بازيگران عرصه نفت

مهدي - صمدي

شايد در نظر بسياري از مردم، اوپك تنها كارتل در عرصه بين‌المللي باشد كه مي‌تواند با وحدت عمل، در كنترل قيمت نفت بيشترين تأثير را بگذارد. ولي اين تصور به هيچ وجه درست نيست. اگر به توليد رسمي اوپك توجه كنيم خواهيم ديد، ميزان آن چيزي حدود 24 تا 26 ميليون بشكه در روز است كه گهگاهي با توجه به وضعيت بازار بالا و پايين مي‌رود. اگر اين ميزان توليد در كنار كل مصرف جهاني قرار گيرد، مي‌بينيم كه توليد اوپك، يك‌چهارم يا يك‌سوم نياز روزانه‌ي بازار نفت جهانيان را تأسيس مي‌كند. مصرف جهاني به طور متوسط برابر 81 تا 84 ميليون بشكه در روز است.

در اين نوشتار سعي خواهيم كرد با بررسي اجمالي، بازيگران اصلي بازار نفت را شناخته و به ميزان تأثيرگذاري اين بازيگران پي ببريم.

كمتر از 4 دهه پيش بهاي نفت حدود يك ششم بهاي متوسط اين روزها بود. در پايان دهه 60 قرن بيستم، بشكه‌هاي نفت در قبال چيزي حدود 5 دلار مبادله مي‌شدند تا آنكه اولين جرقه‌هاي تحول پديدار شد. علاوه بر آنكه قيمت بسيار پايين بود عموماً چاه‌ها و صنايع نفت نيز در اختيار غربي‌ها قرار گرفته بود. بدين منظور در گام اول بايستي ملي‌سازي انجام مي‌گرفت. اولين اقدام در اين راستا در كشور ونزوئلا به وقوع پيوست. پس از بيداري مردم اين كشور اين تفكر به خاورميانه نيز پاي گذاشت و از آن جمله باعث تحولات ملي شدن صنعت نفت در ايران شد. نتايج اين تحولات اولاً خروج صنعت نفت از دست كمپاني‌هاي غربي و ثانياً ايجاد اولين تحول در قيمت بشكه‌هاي نفت بود. براي اولين بار كشورهاي نفت‌خيز چيزي حدود 2 دلار به قيمت بشكه‌هاي نفتي افزودند تا اولاً غرب را متوجه چالش جديدي كند كه شايد خود سبب به وجود آمدن آن شده بود و ثانياً خود به اين نتيجه برسند كه خواهند توانست قيمت‌ها را باز افزايش دهند. همين مسأله نيز سبب شد غرب به فكر كاستن وابستگي خود به جهان سوم بيفتد. يك دهه بعد نيز دومين تحول در قيمت نفت به وقوع پيوست و قيمت‌‌ها به بيشترين ميزان ممكن رسيد چنانچه تاكنون در هيچ برهه‌اي بدان سقف نرسيده است.

افزايش قيمت نفت براي كشورهاي نفت‌خيز با منافع و مضراتي همراه بوده است. اولين هزينه‌اي كه هزينه‌اي مستقيم نيز به شمار مي‌رود، بالا رفتن ميزان تورم در اين كشورها است. مشكل ديگر تلاش دولت‌هاي مصرف‌كننده براي صرفه‌جويي است.

اين كشورها از همان موج اول افزايش قيمت به اين نتيجه رسيدند كه بايستي مصارف خود ـ به‌ويژه در زمينه گرمايشي ـ را بكاهند و وابستگي خود را به حداقل ممكن برسانند. سومين مسأله شروع مطالعات براي يافتن سوختي جايگزين بود. دولت‌هاي مصرف‌كننده مدت زمان مديدي است كه به اين پروژه روي آورده‌اند و پاسخ‌هاي نسبتاً اميدواركننده‌اي نيز براي آن يافته‌اند.

با همه اين تلاش‌ها، بازار نفت به عنوان شلوغ‌ترين بازار مطرح بوده و تحولات آن بيشترين حجم توجهات را به خود معطوف داشته است.

در ادامه با بررسي عمده‌ترين بازيگران اين بازار، نحوه عملكرد هر يك از آنها را مختصراً نقد خواهيم كرد.

 

اوپك (OPEC)

يكي از تأثيرگذارترين مجموعه‌ها بر بازار نفت، سازمان كشورهاي صادركننده نفت يا اوپك است. اين سازمان متشكل از 11 عضو است؛ عربستان، عراق، ونزوئلا و ايران به عنوان هسته اوليه سازمان و كشورهايي چون كويت، امارات، قطر، ليبي، الجزاير و اندونزي ديگر اعضاي اين مجموعه هستند. اوپك كه به حق صنعت متزلزل براي آن صادق است در عين حالي كه نتوانسته است به وحدتي دروني و ساختاري دست يافته و انسجامي ماهوي بيابد ولي تنها به سبب وحدت منافع تاكنون دوام آورده است. مجموعه‌اي كه از ابتدا مورد غضب قدرت‌هاي برتر اقتصادي دنيا بوده و هست. مشكل ديگر اين سازمان تفاوت عقايد و ايدئولوژي‌هاي اعضاي آن است. كشورهاي حاضر در اوپك كلاً از يك صنف نيستند و دسته‌بندي‌هاي متعددي در آن به وجود آمده و باعث گرديده در اهداف آرماني سازمان خلل ايجاد شود.

اگر كشورهاي عربي عضو را در يك جبهه ببينيم، شيطنت‌هاي گاهگاه ليبي و خودشيريني‌هاي عربستان همواره جبهه عربي را با مشكل مواجه ساخته است. ونزوئلا كه پيشتاز ملي نمودن صنعت نفت ‌به شمار مي‌رود نيز همواره داعيه‌ رهبري اوپك را داشته است. ديگر كشورها از جمله ايران و اندونزي نيز عقايد خاص خود را دارند. اندونزي بيشتر به عنوان كشوري كه رفته‌رفته منافع نفتي‌اش رو به اتمام است وضعيت متزلزلي دارد ولي دبيران موفقي كه از اين كشور به دبيرخانه اوپك راه يافته‌اند همواره سبب ايجاد وجهه‌اي مثبت از آن در اين سازمان گرديده‌اند. يك جبهه نيز به عنوان جبهه ضدايراني قابل شناسايي است كه در گذشته، رهبري آن با عراق و هم‌اكنون به عهده امارات است. بيان اين نكته نيز خالي از لطف نخواهد بود كه دشمني اعراب با ايران  تا اين اندازه، همه از صدقه سر رژيم پهلوي است. پهلوي‌ها كه سعي داشتند با نزديك كردن خود به آمريكا به عنوان ژاندارم ايالات متحده عمل كنند هميشه در جهت عكس سياست‌هاي اعراب قدم برمي‌داشتند. اين مسأله سبب انزواي منطقه‌اي آنها شد و به همين دليل براي خروج از اين انزوا اسرائيل را براي دوستي برگزيدند. اين قضيه نيز باعث انزواي هرچه بيشتر پهلوي‌ها در منطقه خاورميانه عربي گرديد.

حضور عربستان به عنوان غني‌ترين كشور نفتي جهان و كشوري كه بيشترين صادرات نفتي را دنيا دارد و همچنين عراق كه دومين كشور غني به شمار مي‌رود و همچنين توليد نزديك به يك سوم مصرف جهاني در مجموعه اوپك سبب شده است كه اوپك در عين تشنجات فراوان راه خود را افتان و خيزان ادامه دهد.

از نزديك به 25 ميليون بشكه‌اي كه اوژپك روزانه به بازارهاي جهاني تحويل مي‌دهد حدود 5/3 ميليون بشكه را ايران تأمين مي‌كند ولي متأسفانه كشور ما پس از انقلاب و به دليل موضع‌گيري‌هاي شديد كشورهاي عربي نتوانسته است به دبيرخانه اوپك مستولي شود. دبيركل كه بايد بر امور سازمان تسلط يافته و آن را طبق خط‌مشي‌هاي هيأت عامل اوپك اداره نمايد، بايستي با رأي 100% كشورها انتخاب گردد ولي حتي چندي پيش و پس از بهبود روابط ايران با اكثر كشورهاي عربي، باز هم اين مهم به وقوع نپيوست و نماينده ايران براي دبير كلي اوپك همانند ديگر نامزدهاي اين دوره نتوانست حائز آراي تمامي كشورها گردد.

هم‌اكنون اوپك فاقد دبيركل است و وظايف آن توسط وزير نفت سابق اندونزي، آقاي پورنومو سرپرستي مي‌شود. آخرين دبيركل اوپك، آقاي آلوارو سيلوا كالدرون از ونزوئلا بود. نامزدهاي ونزوئلا به دليل آرمان‌هاي بلند نفتي اين كشور از يك سو و كشمكش‌هاي هميشگي عربي ـ ايراني، هميشه به عنوان مناسب‌ترين گزينه براي دبيركلي به شمار رفته‌اند، خصوصاً آنكه با انتخاب يك نفر براي دبيركلي هيچ كشوري نبايد مخالف باشد. كشور اندونزي نيز از چنين موقعيتي برخوردار است.

شكنندگي در تصميمات اوپك همواه وجود داشته است. بارها پس از تصميم‌گيري‌ براي كاهش يا افزايش عرضه، برخي اعضا از آن تبعيت نكرده‌اند، هر چند تخلف از كاهش عرضه بيشتر به چشم مي‌خورد، در اين اواخر بيشترين تخلفات در سهميه‌ها توسط الجزاير و عربستان به وقوع پيوسته است. البته باقي اعضا نيز هميشه تعهدات خود را رعايت نكرده‌اند. وضعيت عربستان در اين زمينه متفاوت از ديگران است كه در بخش‌هاي آتي در اين باب سخن خواهيم گفت.

در دو دهه اخير ايران از كم‌تأثيرترين اعضا بوده است. علاوه بر ايران كشورهايي چون قطر و ليبي و بقيه نيز هيچ گاه نتوانسته‌اند ميزان تأثيرگذاري دو كشور عمده اوپك را داشته باشند. اين دو عبارتند از عربستان و ونزوئلا. در مورد ونزوئلا و جايگاه آن و دلايل دست‌يافتن به چنين جايگاهي پيش‌تر توضيح داده شد ولي در مورد عربستان علاوه بر آنچه گذشت بايد به رهبري اين كشور بر مجموعه كشورهاي عرب نيز اشاره كرد. در حالت كلي كشورهاي عربي به دو شاخه متجدد و سنتي تقسيم مي‌شوند. مصر و عربستان به عنوان دو محور عمده عربي به شمار مي‌روند و حضور يكي از اين دو در مجموعه اوپك باعث وحدت عمل نسبي عرب‌هاي حاضر گرديده است. وضعيت عراق نيز در اوپك مناسب نيست. عراقي‌ها با آنكه بدهي‌ فراواني به اوپك دارند به نظر نمي‌رسد كه تمايلي براي خروج از اين سازمان داشته باشند و كرسي عراق نيز بالاخره تصاحب گرديد. خالي بودن آن مدت درازي بود كه در اوپك احساس مي‌شد ولي آن چنانكه به نظر مي‌رسد علاوه بر پرشدن صندلي خالي اين كشور، به زودي حق رأي نيز به عراقي‌ها باز خواهد گشت. تصميم‌گيري در اوپك و سياستگذاري‌هاي آن را مي‌توان به يك بازي فوتبال متشنج تشبيه كرد كه در يك سوي آن 11 كشور به مثابه اعضاي يك تيم فوتبال حضور دارند كه تقريباً هيچ وحدت عملي بين آنها ديده نمي‌شود. هرچند اين تشنج در گذشته شديداً به زيان اوپك تمام شده و بحران سال‌هاي 96 و 97 را رقم زده است ولي هم‌اكنون اين 11 عضو ياد گرفته‌اند كه در عين حال كه هر كدام توپ را به سمتي پرتاب مي‌كنند نتيجه‌هاي مناسبي نيز به دست آورند، زيرا هر چند پاس دادن بين آنها مرسوم نيست ولي هر كشور مي‌داند كه ديگري توپ را به جايي خواهد انداخت كه مطمئناً سمت او نيست، پس، از قبل به آنجا هجوم مي‌برند.

مدير اجرايي شركت نفتي توتال مي‌گويد: من فكر مي‌كنم كه وزيران كشورهاي عضو اوپك در اواخر سال 1998 بسيار ناآزموده بودند و از آن دوران به بعد در امر مديريت ظرفيت توليد نفت خام بسيار هوشمندانه عمل مي‌كنند.

 

روسيه

مسكو با وجود داشتن منابع قابل‌توجهي از نفت، هيچ گاه به بازيگري حرفه‌اي در بازار نفت تبديل نشده است. هر چند روس‌ها قبل از دهه 90 قرن گذشته، با توليد 6 ميليون بشكه تأثير آنچناني در بازارهاي جهاني نداشته‌اند ولي نيازهاي شديد داخلي به ارز خارجي باعث گرديد فروش نفت خام رشد قابل ملاحظه‌اي پيدا كند. هر چند در داخل كشور بسياري به مخالفت با اين مسأله پرداختند اما واقعيت چيز ديگري بود. برعكس نگرش‌هاي آرماني، روسيه شديداً نيازمند پول حاصل از فروش نفت بود. بنابراين در آغاز قرن جديد ميزان فروش خود را به 5/1 ميليون بشكه در روز رساند. پيش‌بيني مي‌شود با افزوده شدن اين مقدار به ميزان يك ميليون بشكه در روز روسيه به عنوان دومين صادركننده نفت ـ پس از عربستان كه رتبه اول را دارد ـ تبديل شود. البته روسيه در بين صادركنندگان غير اوپك مقام اول را با اين مقدار توليد در اختيار خواهد داشت و همين مسائل سبب شده است كه روسيه خواسته يا ناخواسته به بازيگري عمده در بازار نفت جهان مبدل گردد.

روسيه سابقاً مديريت جهاني را در كارنامه خود دارد ولي هيچگاه قصد نداشته است كه در بازار نفت به عنوان فروشنده‌اي حرفه‌اي عمل كرده و در تقابل جدي با ديگر فروشندگان برآيد. شايد روس‌ها خجالت مي‌كشند كه از سر نياز دست به فروش اينچنين نفت خام زده‌اند ولي آنچه هم‌اكنون اهميت دارد و بايستي آن را مدنظر قرار داد نياز مبرم روسيه است.

در عين حال روسيه از بازارهاي نفتي جهان نيز دور است. روس‌ها عادت دارند نفت خود را به محض استخراج از نزديك‌ترين مسير به اروپا انتقال دهند و معمولاً از بازاريابي جهاني براي محصول خود پرهيز مي‌كنند. چنانچه تقريباً هيچ صادراتي به آسياي جنوب شرقي و شرق آسيا ندارند. اليگارشي‌هاي اقتصاد روسيه نيز از جمله ديگر مشكلات نفتي مسكو به شمار مي‌روند. هرچند پوتين به مبارزه علني و خونين با آنها پرداخته است، وجود غول‌هاي نفتي مثل TNK، SIBNEFT و يوكاس در اين كشور سبب شده است كه به جاي دولت، اين گروه‌ها صحنه‌گرداني بازار نفت را در اختيار داشته باشند. اين شركت‌ها نيز معمولاً پس از اغناي مالي دست به خارج كردن ارز از كشور مي‌زنند و سبب ضربه خوردن بيشتر اقتصاد روسيه مي‌شوند. هرچند در غرب از وجود چنين شركت‌هايي براي عمل هرچه بهتر به سياست‌هاي متكي بر منافع ملي تعبير مي‌شود ولي در روسيه هنوز دولت بر اليگارشي‌هاي اينچنيني تسلطي ندارد، تا بر نكات مثبت وجود چنين شركت‌هايي نگريسته شود و از زمينه‌هاي منفي آن چشم‌پوشي گردد. دستگيري و محكوميت زندان ريس شركت يوكاس نيز در روسيه در همين زمينه است. مديران اين شركت‌ها به حدي از ثروت و قدرت دست مي‌يابند كه تنها رقيبان پوتين در عرصه سياست روسيه به شمار مي‌روند.

 

آژانس بين‌المللي انرژي (IEA)

چنانچه قبلاً نيز اشاره شد، كشورهاي غربي از 43 سال پيش كه اوپك تشكيل شد همواره سعي داشته‌اند نقش آن را در بازارهاي نفتي و چرخه نظارت نفت كمرنگ كنند. اين تفكر مشترك در سال 1976 ميلادي به لزوم ايجاد هماهنگي بين مصرف‌كنندگان انرژي انجاميد و يك سال بعد هم آژانس بين‌المللي انرژي IEA تأسيس گرديد.

اين آژانس ابتدا با حضور 21 عضو شروع به كار كرد و هدف اصلي خود را رسيدن به نوعي ثبات در بازار نفت بيان نمود.

ظهور آژانس سبب شد تا اوپك تنها محور عمده‌ي تأثيرگذار بر قيمت نفت نباشد. بحران سال‌هاي 1979 و 1980 در قيمت نفت سبب گرديد تا آژانس بين‌المللي انرژي وحدت رويه بيشتري بيابد. اين بحران آثار زيان‌باري بر اقتصاد اروپا و آمريكا گذاشت و علاوه بر زيان‌هاي اقتصادي، تأثيرات شديد فكري را نيز در پي داشت. غرب پي برده بود كه برعكس آنچه كه تا امروز فكر مي‌كرد، اين تنها كشورهاي جنوب نيستند كه به او نياز دارند، بلكه تعطيلي برخي كارخانه‌ها پس از اين بحران مشخص كرد كه غرب شديداً محتاج مواد اوليه كشورهاي عقب‌مانده است. در هر حال تلاش‌هاي IEA آغاز شد و ذخيره‌سازي‌ها به طور جالب توجهي به جريان افتاد. ولي رواج تفكر پايان‌پذير بودن نفت، كشورهاي غربي را به فكر دستيابي جايگزين آن انداخت.

هر چند در مقام مقايسه، IEA به مراتب منسجم‌تر از اوپك عمل كرده است ولي آژانس بين‌المللي انرژي به اين نيز بسنده نكرده و درصدد انهدام اوپك نيز برآمده است. برخلاف تصور، اعضاي IEA فقط مصرف‌كنندگان نفت نيستند بلكه عده‌اي از اعضاي آن، خود داراي منابع عظيم نفتي بوده و گاهگاهي اقدام به فروش نفت نيز مي‌كنند. هم‌اكنون نيز تصميم‌هايي كه آژانس بين‌المللي انرژي در مورد نفت مي‌گيرد تأثير عمده‌اي بر بازار نفت دارد.

 

آمريكا

واقعيت آن است كه هر وقت اوپك سهمش را براي افزايش قيمت كاهش داده است ديگر قدرت‌هاي نفتي و توليدكنندگان غير اوپك جاي آن را پر كرده‌اند. اين مسأله‌اي است كه سبب مي‌شود اوپك هيچ گاه با خيال راحت اقدام به تصميم‌گيري درباره كاهش نفت نكند.

هر چند كاهش ذخاير نفت در آژانس بين‌المللي انرژي اين امكان را به اوپك مي‌دهد، ولي صاحب قوي‌ترين اقتصاد دنيا همواره با آزاد كردن ذخيره‌هاي خود توانسته تأثيرگذارترين جناح بر بازار نفت باشد، كشوري كه اعلام ميزان ذخاير انرژي آن همواره بيشترين اثر را بر قيمت نفت مي‌گذارد. بسياري از سياستمداران و تصميم‌گيرندگان در سراسر جهان، از جمله وزير نفت عراق معتقدند كه دنياي جديد توسط آمريكا رهبري مي‌شود. همين ايده خود باعث شده است كه خواسته يا ناخواسته، آمريكا بتواند نقش‌آفريني جالبي در اين بازار داشته باشد.

قدرت اقتصادي ايالات متحده سبب گرديده است تا آمريكا نه تنها يكي از غني‌ترين كشورهاي نفت‌خيز دنيا محسوب شود، بلكه به عنوان بزرگ‌ترين مصرف‌كننده انرژي از يك سو و تأثيرگذارترين قدرت نظامي و اقتصادي جهان، با به كارگيري فاكتورهاي متفاوت، بر اين بازار نيز مسلط شود. از جمله اهرم‌ها‌يي كه ايالات متحده با به كارگيري آن نقش فعالي ايفا كرده دولت پادشاهاي عربستان است. آمريكا با هدايت سياست نفتي رياض علاوه بر تأثيرگذاري بر اوپك و تصميمات آن همواره بر كل بازار نفت نيز اثرگذار بوده است.

وجود اهداف راهبردي بين رياض و واشنگتن سبب شده است تا آمريكا در قبال حمايت از رژيم سعودي همه گونه نيازهاي نفتي خود را از عربستان تأمين نمايد. عربستان هم شديداً به ايفاي چنين نقشي افتخار مي‌كند. هرچند پس از گردنكشي‌هاي اخير رياض در قضيه جنگ عراق، آمريكا به اين نتيجه رسيده است كه بهتر است جايگزيني براي آن بيابد. ولي عربستان حاضر نيست اين كرسي را به ديگران واگذار نمايد. اخيراً سفير عربستان در آمريكا و يكي از كانديداهاي اصلي ولايتعهدي امير عبدالله كه روابط بسيار نزديكي با دولت آمريكا دارد در مقابل كاهش عرضه اوپك واكنش نشان داد و آمريكا را مطمئن نمود كه همواره از وظيفه خود مطلع بوده و در مقابل مايه‌هاي نگراني ايالات متحده خواهد ايستاد.

ولي به نظر مي‌رسد تصميم آمريكا جدي است. آنها هرچند به نقش محوري عربستان توجه دارند، در تلاشند مادام كه موفق به تغييرات بنيادين در رياض نشده‌اند جايگزيني براي اين كشور بيابند. روسيه و عراق نامزدهاي اين كرسي بودند ولي آنچنانكه گذشت، روس‌ها از اين ميدان انصراف دادند و عراق به عنوان سرزمين اشغالي و استان جديد براي ايالات متحده نامزد اين پست شد. عراق توان اين را خواهد داشت كه پس از بازسازي صنايع نفت، مقدار توليد خود را حتي به 7 ميليون بشكه در روز برساند. همين مقدار براي تأثيرگذاري بر بازارهاي نفتي بسيار مفيد است.

تا آن روز كه عراق بتواند صنايع نفت خود را بازسازي كرده و امنيت از كف رفته خويش را بازيابد اين وظيفه همچنان به عهده عربستان خواهد بود. دليل ديگري كه به واسطه آن مي‌توان پذيرفت كه آمريكا عراق را به جاي عربستان برگزيده است موافقت ايالات متحده با بازگشت عراق به اوپك است. هر چند ايالات متحده نيز همانند ديگر غربي‌ها مي‌خواهند سر به تن اوپك نباشد ولي هيچ گاه از داشتن چند نيروي نفوذي در بين اعضاي آن غافل نمانده است.

آمريكايي‌ها به عنوان ولي‌نعمتان جديد سعي دارند با تزئين وزير نفت عراق و رهسپار كردن او به اوپك دقيقاً همان انتظاري را كه از عربستان داشته‌اند از او بخواهند ولي بايد ديد كه آيا اوضاع در عراق به همان سمتي كه آمريكا مي‌خواهد پيش خواهد رفت؟