بررسی تاثیر انقلاب اسلامي ایران بر  انقلاب مصر


مجتبی اشرافی - مرتضی اشرافی

انقلاب نقطه عطفی در تاریخ جوامع است که به صورت بارزی جامعه را به دو قسمت قبل و بعد از خود تقسیم می­کند. بسیاری از صاحب نظران معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت­های مؤثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است. آنچه در مصر در بهمن ماه 1389 رخ داد نیز حرکتی مشابه انقلاب ایران  فراگیر از خروش مردمی بود که در نتیجه­ چند دهه تحقیر ملّی بوجود آمده است.  باید توجه داشت که بمنظور درک اثر پذیری انقلاب اسلامی ایران بر تحولات اخیر مصر ، نمیتوان وضعیت حال ایران را مقایسه کرد که قیاسی نابجا و مع­ الفارق می­نماید در این مقاله سعی می شود به این موضوع با نگاهی تاریخی نگریسته شود.

---------------------------

مقدمه:
بسیاری از صاحب نظران و پژوهشگران، معتقدند که انقلاب اسلامی ایران یکی از عوامل مهم و تأثیرگذار در پیشبرد روند بیداری و آگاهی مسلمانان و افزایش فعالیت­های مؤثر اسلامی در جوامع مسلمانان بوده است . از این رو، انقلاب اسلامی تلاشی برای زنده کردن خدا در محور حیات انسان  و نیز، روشی برای زندگی فراتر از همه اختلافات ملی، قومی و مذهبی بود . به بیان دیگر، انقلاب اسلامی ایران از انقلاب­هایی است که حرکت و آثارش در چهارچوب مرزهای یک کشور خلاصه نمی­شود، بلکه دیدگاه فراملی دارد . از این رو، بر روی ملت­ها حساس است و تمایل به فراگیر شدن دارد .
با ظهور هر انقلابی تحولی شگرف در مناسبات انسانی – اجتماعی هر جامعه پدید می­آید و زمینه ورود جامعه را به مرحله­ای تازه از کنش تاریخی فراهم می­کند. در حقیقت، انقلاب نقطه عطفی در تاریخ جوامع است که به صورت بارزی جامعه را به دو قسمت قبل و بعد از خود تقسیم می­کند. تأثیر این رخدادهای و دگرگونی­هایی که با انقلاب به وجود می­آید، غالباً غیر منتظره و عموماً بسیار عمیق­تر از آنچه تصور می­شود، در آینده دور بازتاب می­یابد. انقلاب در جستجوی پی­ریزی ساختارهای محیط انسانی و اجتماعی کاملاً متفاوتی است و این دگرگونی حاصل نمی­شود؛ مگر به واسطه­ی تغییرات عمیق در وضع فرهنگی و فکری قسمتی از جامعه و یا کل آن که به دنبال آن تغییرات دیگری در روحیه و در سازمان اجتماعی جامعه نیز، ایجاد خواهد شد.
حرکت انقلابی ملت ایران با هدف تغییر الگوهای فکری و فرهنگی غربی­ای – که بر فضای عمومی جامعه تحمیل شده بود – صورت گرفت تا نظامی مطابق با خاستگاه فرهنگی و تمدنی ایران اسلامی پی­ریزی شود. از آنجا که هویت تاریخی و فرهنگی ملت ایران با اندیشه­ها و مناسک دینی و حضور دین در کلیه عرصه­های حیات اجتماعی طی قرن­ها معنا یافته بود، ترویج اندیشه­هایی که دین را نادیده می­گرفت به بحران­های فکری عمیقی انجامید که پس­لرزه­های آن به کلیه حوزه­های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز رسید. در تقابل با این رویکرد غیر دینی حرکت اجتماعی سعی کرد تا پاسخی مناسب برای بحران جدید بیابد. لذا مهم­ترین هدف انقلاب احیای دین و ارئه الگوی بدیعی مبتنی بر هویت دینی و ملی ایران شد.
انقلاب اسلامی بزرگ مردم ایران، اعلان انحطاط تمدن جهان­گیر غرب بود و شروعی بر یک رستاخیر جهانی علیه امپراتوری جهانی سرمایه داری. درست از پس این رستاخیر بود که توسعه­طلبی­های نظام جهانی سطله با ناکامی­های متعدد رو به رو و اسلام به کانون مخالفان بدل شد.  بن­بست توسعه­طلبی، اربابان جهان مدرن را دست به کار سیاست­هایی کرد که از وارونگی عصر آخرالزمانی بهره می­برد؛ مسخ واژه­ها، انقلاب­ها و رهبران انقلابی. این گونه بود که مفاهیم اصیل انسانی دگرگون شد، شبه رهبران انقلابی پا به عرصه زمین گذاشتند و شبه انقلاب­ها در کشورها شکل گرفت. از این رو جهاد و مقاومت اسلامی معادل تروریسم شد، «اسامه بن لادن» بر مسند رهبری مجاهدین مسلمان نشست و جنبش­های دست­ساز رنگی، لقب انقلاب گرفت. 
نظام­های شاهنشاهی مستبد حاکم بر کشورهای عربی، که بر مبنای اندیشه­های سیاسی نادرست سلفی صورتی مشروع یافته و با حمایت جهان سرمایه­داری دوام پیدا کرده­اند، این سال­ها امواج تکان دهنده و بنیان افکن این موج را احساس می­کنند ، با این همه موج رستاخیز اسلامی در این سال­ها دامنه­ای عظیم یافته و هر­از چندگاهی پایه­های نظام جهانی سلطه را به لرزه درمی­آورد. انقلاب مردم تونس و مصر، حوادث خونبار بحرین، لیبی و سوریه ،بی شک جنبشی در راستای این موج عظیم و خانمان برانداز است.
اما آنچه قرار است در این مقوله به آن پرداخته شود، بررسی تحولات اخیر مصر و نیز ماهیت تأثیر یا عدم تأثیر­گزاری انقلاب اسلامی ایران و ماهیت ایدئولوژی صادراتی انقلاب شیعی مردم ایران در مصر و کشورهای عربی است.

ماهیت انقلاب
انقلاب از قلب به معنی دگرگونی، زیرو رو شدن، تحول و تغییر است. واژه انقلاب در معنای سیاسی آن که معادل Revolution است، کاربرد جدیدی دارد. در ابتدا این واژه برای حرکت دورانی اجرام آسمانی و گردش ستاره­ها به دوره کرة زمین به کار می­رفت. «انقلاب شکوه­مند» 1668 در انگلستان که منجر به تسلط پارلمان بر مقام سلطنت گردید باعث شد که لفظ انقلاب وارد زبان سیاست شود و این واژه استعاره به تغییرات بنیادی در ساخت و سازه­های نظام اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی اطلاق شود.
واژه انقلاب در زبان فارسی نیز کاربردهای متفاوت داشته است. در فقه به معنای استحاله و دگرگونی ظاهری و محسوس، در فلسفه به معنای دگرگونی ذات و حقیقت شیء، در عرفان به معنای تغییرات اساسی حالات روحی و در زبان عامیانه به معنای تغییر و دگرگونی حالات جسمی به کار می­رفته است.
لفظ «انقلاب» با اینکه واژه­ای عربی است اما در زبان فارسی با بار سیاسی و معنای جدید خود استعمال می­شود و در زبان عربی این معنا را با واژة «الثوره» نشان می­دهند.
واژه انقلاب در قرآن نیز آمده است اما نه با محتوا و بار سیاسی. آنجا که می­فرماید: «افأئن مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا؛ آیا اگر پیامبر بمیرد و یا کشته شود به دین اجداد خود برمی­گردید؟ کسی که به آن برگردد به خداوند هیچ ضرری نمی­رساند.» و «یا ایها الذین آمنوا ان تطیعوا الذین کفروا یدوکم علی اعقابکم فتنقلبوا خاسرین؛ ای مؤمنین در صورتی که از کفار اطاعت کنید شما را به دین اجدادتان بازمی­گردانند، پس بازگشتی زیانبار خواهید داشت.»
تعریف انقلاب
مفهوم انقلاب مانند بسیاری از پدیده­های اجتماعی دیگر دارای تعریف واحد و متفق میان همه نیست. شاید به تعداد اندیشمندانی که دربارة آن به بحث پرداخته­اند، از انقلاب تعریف ارائه شده است. تعاریفی که از انقلاب ارائه شده است را می­توان در سه دسته جای داد: گروهی از تعاریف، انقلاب را براساس نیات انقلابیون تعریف کرده­اند. گروه دوم، انقلاب را براساس نتایج و پیامدهای آن شناسایی کرده­اند و از نظر گروه سوم، انقلاب به عنوان یک فرایند، مورد بررسی و تعریف قرار می­گرفته است.
براساس نیات انقلابیون: از آنجا که اقدام انقلاب همیشه با موفقیت همراه نیست، گروهی از اندیشمندان در عین حال که می­کوشند انقلاب را از سایر اشکال تحولات خشونت­آمیز متمایز سازد، سعی دارند تعریف انقلاب را به گونه­ای مطرح کنند که شامل انقلاب­های ناموفق نیز بشود لذا بر نیات انقلابیون به همراه اهداف آنها تأکید می­کنند. «آرتور باوئر» انقلاب­ها را عبارت از تلاش­های موفق یا ناموفقی می­داند که به منظور ایجاد تغییراتی در ساخت جامعه از طریق اعمال خشونت انجام می­گیرد.» شهید مطهری نیز معتقد است: «انقلاب نوعی عصیان و طغیان است علیه نظم موجود و وضع حاکم به منظور برقراری نظمی و نظمی مطلوب».
این تعریف از آنجا که دامنه تغییرات را مشخص نمی­کند، می­تواند شامل انقلاب­های سیاسی و تغییر در سطح نخبگان یا سیاست­ها، انقلاب اجتماعی و یا تغییرات عمیق در کلیه ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باشد و از آن­جا که به گسترة مشارکت یا عناصر اقدام کننده نمی­پردازد، تحولاتی چون کودتا را نیز شامل می­شود.
براساس پیامدها: این گروه تعاریف انقلاب را براساس نتایج و پیامدهای آن تعریف می­کنند. یکی از معروف­ترین این تعاریف از آن «ساموئل هانتینگتون» است. به نظر او: «انقلاب یک دگرگونی سریع، بنیادین و خشونت­آمیز داخلی در ارزش­ها، اسطوره­های مسلط جامعه، نهادهای سیاسی، ساختار اجتماعی، رهبری، فعالیت­های حکومتی و سیاست­های آن است.»
در این تعریف اولاً ریشه­ های کوتاه مدت یا دراز مدت این «تحول سریع» را مورد توجه قرار نداده است. ثانیاً به سادگی نمی­توان عمق یک تحول را روشن کرد که آیا بنیادین هست یا نه؟ و یا اینکه این دگرگونی در بسیاری از انقلابات در همة ابعاد نبوده و انقلابیون معمولاً موفق به تغییر در ابعاد مختلف نمی­شوند.
براساس مدل سیاسی: تأکید این تعاریف بر مسئله چگونگی انتقال درست سیاسی با تکیه بر کاربرد زور و خشونت است. «ئوتروتسکی» و «فریدریش انگلس» معتقد هستند: انقلاب با تجزیه اقتدار حکومتی در یک سرزمین به یک یا چند بخش که هر یک ادعای مشروعیت دارند، شروع می­شود و هنگامی خاتمه می­یابد که یک گروه یا ائتلاف با پیروزی به قدرت انحصاری به اثبات برسد.براساس این یادداشت آغاز حاکمیت چند گانه وقتی است که صاحبان قدرت، درخواست مبارزان سیاسی بسیج شده را برای شرکت در اقتدار رد می­کنند. در این مبارزه، حاکمیت شناسائی رسمی بخش وسیعی از مردم را در مورد خود ازدست می­دهد. تا قبل از این، انحصار حاکمیت، کاربرد خشونت، قدرت و اخذ مالیات در دست یک گروه بوده است ولی گروه دوم از این زمان نظم وجود را نمی­پذیرد. این مقدمه فروپاشی موقتی یا طولانی مدت انحصار قدرت دولت است که با پایداری به نتیجه می­رسد. در این تعریف بیان وضعیت انقلابی با مجموعه­ای از سه روند برابر گرفته شده است: 1- ویرانی اقتدار سابق 2- دورانی از بی­نظمی و تعدد مراکز قدرت 3- دوران ایجاد نظم نوین.
چنانچه ملاحظه شد این تعریف بیشتر به روند کوتاه مدت پیروزی انقلاب و کشمکش سیاسی توجه دارد و علل دراز مدّت انقلاب را مورد توجه قرار نمی­دهد، پیامدهای انقلاب و نتایج آن نیز به درستی تبیین نمی­شود.
براساس آنچه بیان شد نیّات انقلابیون به تنهایی تبیین کننده­ی پدیده­ی انقلاب نیست و قائل شدن به آثار و نتایج مطلق برای تحولات انقلابی با واقعیّت انقلاب­های جهان هم­خوانی ندارد. به نظر می­رسد تلقی فرایند در تعریف انقلاب­ها گامی واقعی­تر برای تبیین مفهوم انقلاب است، به شرطی که علل دراز مدّت و تحوّلات عمیق در فرایند انقلاب نیز در آن لحاظ شود. بنابراین انقلاب تحول در ذهنیّت توده­های مردم نسبت به مشروعیّت نظام حاکم است که باعث گسست از نظام حاکم و مقابله­ای خشونت بار گشته و تحولاتی چشمگیر را در ساختارهایی از نظام موجب شود.
درباره­ی انقلاب مصر
آنچه در مصر در بهمن ماه 1389 رخ داد حرکت پرجوش و فراگیر مردمی بود که در نتیجه­ی چند دهه تحقیر ملّی بوجود آمد. حاکمان خود فروخته و وابسته به قدرت­های بزرگ و خاضع در برابر رژیم صهیونیستی، چنین تحقیر ملّی​ای را به مردم مصر تحمیل کرده بودند. تحقیری که با چاشنی تحولات تونس، انقلاب و انفجاری چنین مهیب را در مصر ایجاد کرد. مردم مصر با ایستادگی و پابرجایی و سرمایه گذاری​ای که با اهدای خون شهداء و مجروحانشان انجام دادند، موفق شدند که دیکتاتور خودکامه​ای را از قدرت خلع کنند. البته آنها هنوز تا رسیدن به یک نظام مستقل و متکی به آراء مردم راه درازی را در پیش دارند.
اما در این مدت در مصر چه گذشت ؟!
انتخابات پارلمانی دسامبر و نوامبر 2010 مصر که با چاشنی خشونت و تقلب همراه بود، همچنین وضعیت اقتصادی درظاهر بسامان ولی در باطن فشل مصر که منجربه پایین بودن سطح درآمد مصری­ها شده بود، از عوامل اصلی بروز اعتراضات گسترده­ی مردمی و درنهایت کنارگذاشته­شدن حسنی مبارک از قدرت بود. افزایش خشونت علیه اپوزیسیون و عدم حضور برخی جریان­های سیاسی مانند اخوان­المسلمین، احزاب سکولار و جمعیت تغییر (البرادعی) به وضعیتی انجامید که کمتر کسی گمان می­کرد پس از مدتی به سقوط مبارک بینجامد. اما اینکه این تحولات چگونه شکل گرفت و چه روندی را طی کرد ، موضوعی است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
مبارک در سال 1981 بعد از ترور انورسادات به قدرت رسید، وی تا سال جاری بر خلاف عرف و قانون اساسی برای خود معاونی انتخاب نکرد، مسئله­ی مهم دیگربه اجرا درآمدن قانون فوق­العاده از سال 1981 بود که هدف اصلی آن چیزی جز سرکوب مخالفان نبود. در دهه­ی اخیر مبارک تحت فشارهایی از طرف دول غربی، از سال 2000 دست به یک سری اصلاحاتی زد. در انتخابات 2000 که مبارک قول داده بود، آزادانه و عادلانه برگزار شود، از مجموع 444 کرسی مجلس نمایندگان مصر، جنبش اخوان المسلمین تنها 17 کرسی بدست آورد؛ احزاب دیگر هم نزدیک به 40 کرسی کسب کردند ولی حزب حاکم دموکراتیک ملی، 86 درصد کرسی­ها را تصاحب کرد. دولت مبارک از آن پس بیشتر تحت فشار قرار گرفت. این فشارها بیشتر داخلی و از سوی جنبش برای تغییر موسوم به الکفایه بود.
مبارک در سال 2005 ، ماده­ی 76 قانون اساسی را که ناظر بر انتخابات ریاست جمهوری بود،تعدیل کرد، در انتخابات پارلمان 2005، اخوان­المسلمین 88 کرسی یعنی 20 درصد کرسی­ها را بدست­آورد. ولی در انتخابات سال گذشته ( 2010 ) بعد از اینکه در دور اول اعلام شد که اخوان المسلمین هیچ کرسی­ای بدست نیاورده، این حزب در دور دوم، انتخابات را تحریم کرد و احزاب مصری دولت را به تقلب گسترده در انتخابات متهم کردند. و این شروع اوج بحران سیاسی در مصر بود. بحرانی که پیش از این در اقتصاد و وضعیت اجتماعی این کشور خودش را نشان داده بود.
در اقتصاد مصر، بایستی به عواملی مانند درآمدهای ارزی کانال سوئز، حواله­های ارزی کارگران مصری در خارج و همچنین صنعت توریسم اشاره کرد،البته بعد از امضای معاهده­ی صلح بین مصر و رژیم صهیونیستی در سال 1979، این کشور به دومین کشور دریافت­کننده­ی کمک­های نظامی و غیرنظامی از آمریکا تبدیل شد.
اگرچه ، اقتصاد متزلزل و بی­ثبات مصر در سه­ساله­ی اخیر رشد چشم­گیری داشته است، اما طبق آمارهای سال 2010، علارغم این رشد اقتصادی پشم­گیر، درامد نیمی از جمعیت 83 میلیونی مصر کمتراز 2 دلار در روز است. و همچنین بدهی مصر در سال 2009 به 150 میلیارد دلار رسید. از سوی دیگر فساد اقتصادی و اقتصاد سیاسی ناموزون در مصر ، بر تشدید وضعیت بحرانی اقتصادی در مصر دامن زد و همه­ی این عوامل زمینه­ساز تحولات اخیر در مصر شد.
روند روزشمار انقلاب مصر
تنها یازده روز پس از انقلاب تونس ، تحولات مصر شروع شد. وقوع انقلاب یاس تونس، سبب شد دولت مصر غافل­گیر نشود. تظاهرات مصر از 25 ژانویه به دعوت جوانان 6 آوریل به طور گسترده آغاز شد و در تاریخ 11 فوریه (22 بهمن 1389) به کناره­گیری مبارک از قدرت انجامید.
این تحولات را در دو بازه­ی زمانی می­توان بررسی کرد :
الف : 16 تا 25 ژانویه :
در این مدت ، دولت سیاست پیشگیری و کنترل را اتخاذ کرد. بر مبنای این سیاست ، سیستم سرکوب مقطعی، قطع اینترنت و عدم دسترسی به سایت­های فیس­بوک و تویتر وهمچنین مختل کردن سیستم پیام کوتاه و اقداماتی از این قبیل را در دستور کار خود قرار داد. اما در این زمینه نتوانست موفق شود و اعتراضات وارد مراحل جدید و گسترده­تری شدند.

ب: 25 ژانویه تا 11 فوریه :
در این برهه، حکومت مصر ، سیاست چماق و هویج را بکار گرفت، یعنی همان سیستمی که محمدرضا شاه نیز در اواخر سقوط خود ، در رابطه با ملت ایران پیاده می­کرد، ازجمله­ی اقدامات مبارک  در این مدت، می­توان به موارد زیر اشاره کرد:
1 . انتخاب سرلشکر شفیق که جهره­ای خوشنام بود، به عنوان نخست وزیر که این نیز درست منطبق بر انتخاب بختیار مبارز سیاسی رژیم پهلوی به عنوان نخست­وزیر بود در جهت منحرف کردن افکار عمومی.
2 . استعفای جمال مبارک از حزب حاکم. که این اندیشه را در اذهان تقویت کنند که مبارک قصدی برای جانشینی فرزندش به ریاست جمهوری مصر را ندارد.
3 . اعلام حکومت برای بررسی سیاست­های جدید در مورد آزادی زندانیان سیاسی، آزادی احزاب سیاسی، توزیع یارانه­ها، افزایش حداقل دستمزدها، خدمات درمانی رایگان، تخصیص یارانه به کشاورزان و ... که این نیز درست شبیه آخرین اقدامات و تلاش­های محمدرضاشاه پهلوی در ابتدایی­ترین روزهای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی ملت ایران بود .
4 . استعفا و محاکمه­ی برخی فعالان حزب حاکم مانند احمد عز ، که محمد رضا شاه نیز در همین راستا، یار دیرینه­ی خود یعنی امیرعباس هویدا را فدا کرد.
5 . انتخاب سلیمان به معاونت ریاست جمهوری ، که سلیمان مأمور مذاکره با رهبران مخالفان شد.
در این زمان ، نیروهای امنیتی به دلیل تظاهرات بَریِ از خشونتِ حداکثری و انجام اقداماتی از قبیل دادن گل به نظامیان و ... توسط ملت، که این نیز مشابه عملکرد انقلابیون ایران و به تبع آن نهضت هیپیسم در ایالات متحده بود،به تدریج از درگیرشدن با مردم خودداری کردند و ریزش نظامیان به دامان ملت شدت گرفت.
سلیمان در 8 فوریه از تشکیل 3 کمیته­ی بحران و تنظیم جدول زمانی برای انتقال مسالمت­آمیز قدرت خبر داد.
جدا از این موارد ، 3 سخنرانی مهم حسنی مبارک که آخرین آن در شامگاه 10 فوریه(21 بهمن) انجام شد، به روشنی  حاوی همین سیاست چماق و هویج بود. وی در خلال صحبت­های خود ، هم وعده­ی اصلاحات می­داد و آن را به آرامش کشور منوط می­دانست و از سوی دیگر مخالفان را در صورت تداوم اعتراضات به سرکوب تهدید می­کرد. بعنی همانچه که محمدرضاشاه در قبال ملت ایران به­کار می­بست.
و در نهایت ، در 11 فوریه 2011(22 بهمن 1389) ، حسنی مبارک از قدرت کناره­گیری کرد.
بسیاری بر این عقیده­اند که اعتلاف نظامی-تجاری حاکم بر مصرکه  بنیان اصلی ساخت قدرت در مصر است ، مبارک را به قصد حفظ ساخت قدرت قربانی کرده است  ، تا با فرونشستن خشم مردم، انتخاباتی را برگزار کرده ، بخشی از قدرت خود را به منتخبان مردم واگزارند، اما مسائل کلیدی نظیر رابطه با آمریکا وحفظ پیمان صلح کمپ­دیوید را در دست خود داشته نگه دارد.
پیش­بینی امام خمینی(ره) درباره مصر و حسنی مبارک
امام خمینی(ره) در سخنان متعددی از کشور مصر نام برده و از مردم انقلابی این کشور بویژه عاملان هلاکت "انور سادات" کودتاچی وابسته این کشور، تمجید کرده­ اند.
در بخشی از سخنان ایشان درباره­ی انقلاب آینده مردم مصر آمده است:
«من امیدوارم که ملت­هاى دیگر هم توجه بکنند و اقتدا بکنند به این ملّت ایران. ملّت مصر اعتنا نکند به این حکومت جائرى که اعلام مى‏کند که ما هرکس اسم از اسلام ببرد سرکوب مى‏کنیم. بدانند که اسلام در مصر در خطر است و واجب است بر زن و مرد مصرى که قیام کنند و این حکومت فاسد را، که از اول اعلام جنگ با اسلام داده است، سرکوب کنند.»
«این رئیس جمهور تحمیلی ثانی [حسنی مبارک‏] که خیال دارد در مصر مثل آن [انور سادات‏] حکومت کند، دربست خودش را در اختیار آمریکا گذاشته است؛ قبل از اینکه به ریاست برسد اعلام همبستگی خودش را با اسرائیل و آمریکا کرده است. ندیده است که همان طوری که سلف طالحش به واسطه خشم ملّت به جهنم واصل شد، همین عمل را با او هم خواهند کرد. ملت مصر باید این مطلب را بداند که اگر قیام کند بر خلاف این توطئه­ها همان طوری که ایران قیام کرد- آنجا هم پیروز خواهد شد. ملت مصر از حکومت نظامی نترسد و به او اعتنا نکند و همان طور که ایران حکومت نظامی را شکست و به خیابان­ها ریخت، آن­ها هم بشکنند و به خیابان­ها بریزند و این تفاله­های آمریکا را بیرون بریزند. ملّت مصر ننشینند تا این قدرت از بین رفته دوباره دست و پای خودش را جمع کند و نفوذ خودش را بر ملّت تحمیل کند. امروز روزی است که ملت مصر باید قیام کند. امروز روز ضعف دولت است و قدرت ملت. این تکلیفی است برای ملّت مصر، برای علمایی که وابسته به حکومت نیستند. این تکلیفی است برای علما. علمای مصر به پا خیزند و برای خاطر خدا از اسلام دفاع کنند. امروز شما پیروزید. ملت مصر امروز قدرت دستش است. ارتش معلوم نیست با دولت باشد مگر آن­هایی که جیره خوار آمریکا هستند. ارتش مصر توجّه کند به اینکه اگر بخواهد پشتیبانی کند از این حکومتی که اعلام کرده است که من تابع آمریکا و اسرائیل هستم و من هر کس دم از اسلام بزند او را خفه می­کنم [ننگ است و] این ننگ را ارتش مصر به خودش راه ندهد و مهلت ندهد تا بعد از این باز اسرائیل بیاید و به شما حکومت کند و اسرائیل و آمریکا مقدرات شما را در دست گیرند.»
نظر رهبر معظم انقلاب درباره انقلاب مصر
پايگاه اطلاع‌رساني حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، در ويژه‌نامه‌اي به بررسي تحولات اخير در کشورهاي اسلامي منطقه خاورميانه پرداخته است. در اوّلين بخش از اين ويژه‌نامه، گزيده‌اي از سخنان مقام معظم رهبري درباره­ی ملت و دولت مصر در سال‌هاي 68 تا 73 منتشر شده است:
 آمريکا اشتباه مى‌کند. آمريکا با جمع کردن دولت‌هاى عرب دور يک ميز براى چنين مذاکره‌ ننگينى، دولت‌هايى را که در آنجا جمع شده‌اند، پيش مردمشان منفورتر مى‌کند. مگر مردم کشورهاى عرب حاضرند موافقت کنند که رؤسايشان بروند خانه‌ ملّت فلسطين را به ديگران بفروشند؟ با اين کار، فاصله‌ بين اين رؤسا اگر خداى ناکرده به چنين امضايى برسند و ملت‌هايشان، بيشتر خواهد شد.
دشمن به ما مى‏گويد چرا انقلابتان را صادر مى‏كنيد؟ ما در جواب دشمن مى‏گوييم انقلابمان را صادر نمى‏كنيم. انقلاب ما صادر شد و گذشت و تمام شد! شما در مقابل يك عمل انجام شده قرار داريد. صدور انقلاب به معناى صدور يك كالا نيست كه به‏طور دائم، آن هم به وسيله اشخاص بخواهد ادامه داشته باشد. صدور يك فكر و يك انديشه، به معناى آن است كه آن انديشه، صحيح است و دل انسان­ها را در اكناف عالم، به خود جذب مى‏كند.
ملت مصر، ملت مسلمانى است. ملت مصر، داراى سابقه در اسلام است. ملت مصر، افتخارات بزرگى در راه افکار نو اسلامى و مبارزات اسلامى دارد. اين ملت، ملت غيورى است. يقين است که اين ملت، حاضر نيست خيانت سران خودش را تحمل کند و با آنها درگيرى پيدا مى‌کند. درگيرى مردم مصر، به ما چه ارتباطى دارد؟ ما هر جا مسلمانان بيدار شوند، خوشحال مى‌شويم. هر جا مسلمانان مشت‌شان را در برابر دشمنان دينشان گره کنند، خوشحال مى‌شويم.
رهبر انقلاب همچنين  در یك خطبه 20 دقیقه­ای به زبان عربی در نماز جمعه 15 بهمن 1389، رهنمودهای مهمی را خطاب به مردم، علما و ارتش مصر بیان كردند و اظهار كردند:
شكی نیست كه قیام ملت­ها بسته به اقتضائات هر كشوری دارای مختصات منحصر به فردی است و نمی­توان چیزی را كه در انقلاب اسلامی ایران واقع شد، در دیگر كشورهای اسلامی انتظار داشت.
ايشان همچنين در خطبه نماز جمعه 15 بهمن 1389 مي­فرمايند:
امروز نفس در سینه­ی دنیای غرب و دنیای اسلام هر یك به دلیلی حبس شده كه ببینند مصر بزرگ، مصر نوابغ قرن اخیر"محمد عبده " و "سید جمال "، مصر "سعد زغلول " و "احمد شوقی "، مصر "عبدالناصر " و "شیخ حسن البناء "،اكنون چه خواهد كرد و پرچم همت خود را تا كجا بلند خواهد داشت. اگر این پرچم معاذالله سقوط كند دوران تیره و تاری به دنبال خواهد داشت و اگر به قله برسد و نصب شود سر بر آسمان خواهد كشید.
این فراز از سخنرانی  رهبر معظم انقلاب در واقع مبین دو نکته اساسی است.اول اینکه تحولات مصر را نباید در خلاء دید. مصر به یکباره به قیام روی نیاورده و نباید سیر تاریخ مصر را فراموش کرد. مصر اولین کشور عربی است که با غرب آشنا شد و جلوه­های تمدن مدرن را ملاحظه کرد.از سوی دیگر مصر با سنت  بیداری اسلامی  عجین است. خود رهبر معظم انقلاب در سنین جوانی خود کتابی از سید قطب را ترجمه کرد و جامعه آن روز ایران را تحت تأثیر قرار داد. سید جمال الدین اسد آبادی در قرن 19 میلادی مصر را برای رساندن پیام خود مناسب دید و نهایتاً جنبش اخوان المسلمین به عنوان اوّلین جریان مدرن سیاسی اسلام­گرای معاصر از جامعه مصری نشات گرفت.این­ها همه نشان دهنده­ی این است که بر خلاف تبلیغات موجود برای تحریف جریانات سیاسی امروز مصر و فروکاستن آن به طیف­های سکولار و یا ملی­گرا امری صرفاً با اغراض سیاسی است. نکته دوم این است که بر خلاف باور عمومی هنوز کار رژیم وابسته مصر به پایان نرسیده است و ما در میانه راه هستیم.
برخی جریان­های تندرو به ویژه در سیستم­های اطلاعاتی رژیم­صهیونیستی و اتاق­های فکر آمریکایی بر این باورند که حتّی صرف رفتن مبارک و باقی­ماندن سیستم فعلی نیز باعث تشجیع جنبش­های مخالف در سایر کشورهای عربی وابسته به غرب شود و حتّی نباید این امتیاز را داد. حتّی با اینکه دولت مبارک کنار رفته و شورای عالی نظامی مصر کنترل دولت انتقالی را در دست گرفته ، امّا این نقطه­ی مطلوب برای مردم مصر نیست. حتی شخصیت­هایی مانند عمرو موسی نیز تا حد زیادی تداوم وضع موجود را پیگیری خواهند کرد. لذا پیروزی نهایی برای مردم وقتی رخ خواهد داد که نه تنها  حاکمان و نخبگان سیاسی مسلط برکنار که ساختار سیاسی جدیدی مبتنی بر رأی مردم و مشارکت بدون تبعیض آحاد مردم مصر اتفاق بیافتد. امری که هم اکنون غربی­ها و رسانه­هایشان اگرچه به ظاهر آن را حمایت می­کنند امّا در عمل به خاطر هراسشان از تجربه دموکراتیک عراق، فلسطین و الجزایر در 1990 چندان به آن راغب نیستند. لذا باید توجّه کرد که این جنبش در میانه­ی راه است و استقرار نظام مردم سالار بدون مشارکت اسلام گرایان بی­معناست و آن چیزی است که غربی­ها از آن می­هراسند.
جهت­ گيري انقلاب مصر
اين سو­گيري به سمت مردم‌سالاری است، به طوري كه  نقش مردم، احزاب و واقعیت‌های اجتماعی در سیاست‌های مصر افزایش خواهد يافت. با اين حال در مصر دو دسته در حال رقابت هستند، کسانی که موضع‌گیری‌هایی متفاوت با حکومت سابق دارند و افرادي که همان مواضع سابق را دارند. از این رو نمی‌توان توقع تغییرات سریع و بنیادین را در مصر داشت. بلکه بایستي منتظر شکل‌گیری دولت آینده در مصر بود .
اين دولت نيز در مسير خود به برخي موارد اساسي بايد پاسخگو باشد:
اول: آیا دولت آینده در چارچوب توافقات صلحی که در زمان انور سادات امضا شد و حکومت حسنی مبارک در طول سی سال آن را حفظ کرد و بر اساس آن روابط خود را در منطقه و جهان تنظیم کرد، به یک باره و به صورت بنیادی تغییر موضع خواهد داشت؟
دوم: آيا رابطه و تعاملات ديپلماتيك دولت آينده با كشور­هاي غربي و اسلامي بر پايه اهداف منفعتي خواهد بود و يا با جهشي بزرگ به سمت استقلال و افزايش قدرت تصميم­گيري در مناسبات منطقه­اي پيش خواهد رفت؟
پاسخ­گويي به اين دو سؤال با توجه به نقش رژيم مبارك در دهه­هاي گذشته در معادلات خاورميانه و آسيا و همچنين ابهام در سرانجام انقلاب كار چندان ساده­اي به نظر نمي­رسد، آنچه مشهود است و شواهد نشان مي­دهد، تحول در مصر سمت و سوی اصلاح‌طلبانه دارد و در حال حاضر با توجه به نوع حکومت‌های جهان عرب مهم­ترین چیزی که وجود دارد، این است که آيا اين دولت  مي­تواند در گرایش‌های سیاسی جهان عرب تأثير گذار باشد. امّا با اين حال  بسیاری از مردم بیش از آن که به مسائل منطقه‌ای بيانديشند، موضوعات داخلی و اقتصادی برایشان مطرح است. در نتیجه طبیعتاً گرایش‌ها را تا زمانی که انتخابات آزاد برگزار نشود به طور دقیق و قطعی نمی‌توان پیش‌بینی کرد. البته مردم حقیقتاً به دنبال حق‌خواهی و حق‌طلبی هستند و طبیعتاً آنچه دولت مبارک ایجاد کرده بود، قطعاً مورد تأیید دولت بعدی نخواهد بود و در ظاهر امر به سمت پاسخگويي به خواسته­هاي ملت مصر پيش خواهد رفت.

نتيجه گيري
انقلاب اسلامی ایران خودآگاهی مسلمانان را به منصه ظهور رساند و عامل بازیابی هویت آنان گردید. رستاخیز اسلامی ملت ایران، باورهای دینی را در توده­های مردم مسلمان بیش از پیش تحکیم نمود و عامل اساسی اسلام­گرایی در میان نخبگان مسلمان به­ویژه جهان عرب گردید.
 همچنین تأثیر عمیق انقلاب اسلامی، باعث شکل­‎گیری بیداری اسلامی در جهان اسلام شد و ارزش­هایی همچون ظلم ستیزی، آزادی ‎خواهی، استقلال ‎طلبی، عدالت ‎خواهی و ... را به ارزش­های مسلط در جوامع اسلامی تبدیل کرد. بیداری اسلامی در منطقه بسیار فراتر از ناسیونالیسم عربی عمل کرد و با بسیج نیروها، رهیافت مقاومت اسلامی را پیش روی مسلمانان قرار داد. این رهیافت بن­بست­‎های القایی را کنار زد و عامل توقف توسعه ‎طلبی و قدرت­یابی رژیم صهیونیستی و قدرت­های استکباری گردید.
به عقیده­ی نگارنده ، نکته­ی اصلی انقلاب ایران، ماهیت استقلال طلبی و عدم وابستگی است. رهبران انقلاب اسلامی ایران بر این امر اسرار می­ورزند که هدف و مفهوم صدور انقلاب ، بیداری اسلامی دربرابر استعمار و استثمار و به­پا خواستن مردم علیه حکومت­های خودکامه است. و این یعنی تصحیل استقلال ، آزادی و عدم وابستگی ملت­های اسلامی و نه شیعی کردن حکومت­های این ملت­ها. 
واما اینکه انقلاب مصر دنباله رو و متأثر از انقلاب اسلامی ایران است، قابل توجیه نیست؛ ولی این نکته حائز اهمیت است که انقلاب مصر می­تواند از انقلاب ایران تأثیر پذیرفته و از تجربیات انقلاب اسلامی ایران بهره ببرد.
برای اثر پذیری انقلاب اسلامی ایران بر تحولات اخیر مصر ، نمی­توان وضعیت حال ایران را مقایسه کرد که قیاسی نابجا و مع­الفارق می­نماید. در این امر و برای حصول نتیجه­ی عادلانه­تر، مطلوب به نظر می­رسد که ایران اوایل انقلاب تا زمان کناره­گیری بنی­صدر با مصر امروز به صورت تطبیقی بررسی شود که آن­هم از حوصله­ی این مجمل خارج است. به گمان نگارنده، مصر می­تواند از قانون اساسی ایران بهره برده و از تجربه­ سی ساله­ جمهوری در نگاه داشت انقلاب خود بهره­ های کافی و وافی را ببرد.
آنچه به گمان برخی صاحب­نظران بسیار جلب توجه می­کند تأثیر  ایران در تحولات اخیر خاورمیانه و ازجمله مصر است. در مورد مصر می­توان اینگونه ادعا نمود که انقلاب ایران یک الگوی انقلاب اسلامی برای مردم مصر بوده است، اگر  به اوایل انقلاب رجوع کنیم و نظرات امام(ره) در رابطه با انقلاب  را مرور کنیم ، متوجه می­شویم که امام اصرار بر انقلاب مردمی ایران داشتند و تلویحاً منکر هرگونه وابستگی فکری و یا حتی سیاسی به کشورهای دیگر بودند. حتی در شعارهای ملت ایران ،تکفیر غرب و شرق بسیار به چشم می­خورد، بنا به همین ظن، می­توان گفت که ادعای گروه­های انقلابی مصر ازجمله جوانان 6 آوریل و یا اخوان­المسلمین مبنی بر عدم وابستگی فکری و یا عقیده ای به هیچ جناح غالب فکری را  ناشی از دو علت دانست، اول آنکه آنها نمی­خواهند درهمین ابتدای کار مورد هجمه و صدمه از طرف غرب و مخالفانشان قرار گیرند، دوم اینکه اغلب مصریان و گروه­های اپوزیسیون خواهان اعتلاف حکومتی و چندحزبی شدن مصر و در کلامی دیگر مصر برای همه­ی مصریان هستند. که باید دید در ادامه تا چه اندازه می­توانند به اهدافشان نزدیک­تر شوند.
نکته جالب توجه­تر در این رابطه، بیانات رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران در رابطه با مصر و مبارک و پیش­بینی امام راحل مبنی بر "رفتنی بودن مبارک نامبارک" است که این مهم در تحولات اخیر محقق شد. و نیز بیانات هوشمندانه و واقع­نگر رهبر معظم انقلاب در نمازجمعه تهران مبین همین هوشمندی  و زکاوت رهبران انقلاب ایران است.
همچنین درباره­ی مصر می­توان اینگونه نتیجه­ گرفت که ، مردم مصر باید متوّجه باشند که عنصر اصلی و اساسی در روند تحولات دامنه­دار کشورشان، موضع ارتش است، ارتش به عنوان مؤلفه­ی اصلی قدرت در چند دهه اخیر مصر نقش بارزی در روند تحولات داخلی و خارجی مصر داشته است، به طوری که سه رئیس­ جمهور مصر(ناصر،سادات و مبارک) نظامی بودند، بنابراین در تحکیم پایه­ی قدرت حزب دموکراتیک ملی نباید از نقش ارتش غافل ماند. با این حال ، ارتش در اعتراضات اخیر با درک عمق تحولات داخلی و با توجه به خواسته­ معترضان با مبارک ، مبنی بر تداوم سرکوب همراه نشد و شرایط را برای افول کامل قدرت فراهم کرد.و نتیجه منجر به  انتقال حکومت ازمبارک  به نظامیان مصری شد. و اگرچه این خود یک تحول عظیم است امّا تا رسیدن به استقلال سیاسی و دستیابی به یک حکومت منطبق با خواست­های مردمی مصر فاصله زیادی دارد. این گام اول در تحولات مصر است که قدرت از مبارک به یک گروه منتقل شده است و اتفاق بسیارمهمی بود.
همچنين بايد توجه داشت كه آمریکا و رژیم صهیونیستی و هم­پیمانانشان در اروپا و منطقه به سادگی اجازه دستیابی آنها به نقطه­ی مطلوب و استقلال سیاسی را نمی­دهند.  از این رو مبارزه مردم مصر ادامه دارد. کما اینکه ایالات متحده و رژیم صهیونیستی نگران تحولات مصر هستند و از این رو امکان تأثیرگزاری آنها در تحولات مصر وجود خواهد داشت. به نظر می­رسد آمریکا و رژیم صهیونیستی به فکر مدیریت بحران هستند و درصددند اعطای کمک­های مالی سالیانه(2میلیارد دلار ) را منوط به پایبندی مطر به قرارداد صلح با تل­آویو و ادامه­ی روابط با غرب کنند؛ تا از این رهگذر از بحران پیش­آمده حداکثر منفعت را ببرند.
 اما مردم مصر نشان دادند به حیثیت ملّی خود حساس هستند و مبارزه را ادامه می­دهند، امیدواریم که در آینده نیز به خواسته­های مبتنی بر شئونات اسلامی و شئونات بومی مصری دست­یابند.
ونيز بايستی گفت كه  رهبری در انقلاب­های مردمی چیزی نیست که افراد انتخاب کنند. در بستر زمان و تحولات انقلابی است که رهبری شکل می­گیرد و مردم نیز آن را می­پذیرند. به عبارت دیگر انتخاب رهبر برای انقلاب­های مردمی، یک انتخاب مردمی است. کما اینکه در ایران نیز در بستر زمان این اتفاق رقم خورد و مردم امام خمینی(ره) را به عنوان رهبر پذیرفتند و مجلس خبرگان رهبری نیز بر همین مبنا پایه­گذاری شد. البته مقوله­ی رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به اصل ولایت مطلقه فقیه، یک الگوی ویژه و مبتنی بر آموزه­های اسلامی و الهی و قرآنی است که در حرکت مصر وجود ندارد.
بنابراين با توجه به مطالب فوق براي انقلاب مصر درصورت عدم وجود رهبری واحد، عدم برنامه و عدم وحدت در بین جریانات و گروه­های معترض یكی از موارد زير را می­توان پیش­بینی نمود:
1-  نیروی عظیم مردمی انقلابی بدون برنامه رها شده و یك بی­نظمی و ناهنجاری طولانی مدت را درمصر شاهد باشیم.
2- با طولانی شدن اعتراضات و ادامه پیدا كردن این بی­برنامگی از سوی معترضین، مردم از گروه­ها دلسرد شده و ادامه اعتراضات را متوجه ایجاد ضرر به خود و اقتصاد خود برآورد نمایند و در مقابل نظاميان و نفوذي­هاي غربي با تغيير رويه و جذب معترضان مردمي وضعیت را كنترل نماید.
 3- جریانات نهایتاً با مشخص نمودن سهم هركدام از گروه­هاي معترض و مخالف و...، به دنبال ایجاد یك حكومت سكولار یا حكومتی دیگر پیش خواهند رفت .به این مفهوم که با توجه به نگرانی غرب از قدرت­یابی اخوان­المسلمین در صورت برقراری انتخابات آزاد، کشورهای غربی و گروه­های سکولار مصری و برخی از کشورهای عرب منطقه درصدد برآیند  احزاب سکولار مانند الوفد، الغد،الکافیه و حزب تغییر و افرادی چون عمروموسی و البرادعی را درصحنه­ی سیاسی برجسته­تر سازند تا گوی سبقت را از اخوان­المسلمین بربایند.
4- همچنين با توجه به اینکه اخوان­ المسلمین به لحاظ تشکیلاتی و تأثیرگزاری فکری – سیاسی، مهمترین آلترناتیو مناسب برای دراختیارگرفتن قدرت دوره­ای پس از مبارک است پس مي­توان اینگونه نیز پيش­بيني نمود كه اعتراضات جنبه هدفمند به خود گرفته و با انجام انتخاباتي آزاد در مصر مردم اين كشور بتواند دولتي با رويكرد عربي اسلامي را به دور از هياهوي غرب بر سركار بياورند.
با اين حال تغییرات بزرگی در منطقه در حال وقوع است، وقوع انقلاب تونس، مصر و ...، استكبار جهاني نيز  به اين نتيجه رسيده است  كه رژیم­های عربی و دیكتاتور حامی غرب نمی‌توانند به حيات سياسي خود ادامه دهند و نزد ملت‌ها ارزش و اعتباری ندارند،پس دولت­هاي غربي در آينده درصدد تحميل اصلاحاتي به ساير كشور­هاي عربي در معرض انقلاب خواهند بود تا كه شايد بارقه­اي از اميد را در دل حاميان خود زنده نگاه دارندو بتوانند  از منافع استكباري خود در اين كشور­ها حفاظت نمايند.

---------------
منابع:
کتب :
1.    قرآن مجید، سوره آل عمران،
2.    دکتر معین، فرهنگ فارسی، ج 1، تهران، امیر کبیر، 1360.
3.    غلام رضا علی بابایی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، نشر ویس، 1369،
4.    حمیرا مشیر زاده، «نگرشسی اجمالی به نظریه­های انقلاب در علوم اجتماعی، انقلاب اسلامی و ریشه­های آن» مجموعه مقالات (1)، معاونت امور اساتید، قم،
5.    چالمرز جانسون، تحول انقلاب، حمید الیاسی، امیر کبیر 1363،
6.    مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، انتشارات صدرا، 1368.
7.    صحیفه امام، جلد ‏۱۵،
8.    ميناونديان، شاهين، تاريخ تحليلي كشور هاي اسلامي، نشر خرم، 1388،

وب سایت :
1.    باشگاه اندیشه ( www.bashgah.net ) ، تاریخ دسترسی 21/12/1389
2.    پايگاه اطلاع‌رساني حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، ويژه‌نامه، گزيده‌اي از سخنان مقام معظم رهبري درباره ملت و دولت مصر در سال‌هاي 1368تا 1373
3.    پایگاه اطلاع رسانی کریمه، www.karimeh.com تاریخ دسترسی 18 / 01/1390
نشریات :
1.    هفته نامه پنجره ۱۳۸۹ شماره ۷۸
2.    رجبي، صادق، سياست­هاي استكباري آمريكا در منطقه خاور ميانه، فصلنامه وزين، شماره 43، 1389
3.    ماهنامه­ی همشهری دیپلماتیک، زمستان 1389، شماره 46

سخنرانی­ها :
1.    بیانات حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، نماز جمعه تهران – 14/03/1372
2.    بیانات  حضرت ‌آيت‌الله العظمي خامنه‌اي، خطبه نماز جمعه 15 بهمن 1389

----------