
ازآن
زمان، 6 آوریل روز ناخشنودی ملی مصر نام گرفت و همه گروه ها ی سیاسی و
اجتماعی مصر به این مناسبت بسیج شده و خواهان انجام اصلاحات در کشورشان
هستند.
انقلاب مصر و موج اعتراضات در این کشور با فرآخوان
تجمع در روز ۲۵ ژانویه در صفحه “کلنا خالد سعید” به عنوان روز انقلاب بر ضد
فقر و فساد و بیکاری مصر در فیس بوک آغاز شد.
صحفه “همه ما
خالد سعید هستیم” به “سعید” جوان مصری اشاره دارد که چند ماه پیش از این بر
اثر شکنجه پلیس، جان سپرد اما مسئولان از پذیرش مسئولیت آن خودداری کرده
بودند.
این فراخوان برای انجام اعتراضات در مصر، توسط یک
گروه جوانان حامی دموکراسی به نام جنبش ۶ آوریل انجام شد. روز ۲۵ ژانویه از
آن رو پیشنهاد شد که «روز ملی پلیس» در مصر است. دهها هزار نفر در یک
صفحه فیسبوک اعلام کردند که در تظاهرات شرکت خواهند داشت. وزارت کشور
اعلام کرده بود که با قاطعیت با قانونشکنان برخورد خواهد کرد زیرا بر اساس
قانون شرایط اضطراری، تظاهرات خیابانی ممنوع است؛ اما با همه اینها
اعتراضات و شورشها در چندین شهر ادامه پیدا کرد و مصری های بیشماری با عطش
نابودی مبارک و از میان برداشتن ظلم ها و تبعیضات سی ساله در ۲۵ ژانویه
تجمع کردند و روز اول انقلاب با نام روز خشم ملت مصر آغاز گشت. تجمع چند
هزار نفری در روزهای پس از۲۵ ژانویه به تجمعات و راهپیمایی ها میلیونی در
قاهره برای سرنگونی مبارک تبدیل شد.
وائل غنیم مدیر منطقهای
گوگل در خاورمیانه، مدیر صفحه کلنا خالد سعید در فیس بوک که نخستین قرار
برگزاری راهپیمایی اعتراض آمیز در مصر، در این صفحه اینترنتی گذاشته شد؛ دو
روز پس از آغاز انقلاب مصر توسط نیروهای امنیتی به مدت ۱۲ روز بازداشت شد.
با توجه به اینکه رسانه ها ، یکی از ابزارهای قدرت دولت ها
محسوب می شود لذا در طی اعتراضات و انقلاب مردم مصر ، با توجه به نقش
اینترنت که یک رسانه مردمی است و جوانان مصری از طریق آن اقدام به تبادل
اطلاعات و سازماندهی قیام ها می کردند ، دولت مصر سه روز پس از شروع
تظاهرات مردم ، در 28 و 29 ژانویه اقدام به قطع اینترنت و تلفن همراه نمود
تا بدین وسیله ارتباط تظاهرات کنندگان را قطع کند.
ناآرامی
های مصر به سرعت تبدیل به یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در شبکه های
اجتماعی شد. و شبکه اجتماعی توئیتر توسط دولت مصر در این کشور بلوکه شد. با
این حال ، معترضان تلاش کردند روش هایی را برای رفع محدودیت های اینترنت و
مخابرات موبایل پیدا کرده و امکان دسترسی به شبکه های اجتماعی را فراهم
کنند.
شبکههاي اجتماعي آنلاين تا قبل از مسدود شدن اينترنت،
براي سازماندهي اعتراضات ضد دولتي مصر به کار گرفته شدند اگرچه سرويس
اينترنت از کار افتاد، اما معترضين از روشهاي جايگزين استفاده کرده و
پيامها را توئيت مي کردند.
آمریکایی ها معتقدند شبکه ی
اجتماعی توئیتر نقش مهمی در شنیده شدن صدای مردم مصر داشته است آن ها
معتقدند همکاری این شبکه ی اجتماعی با غول اینترنتی گوگل باعث ایجاد امکان
اشتراک صوتی فایل ها از طریق ایمیل صوتی شده است.
استفاده از
شبکه های اجتماعی مزایایی داشتند از جمله: داشتن ارزش خبری تازگی، انتشار و
دسترسی فوری به اطلاعات و گستردگی تولید و انتشار محتوا فراتر از مرزهای
ملی با مشارکت مصریهای غیرساکن در مصر.
در این میان برخي از
تحليلگران غربي اصرار دارند که بگویند شبکه هاي اجتماعي نقش مهمي در تحولات
دمکراتيک در کشورهاي عربي ايفا کرده اند و بر نقش رسانه هاي اجتماعي به
ويژه فيس بوک در بسيج و تشديد قيام مردمي در مصر بسیار تاکید دارند. به
طوري که برخي از آنها، قيام مردم مصر را "انقلاب رسانه هاي اجتماعي" توصيف
کرده اند یا آن را به «انقلاب فیس بوکی» تشبیه میکنند و تلاش دارند تا این
تغییرات و تحولات را بجای اراده مردمی به قابلیت ها و ظرفیت های شبکه های
اجتماعی از جمله فیس بوک و توئیتر نسبت دهند.
اما واقعیت
اینست که براي جنبشي مردمي در مصر، با در نظر گرفتن جمعيت اين کشور،
پايگاه فيس بوک بسيار کوچک است. چرا که بر اساس پايگاه اينترنتي سوشال
بيکرز که آمار مراجعه به فيس بوک را دارد، هم اينک حدود پنج ميليون و
دويست هزار مصري جزو کاربران فيس بوک هستند. به بيان ديگر، کمتر از هفت
درصد از مردم مصر به فيس بوک مراجعه مي کنند. و این تحلیل ها که انقلابهای
منطقه را به فیس بوک تقلیل می دهند ، تحلیل بیپایه و کاملا غیرجامعه
شناختی هست. این رسانه ها ممکن است یک نقش حداقلی داشته باشد ولی اصلا
اهمیت با ضریبی که بخواهد حساب آورده شود، ندارند. آن هم با توجه به آمار
نفوذ اینترنت در مصر ، عقلا نمیتواند اثر مهمی داشته باشد.
برای
آمریکا در خاورمیانه هیچ چیز مهم تر از اسرائیل نیست و اگر آمریکا
میتوانست به وسیله فیس بوک جلوی انقلاب را بگیرد و مهمترین متحدانش در
منطقه به خصوص حسنی مبارک را از دست ندهد، حتما این کار را انجام میداد.
ضمن اینکه بارها اتفاق افتاده که اگر صفحهای یا فردی در فیس بوک به قدرت
رسانهای برسد و علیه آمریکا و متحدانش کار کند، حذف میشود.
البته
شبکه های اجتماعی برای اطلاع دادن واقعیات منطقه به مردم غیر مسلمان (به
خصوص ساکنان اروپا و آمریکا) و شکستن سانسور رسانهای درباره کشورهای
اسلامی، به خصوص فیس بوک – به دلیل جمعیت زیاد کاربرانش- در طی انقلاب مصر
قابل استفاده بوده است.
ولی آنچه در فیس بوک رخ داد در حقیقت
اسبابی شد تا ترسی که در جان و دل مردم مصر خانه کرده بود، جای خود را به
جسارت و شجاعت به خیابان ریختن بدهد . اما آنچه که وداع مبارک را باعت شد
تنها و تنها فیس بوک و بیانیه های منتشر شده بر روی آن نبود .
این
خیزش عمومی نتیجه سالها خشونت؛ خفقان؛ محرومیت و فساد مالی دولتمردان بود .
این نهادهایی مانند فیس بوک بودند که توانستند خشم عمومی را هدایت کنند.
لذا مخالفان مبارک برای نشان دادن خشم خود به شبکه هایی مانند فیس بوک
آمدند و تصمیم به تظاهرات گرفتند.
واضح است که ملتها بدون
چنین ابزارهایی هم دست به انقلاب می زنند؛ اما در حکومتهای سرکوبگر که
ارتباطات سیاسی چهره به چهره به شدت محدود است، محیطی مانند فیس بوک فضایی
را فراهم می کند که سکوت و ترس در آن شکسته شده و اعتماد ایجاد می شود. در
چنین شرایطی است که شبکه های اجتماعی می توانند به سیاست بگرایند و ساکنان
داخل یک کشور و خارج نشین ها به هم بپیوندند. اهداف طراحان شبکه های
اجتماعی هر چه می خواهد باشد، مردم این شبکه ها را به کار می گیرند تا
اخبار و اطلاعاتی را که به سختی از رسانه های حکومتی اعلام می شود منتشر
کنند، اقدامات اعتراضی را برنامه ریزی و هماهنگ نمایند، و به جهان بگویند
که چه رویدادی در حال وقوع است.
به عنوان مثال جنبش کفایه در
مصر طی سالها به فعالیت در عرصه وبلاگ نویسی مشغول بود و ویدئوهای
پرشماری را راجع به شکنجه پلیس و شورشهای عمومی بر روی یوتیوب منتشر کرد.
یک
صفحه فیس بوک مصری به نام «ما همه خالد سعید هستیم» که توسط شخصی به نام
«وائل غنیم» ایجاد شد و صفحه «جنبش جوانان ششم آوریل» تبدیل به مهمترین
جنبش اعتراضی مصر شدند و در پایان ماه مارس سال ۲۰۱۱ میلادی هر یک از این
رسانه های اجتماعی بیش از ۱۰۰هزار عضو داشتند.
در چنین اوضاعی، حتی دولت موقت نظامی مصر، استعفای شفیق و جایگزینی او را از طریق صفحه فیس بوکش اعلام کرد.
اما
نباید فراموش کرد که بخشی از نقشه استکبار جهانی پیرامون خیزش های اخیر در
کشورهای مسلمان، تلاش برای پر رنگ کردن نقش شبکه های اجتماعی و مجازی در
بروز این خیزش ها برای انکار ماهیت اسلامی این انقلاب ها یا همان بیداری
اسلامی است.
چنانکه که خبرگزاری رویترز، در گزارشی پیرامون انقلاب مصر، انقلاب اسلامی مردم این کشور را انقلاب فیس بوکی نامیده بود.
در
حالی که مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه تهران با اشاره به قیام
اسلامی مردم مصر تأکید کردند: "قیام ملت مسلمان مصر، یک حرکت اسلامی و
آزادیخواهانه است."
فهمی هویدی اندیشمند معروف مصری در تازه
ترین مقاله خود در روزنامه الخلیج می نویسد: آنچه رابطه ها و کاربران بر
روی فیس بوک و توئیتر منتشر ساخته اند سهم مؤثری در ارسال مقادیر متنابهی
از اطلاعات مهم تصاویر و فیلم های ویدیویی و غیره دارند.
وی با
بیان اینکه ملت مصر از تمامی قشرها گروه های سنی و مسلمان و مسیحی و فقیر و
ثروتمند در این انقلاب شرکت کردند،تصریح کرد آنها همگی به خاطر دفاع از
حیثیت و کرامت شان به پا خاستند و تمایلشان برای تغییر و درکشان از ضرورت
رهایی از نظام یک شبه شکل نگرفت بلکه پس از تحمل سالها ظلم و استبداد احساس
کردند که زمان آن رسیده است که باید قیام کنند و با خطوط قرمز به چالش
برخیزند.
هویدی بر این اعتقاد است که این انبار باروت آماده
انفجار بود و زمانی که در چشم انداز انقلاب ملت تونس درخشید و همه دریافتند
که قدرتمندتر از تمامی مستبدین هستند مصریها به پا خاستند وتصمیم گرفتند
که بدون این که منتظر قهرمانی باشند باید خودشان حق خود را به دست بگیرند.
"متيو
انگرام " خبرنگار كانادايي بر اين باور است كه ارتباطات مردمي و شبكههاي
اجتماعي، دليل بهوجود آمدن انقلاب مصر هستند و توييتر و فيسبوك، صرفاً
نقش ابزار ارتباطاتي را ايفا ميكنند. از اين رو اين قدرت شبكههاي مردمي
است كه اهميت دارد نه سرويسهاي اينترنتي چون توييتر يا فيسبوك.
برخلاف
بسياري از كارشناسان که معتقدند، توييتر و فعاليت آن در به خيابان كشاندن
مردم و به راه انداختن تظاهرات بسيار مؤثر بوده است؛ اما بايد گفت آنچه
جرقه شعلهور شدن اين اعتراضات را زد، نااميدي و خستگي مردم مظلوم و سركوب
شده مصر بود، كه به هيچ وجه نميتوان آن را منكر شد.
در واقع
اين توييتر و فيسبوك نبودند كه موجب انقلاب مصر شدند بلكه، قدرت واقعي از
شبكههاي ارتباطي زنده كه همان مردم باشند، ناشي ميشود. و فقر و
ديكتاتوري، بيش از رسانههاي اجتماعي بر تحولات مصر مؤثر بوده است.
چنان
که این عقیده در مورد انقلاب تونس نیز وجود دارد . "ايوني موروزوف "، يكي
از نويسندگان مجله فارين پاليسي، بر اين عقيده است كه توييتر و فيسبوك نقش
چندان مهمي در وقايع تونس نداشتند. او ميگويد: چنين عقيدهاي كه
رسانههاي اجتماعي نقش بسيار مهم و اعجازآميزي در بيدار كردن خشم فروخفته
اجتماعي دارند و اينترنت ابزار بسيار مناسبي براي اينكار است، نوعي
"آرمانگرايي سايبري " است. بسياري از حاميان اين رسانهها دچار چنين تفكر
اشتباهي هستند. موروزوف پيش از اين كتابي در همين زمينه با عنوان "توهم
شبكه " نگاشته است. وي پس از آغاز ناآراميها و جنبش مردمي در تونس روي
سايت خود اعلام كرد كه توييتر و فيسبوك نقش چنداني در تحولات تونس ندارند و
اين انقلاب بدون وجود چنين شبكههايي نيز شكل ميگرفت.
رسانههاي
اجتماعي چه به لحاظ جذب حمايتهاي روحي و تبليغاتي توسط انتشار اخبار به
ساير نقاط و چه به لحاظ استفاده در سازماندهي اعتراضات نقش غير قابل انكاري
در اين تحولات داشتند كه ناشی از قدرت شبكه و قابليت آنها می باشد. اما
همانطور كه "جرد كوهن " مدير گوگل ميگويد: "شبكههاي اجتماعي شتابدهنده
اين تحولات بودهاند نه عامل آن. "
چنان كه "كري دوكتورو " در
نقد كتاب موروزوف ميگويد: حتي اگر توييتر و فيسبوك جايگزين اعلاميههايي
شده باشد كه پيش از اين به تيركهاي كابل تلفن الصاق ميشد و اكنون براي
ارسال هزاران نامه الكترونيكي به خدمت گرفته شده باشند، باز هم بايد بگوييم
صرفاً كمكحال فعالان اجتماعي هستند.
ضمن اینکه مارک
زاکربرگ، بنيانگذار فيس بوک، اهميت شبکه هاي اينترنتي در انقلابهاي مردمي
کشورهايي مانند مصر و تونس را ناچيز دانسته و گفت: «اگر شرکتهاي تکنولوژيک
ادعا کنند نقش بسيار مهمي در اين انقلابها داشته اند، دچار غرور بيش از حد
شده اند.فيس بوک شرط لازم و کافي براي آنچه در جهان عرب روي داده نيست؛
بلکه اراده مردم و اين احساس قوي جمعي که بايد تغيير اتفاق بيافتد، شرط
لازم و کافي براي هر انقلاب و ايجاد تغيير و تحول است.»
نتیجه
شبکههای
اجتماعی مجازی گونههایی از رسانههای اجتماعی هستند که بیشترین شباهت را
به جامعه انسانی داشته و به فرد امکان برقراری ارتباط با شمار بسیاری از
افراد دیگر را فارغ از محدودیتهای زمانی، مکانی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی
میدهند.
انقلاب مصر، نتیجه سالها خشونت، خفقان، محرومیت و
فساد مالی دولتمردان بود و واضح است که در چنین جامعه ای ملتها بدون
ابزارهایی همچون شبکه های اجتماعی باز هم دست به انقلاب می زنند؛ اما در
حکومتهای سرکوبگر که ارتباطات سیاسی چهره به چهره به شدت محدود است،
محیطی مانند فیس بوک و دیگر شبکه های اجتماعی، فضایی را فراهم می کنند که
سکوت و ترس در آن شکسته شود و بتوانند اقدامات اعتراضی را برنامه ریزی و
هماهنگ نمایند.
اما در این میان برخی از رسانه ها و تحلیلگران
غربی تلاش دارند تا این تغییرات و تحولات مصر را به جای اراده مردمی به
قابلیت ها و ظرفیت های شبکه های اجتماعی از جمله فیس بوک و توئیتر نسبت
دهند. که درصدد کمرنگ کردن وجهه مردمی این انقلاب و انکار ماهیت اسلامی
این انقلاب ها یا همان بیداری اسلامی هستند.
بنابراین با
اینکه شبکه های اجتماعی در حرکت مردم مصر نقش داشتند، ولی در عین حال
نباید بر نقش اینترنت در ارزیابی انقلاب مبالغه کنیم ؛ زیرا آنها صرفا یک
ابزار برای هدفمند کردن ارتباط و سرعت بخشیدن به آن هستند.
فهرست منابع
الف) منابع مکتوب:
1- دفتر برنامه ریزی و خدمات آموزشی وزارت خارجه ، احزاب سیاسی مصر ، تهران ، وزارت امور خارجه ، 1373.
2- کدیور ، جمیله ، مصر از زاویه ای دیگر، تهران ، انتشارات اطلاعات ، 1373.
ب) منابع اینترنتی:
1- http://anjoman.mcstudies.ir/2011/05/social-networks-report.html
2- http://www.communicationage.blogfa.com/post-28.aspx
3- http://www.communicationage.blogfa.com/post-28.aspx
4- http://anjoman.mcstudies.ir/2011/05/social-networks-report.html
5- http://koucheneshin.blogfa.com/post-45.aspx
6- http://alizamanian.blogfa.com/post-392.aspx
7- http://www.khabaronline.ir/news-69315.aspx
8- http://www.jangnarm.com/index.aspx?siteid=51&pageid=3129&newsview=27238
9- http://www.jangnarm.com/index.aspx?siteid=51&pageid=3129&newsview=27238