بورژوازی و فیلسوفان اش

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/5/5b/Filosofi_Capitolini.jpg

نصرت شاد    

هنری برگسن ، مهمترین فیلسوف فرانسوی ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1927 بود . او همچون نیچه و شوپنهاور، نماینده " فلسفه زندگی " است . مورخین چپ این نوع فلسفه را بخشی از فلسفه ارتجاعی بورژوایی میدانند ،چون برگسن می گفت که جهان را نمیشود بر اساس عقل فهمید چون عقل برای درک ماهیت هستی ناتوان است . فلسفه زندگی برگسن روی اگزیستنسیالیسم فلسفی و ادبی در قرن گذشته تاثیر مهمی از خود بجا گذاشت .

هنری برگسن، مهمترین فیلسوف فرانسوی ، برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1927 بود . او همچوننیچه و شوپنهاور، نماینده " فلسفه زندگی " است . مورخین چپ این نوعفلسفه را بخشی از فلسفه ارتجاعی بورژوایی میدانند ،چون برگسن می گفت که جهان رانمیشود بر اساس عقل فهمید چون عقل برای درک ماهیت هستی ناتوان است . فلسفه زندگیبرگسن روی اگزیستنسیالیسم فلسفی و ادبی در قرن گذشته تاثیر مهمی از خود بجا گذاشت.

فلسفه دینیبرگسن تحت تاثیر مسیحیت بود . او عرفان را نوعی دین پویا میدانست . کلیسای کاتولیکآثار اور از سال 1914 به اتهام رواج آته ایسم ممنوع نمود . فلسفه دوئالیستی برگسنشامل زندگی و ماده است . جدایی عقل و غریزه ،جزو اصول فلسفه برگسن است . تئوری اودر باره شرکت انسان در جهان متحول خلاق ، به فلسفه و ادبیات در قرن گذشته نیروییجدید داد . وی از این طریق تاثیر مهمی روی هنرمندان و نویسندگانی مانند مارسلپروست و برنارد شاو بجا گذاشت . از جمله فیلسوفان تحت تاثیر او ویلیام جیمز  ، وایتهد و سورل هستند . گرچه برگسن خود در علوم دقیقه دانشمند بود ولی میگفت  که جهان را نمی توان با کمک علوم تجربی شناخت .

در نظربرسن مهمترین عنصر هستی جهان ، انسان و آگاهی اش است . او مدعی بود که زبان وابستهبه آگاهی انسانی است و عقل ، سازمان شناخت در علوم تجربی می باشد . برگسن از موضعزندگی به جهان می نگریست ، فلسفه هستی او فلسفه زندگی است . گرچه راسل او را جزوهیچ مکتب فلسفی نمی داند ، برگسن در آغاز ولی هوادار فلسفه مثبت گرایان یاپوزیویتیسم بود . از نظر تاریخی او را میتوان غیر از فلسفه زندگی ، نماینده فلسفهمدرنیسم یا رمانتیک نیز بشمار آورد . گروه دیگری او را یک فیلسوف جدی بحساب میآورند و نه یک خردگریز فرقه گرا . کمیته نوبل دلیل اعطای این جایزه به او را بخاطر،کوشش درخشان برای انتقال ایدههای زنده و غنی به خواننده، اعلان نمود .

برگسن درمسائل  عمل سیاسی ، متفکری فعال بود . اودر سال 1917 طی ماموریتی از طرف دولت فرانسه به آمریکا رفت تا آن دولت را وادار بهحمایت از فرانسه در جنگ جهانی اول نماید . برگسن همچون داروین و اسپینوزا، در زباننوشتاری و گفتاری ، دقیق ، خلاق ، روشن ، و مشخص بود . در نیمه اول قرن بیستم ،برگسن گرایی مترادف با نجات از عواقب صنعت زده گی ، علم زده گی ، و عقل زده گی بود. دلوژ در این رابطه نوشت که برگسن از فلج شدن فلسفه توسط علم و صنعت گرایی افراطیجلوگیری نمود . علاقه برگسن به مقوله و کیفیت زمان ، باعث شد که او به بحث بااینشتین بپردازد ، ولی بدلیل ضعف سواد ریاضی لازم ، نتوانست در مقابل نظراتاینشتین پایداری نماید . برتراند راسل او را یک فیلسوف خردگریز میدانست . یکی ازبحث های مورد علاقه برگسن ، رابطه میان زمان و آگاهی است . قطع رابطه برگسن بافلسفه قرن 19 یعنی فلسفه پوزیویتیسم، موجب اشتغال او به بحث زندگی فیزیکی ، روانیو زمان ذهنی شد .

هنری برگسندر سال 1859 در فرانسه بدنیا امد و در سال 1941 در انجا در گذشت . پدر او یکموسیقی دان لهستانی یهودی و مادرش یک اموزگار ایرلندی یهودی بودند که سالها درسوئیس زندگی نمودند . برگسن در دانشگاه در رشته فلسفه تحصیل نمود و سالها معلمدبیرستان بود .

ازجملهآثار او ، زمان و آزادی ، ماده و حافظه ، تحول و تغییر خلاق ، خنده و طنز ، درباره آگاهی ، از عجیب و غریب های عامه ، پیرامون شرایط واژهها ، خلاقیت مفاهیمفلسفی ، مقدمه ورود به متافیزیک ، تفکر و شدن خلاق ،و  در زمینه اخلاق و دین ، هستند . کتاب "زمان و آزادی " او شامل نکاتی پیرامون تئوری روان جسمی و حافظه است . برگسندر کتاب " خنده و طنز " جدایی از فلسفه دانشگاهی را با یک توصیف پدیدهشناسی دقیق عملی نمود.

برگسنپیرامون مقوله زمان مینویسد چیزی که علم اندازه میگیرد ، چیزی نیست غیر از تغییراتدر مکان و فضا . او تمام هستی را بخشی از آگاهی میداند که شامل ، زندگی ،تجربه  ، مشاهده ، جبر و فشار ، ادامه ،آزادی ، کشف ، و انرژی خلاق است . در نظر او دو نوع اخلاق ، نشان از دو نوع دیناست . او عمل خنده را یک رفتار اجتماعی میداند . در نظر او طنز ، تجربه خاص انسانیاست که هم در علم و هم در مقوله علوم انسانی ، مشاهده میگردد .