اندیشه سیاسی : ادموند برک و حفظ وضع موجود


امیر محمد نصیر پور
ادموند برک، فیلسوف و نظریه ‌پرداز قرن هجدهم اروپاست که به عنوان یک سیاستمدار انگلیسی معروف است. رویکردها و نظریات او در مکتب سود گرایی جای دارد. فلسفه برک بر اصل «نظم» استوار است. او بسیاری از دیدگاه و عقاید خود را در باب سیاست و حکومت، جامعه مدنی و روند تحول و انقلاب در اجتماع بر اساس همین اصل بیان ساخته است. از دید برک، نظام سیاسی انسان‌ها مطابقت و تناسبی عادلانه با نظام جهان دارد. در یک جامعه سیاسی، برنامه اصلاحات گسترده یا وقوع انقلاب با روند عادی اجتماع مغایرت داشته و می باید به صورت تدریجی و کند و با بررسی دقیق صورت گیرد. برک هیچ کدام از اشکال حکومت را مورد تایید قرار نمی ‌دهد و حکومت را دستگاه آفریده عقل بشری، برای رفع نیازهای آدمی می‌داند که بر سه اصل شایستگی، مالکیت و تبار تکیه دارد.

اصل نظم و قانون اخلاق
فلسفه و اصول عقاید برک بر اصل «نظم» تکیه دارد. او بر مسئله نظم در جهان هستی، اجتماعات انسانی و تکامل جامعه اعتقاد اساسی دارد و بسیاری از نظریات و اصول خود را بر این مبنا، تفسیر کرده است. از دید او جهان هستی منظم است و این امر، بر پایه قانون اخلاقی خداوند صورت می‌گیرد و این قانون باید در جامعه نیز عملی گردد. نظام جهان همان نظام طبیعت می باشد، چرا که اصول اخلاقی فراگیر می باشند و این اصول در سراسر تاریخ گسترش یافته‌اند و در تمامی جوامع و زمان و مکان مختلف یکسان بوده و تفاوت آن در صورت یا شکل ظاهری آنها می باشد. نظام سیاسی انسان‌ها مطابقت و تناسبی عادلانه با نظام جهان دارد.

جایگاه عقل سیاسی در جامعه
در واقع عقل سیاسی انسان‌ها را به قبول اصول اخلاقی در رفتار اجتماعی وا دار نموده‌ است. برک کارکرد عقل فردی را ناچیز و عقل نظری را نیز فاقد توان عملی در درک واقعیت‌ های اجتماعی می داند. بنابراین قبول قانون اخلاقی در زندگی اجتماعی از طریق عقل سیاسی صورت می گیرد و این مسئله نیازمند زمانی طولانی است. عقل سیاسی در طول تاریخ و در نهادهای مردمی تکامل یافته و می توان آن را در عرف و سنت ‌های اجتماعی مشاهده نمود. عقل سیاسی، سیاستمدار را قادر به کنترل افکار عمومی برای نیل به اهداف اجتماعی می کند، از این رو بازیابی هدف ‌های مناسب حکومت وظیفه فیلسوف بوده و جستجوی ابزار لازم برای عملی کردن اهداف حکومت، کار سیاستمدار می باشد.

انقلاب یا اصلاحات؟
نظریه برک در باب تغییر و تحول اجتماعی نیز از اصل نظم او نشأت می‌گیرد. برک وقوع تحول و انقلاب اجتماعی را نمی پذیرد و اصلاحات تدریجی را تایید می کند. از دید او تغییر بخشی از نظم طبیعی است، اما این تغییر از دید برک، به صورت تدریجی و کند صورت می گیرد و با روند گذشته در ارتباط است، لذا تحولاتی که در آینده رخ می دهد، باید با این جریان پیوستگی داشته باشد. در یک جامعه سیاسی، برنامه اصلاحات گسترده یا انقلاب با روند عادی اجتماع مغایرت داشته و توازن ساختار اجتماع را بر هم می زند.
بنابراین هر گونه تغییرات و دگرگونی که در جامعه رخ می دهد، می باید با انجام بررسی و دقت بیشتر صورت گیرد. فقط در صورتی می توان به انقلاب متوسل شد که حکومت‌ های فاسد و از کار افتاده سبب فلاکت و بدبختی کل جامعه باشند. با این استدلال ها، برک به روند عادی و جریان طبیعی زندگی تأکید داشت و افراد را از فعالیت های انقلابی که باعث دگرگونی روند عادی جامعه می شود،
باز می داشت. او وضع موجود را بهتر از هر چیزی می دانست. لذا او بسیاری از انقلاب هایی را که در طول تاریخ صورت گرفته بود، محکوم می کرد.

جامعه مدنی
از دید برک، قانون اخلاقی به صورت مستقیم بر جامعه انسان‌ها عمل نمی‌کند، بلکه از طریق نهادهای جامعه مدنی، در بطن اجتماع نفوذ می کند. از نظر او، جامعه مدنی بر وضع ابتدایی یا جامعه طبیعی برتری دارد. او مخالف وضع طبیعی یا انسان طبیعی بود. برک در رساله «دفاع از جامعه طبیعی» نظریه طرفداران وضع طبیعی را مورد نقد قرار داده است و از اصول و چارچوب جامعه مدنی دفاع می کند. حقوقی که مردم در جامعه سیاسی دارند، ناشی از قرارداد است.
از دید او، با اینکه جامعه سیاسی برخی مشکلات خاصی را به دنبال دارد، اما بارها بر وضع طبیعی برتری دارد. جامعه مدنی جنگ را بر انسان تحمیل می کند و به ضعف سیاسی و استبداد اقتصادی و توزیع نابرابر ثروت می انجامد، ولی در کنار این مسائل، جامعه مدنی باعث تکامل اخلاق انسانی و کمال او در طول زمان می شود و هدف این اجتماع، کمال انسانی است. رفاه فردی انسان به رفاه جامعه وابسته بوده و خواست ‌های ضروری او نباید با نیازهای کل جامعه مغایرت داشته باشد.

آزادی اجتماعی
آزادی از دید او، امری باشکوه و شریف است، اما فقط آزادی اجتماعی شریف و ارجمند است و نباید به زیان جامعه باشد. آزادی با میزان انتظارات و ظرفیت انسان رابطه دارد، اگر مردم توانایی محدود کردن خود را داشته باشند، نظم بهتری در اجتماع حاکم خواهد بود، ولی اگر انسان توانایی محدود کردن خواسته‌ های خود را نداشته باشد، جامعه از راه حکومت بایستی آنها را محدود نماید. بنابراین اوضاع و احوال اجتماعی، محدوده و چارچوب آزادی را مشخص می نماید. از طرف دیگر برک معتقد است که مردم نباید از آزادی یکسانی برخوردار باشند. انسان استحقاق آن آزادی و حقوقی را دارد که با جایگاه او در زندگی هماهنگ باشد.

حکومت و دولت
برک هیچ شکل حکومت را مورد تایید قرار نمی دهد، از دید او دموکراسی، سرکوبی اقلیت توسط اکثریت بدتر از هر گونه ستمگری است. او به خردمندی سیاسی و توانایی سیاسی انسان عادی اعتقادی ندارد، اما با این حال غیردموکراتیک نیز نبود، زیرا از نظر وی، جامعه مدنی از نوعی موافقت و رضایت اولیه در میان مردم تشکیل شده است. هر کدام از اشکال حکومت، ایرادات خاص خود را دارند. او حکومت را چنین تعریف می کند: حکومت، دستگاه آفریده عقل بشری، برای رفع نیازهای اوست که بر سه اصل شایستگی، مالکیت و تبار تکیه دارد.
وظیفه اصلی طبقه حاکم، نگهداری ثبات جامعه‌ای است که بر آن حکومت می کند. این طبقه به سه شکل مالکیت، دین و پیشداوری، جامعه را کنترل می کند. منظور از پیشداوری، باورهای گسترده‌ای است که به عقل نظری تکیه دارد. تجربه بهترین راهنمای ایجاد و اصلاح حکومت‌ها می باشد و می نویسد: «علم ساختن یک دولت مشترک المنافع یا تجدید آن، یا اصلاح آن، مانند هر علم تجربی نباید پیشینی باشد.» برک به دولت و سنت ‌های آن احترام زیادی قائل است: «هر میهن دوست و سیاستمدار راستین همیشه در این اندیشه است که چگونه می تواند از مصالح موجود در میهن خود به بهترین وجه بهره ببرد. تمایل به حفظ وضع موجود و علاقه به اصلاح آن، بر روی هم دو معیاری هستند که مرا در داوری درباره خوبی دولتمردان یاری می کنند.»

سنت‌ها از دید برک
ادموند برک، انسان را ملهم از عادات و جامعه را فرآورده سنت ها می داند. عادت ها و سنت‌ های کهنه در طول زمان، طبیعت انسان را شکل داده و افراد در قالب آن، کارها و امور خود را عملی
می سازند. بنابراین رفتار و اعمال آنها از سنت ها و عادت‌ها الهام می گیرد. سنت‌ها همان چکیده تجارب انسانی هستند که خطا یا نقاط ضعف آنها در طول تاریخ از بین رفته و به صورت پدیده‌ای ارزشمند و مفید برای جامعه، کارکرد خود را حفظ نموده‌اند. به طور کلی از دید برک، ساختارهای حکومتی، قوانین، طبقات جامعه، قدرت‌ها و اختیارات، امتیازات، عرف و عادت و سنت‌ها، امور و پدیده ‌هایی هستند که سودمندی آنها در طول تاریخ اثبات شده است و سودمندی آنها نشانه تجربه نسل ‌های گذشته است.

نقد:
از نظر برک، جامعه مدنی بر وضع ابتدایی یا جامعه طبیعی برتری دارد. او علی رغم اینکه برای جامعه مدنی مشکلاتی چون جنگ، ضعف سیاسی، استبداد اقتصادی و توزیع نابرابر ثروت را می شمارد، استدلال و برهان خاصی را برای برتری جامعه سیاسی بر وضع طبیعی بیان نمی دارد. بسیاری از نظریات ادموند برک بر اصل جامعه مدنی تکیه دارد. او سرسختانه مخالف جامعه و قانون طبیعی است، اما هیچ کدام از امتیازات و برتری ‌های جامعه مدنی را بیان نمی کند، در حالی که جامعه سیاسی نیز مشکلات و محدودیت‌ های زیادی را برای انسان ایجاد کرده است.
در بسیاری از نظریات برک، از جمله کتاب دفاع از جامعه مدنی، تاثیرات اندیشه ‌های منتسکیو و روسو دیده می شود. او در رویکردهای خود از نظریات دیگر فیلسوفان تاثیر وافری پذیرفته و دیدگاه و نگرش‌ آنها را بدون ذکر دلیل بیان ساخته است، از این جهت،‌ نوعی تکرار گویی فاقد استدلال در آثار او مشاهده می شود.برک بسیاری از دلایل اثباتی عقاید خود را به ماهیت انسان نسبت داده است، اما تصور و تعریف او از طبع انسان در هیچ یک از آثارش بیان نشده است، اما شالوده و مبنای همه نظریات و رویکردهای او را تشکیل می دهد.
اصل آزادی، حکومت، جامعه مدنی، روند تدریجی اصلاحات همه از اموری هستند که برک آنها را با طبع و خصوصیات فطری انسان مرتبط ساخته است، اما در فلسفه و نگرش او، تحلیل ماهیت و نوع انسان دیده نمی شود.

منابع:
عالم، عبدالرحمن، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، عصر جدید و سده میانه، تهران: وزارت امور خارجه، 1377.
سیر اندیشه های سیاسی در غرب (از افلاطون تا نیچه)، دکتر احمد بخشایش اردستانی، تهران، انتشارات آوای نور، 1388
فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، فیلسوفان انگلیسی از هابز تا هیوم، ترجمه امیر
جلال الدین اعلم، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی و سروش، ج5، 1375.
منبع: روزنامه رسالت