رشد فقر در جهان

رشد فقر در جهان

سید عبدالمجید زواری

رهبران جهان در جریان اجلاس هزاره ملل متحد در سپتامبر 2000(شهریور 1379) سلسله اهداف معین و زمانبندی شده ای را برای مبارزه با فقر ، گرسنگی ، بیماری ، بی سوادی ، تبعیض بر علیه زنان و فرسایش محیط زیست مورد توافق قرار دادند.این اهداف كه هم اكنون در بطن دستور كار جهانی قرار دارند " اهداف توسعه جهانی" (MDG) نام گرفته اند. رهبران جهان همچنین در اعلامیه اجلاس سران هزاره چگونگی ادامه تلاش متمركزتر در زمینه حقوق بشر ، حكومت مداری مطلوب ، مردم سالاری و نیز پیشگیری از درگیری و برقراری صلح را به اجماع مورد تاكید قرار دادند. همه 191 دولت عضو ملل متحد متعهد شده اند تا سال 2015 به اهداف زیر در كشورهای خود دست یابند.
1- ریشه كنی فقر و گرسنگی شدید
2- دستیابی به آموزش ابتدایی همگانی
3- ترغیب برابری جنسیتی و توانمند سازی زنان
4- كاهش مرگ و میر كودكان
5- بهبود وضعیت بهداشت مادران
6- مبارزه با ایدز ، مالاریا و دیگر بیماری ها
7- تضمین پایداری محیط زیست
8- ایجاد مشاركت جهانی در راستای توسعه

ادامه نوشته

نظریه وابستگی متقابل

نظریه وابستگی متقابل

 

از اواخر دههء 1960 و در دههء 1970 در ویژگیهای اصلی نظام بین المللی تغییراتی ایجاد شد که شاخصهء آن عبارت از پیچیدگی و روابط متعدد و متداخل در کشاکش همکاری بود.در این زمان اتحادهای واقع در جنگ سرد بر اثر تنش زادیی کمرنگ شده و مسائل جدیدی مخصوصا مسائل اقتصادی ، سیاسی شده بودند. از این رو ادوارد مورس در باب وابستگی متقابل ، جوزف نای و رابرت کیون در کتاب قدرت و وابستگی متقابل و ریچارد کوپر در مقالاتش در باب وابستگی متقابل اقتصادی در جهت ارائهء نظریه نوینی در باب مسائل بین المللی برآمدند. آنها تلاش کردند که بتوانند آسیب پذیری دولتها و جوامع دنیا را در برابر حوادث و جریاناتی که در قلمرو دیگر کشورها رخ می دهند و تاثیر آن بر روابط بین الملل را نشان دهند.

 نظریه وابستگی متقابل ریشه در طرز تفکر انتر ناسیونالیستی دارد وریشه فکری متاخر این نظریه را می توان در مطالعات مربوط به همگرایی منطقه ای یافت.نظریه پردازان وابستگی متقابل بسیاری از نگرشهای مربوط به نظریه همگرایی منطقه ای را به طیفی از مسائلی که به وابستگی متقابل اقتصادی بین الملل مربوط می شود- و در دهه 1970 مطرح شد - گسترش دادند.این نظریه جزء نظراتی است که در راستای پیوند دو سطح تحلیل خرد و کلان مطرح شده است. مفاهیم بنیادین وابستگی متقابل را می توان شامل وابستگی متقابل ،قدرت حساسیت ، آسیب پذیری، هزینه ، تقارن و عدم تقارن دانست که جا دارد حدود و ثغور مفهومی شان بر اساس نوشته های نظریه پردازان وابستگی متقابل تشریح شود

ادامه نوشته

مقاومت جهان سوم و ترديدهاي روشنفكران غربي

مقاومت جهان سوم و ترديدهاي روشنفكران غربي

ادوارد سعيد، متفكر فلسطيني تبار امريكايي كه بتازگي درگذشت ، در مجموعه بحث هايي كه براي شبكه جهاني بي.بي.سي تحت عنوان روشنفكران تدارك ديده بود، منحني صعود و سقوط روشنفكري در غرب را ترسيم كرده است. از ديدگاه سعيد، روشنفكران غربي تا زماني كه به مسائل دروني غرب مي پردازند و آرمان هاي مردم غرب را آرمان هاي خود مي دانند از مواضع مترقي برخوردارند اما زماني كه با مسائل جهان سوم مواجه مي شوند و آرمان هاي مردمان جهان سوم را با آرمان هاي خود ناهمگون مي دانند، مواضع روشنفكرانه خويش را فراموش مي كنند.

ادامه نوشته

جنبش غیر متعهدها

جنبش غیر متعهدها

کنفرانس کلاسی وحید  پرست تاش

طرح بحث و مسئله : آیا جنبش غیر متعهدها در خدمت رسانی به کشورهای جهان سوم موفق بوده است ؟ نقش و عملکرد این سازمان در گذشته و حال چگونه بوده و چه تغییراتی داشته است ؟

فرضیه : جنبش غیر متعهدها صرفاً تریبونی برای کشورهای جهان سوم بوده و اگرچه در گذشته ( دوران ضد استعماری ) موفقیتهای داشته در صورت عدم باز تعریف جدید از اهداف جنبش محکوم به فناست

ادامه نوشته

ملاک ها و جلوه های توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی

ملاک ها و جلوه های توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی


یکی از معیارهای کمی اندازه گیری توسعه نیافتگی یا توسعه یافتگی، درامد سرانه یک کشور است. گرچه کشور با درامد سرانه بالا را نمی توان لزوماً توسعه یافته تلقی کرد اما هر کشور توسعه یافته دارای درامد سرانه نسبتاً بالایی است. تقریباً کشور توسعه یافته ای وجود ندارد که سطح درامد سرانه ان پایین و مثلاً مشابه کشورهای افریقایی باشد.
ادامه نوشته

نفرين شدگان زمين و خلق جهان

نفرين شدگان زمين و خلق جهان

در آوريل ١٩٥٥، در گردهم آئي باندونگ (١)اندونزي، نيمي از کره ارض، کشورهائي که طي دروهاي طولاني، تنهاً لکه هائي رنگارنگ بر نقشه هاي امپراتوري هاي استعماري بودند، «جهان سوم» نام گرفتند. بسياري از شرکت کنندگان در اين گردهمائي در حاکميت بودند: چوئن لاي از چين، تيتو از يوگسلاوي، ناصر از مصر، نهرو از هند يا سوکارنو از اندونزي. ديگران، چون « جبهه آزادي بخش الجزاير»، « دستور نو » تونس، و « استقلال » مراکش، هنوز براي کسب استقلال مبارزه مي کردند. در مجموع ٢٩ کشور و ٣٠ جنبش استقلال طلب ملي مي رفت تا در باندونگ مسير تاريخ را تغيير دهد. پس از گذشت نيم قرن، ژان لاکوتور (٢) يادي از اين « سپيده دم» مي کند.

ادامه نوشته